« فهرست دروس
درس خارج اصول استاد حسین شوپایی

1400/03/04

بسم الله الرحمن الرحیم

فرق بین جمل خبریه و انشائیه

 

موضوع: فرق بین جمل خبریه و انشائیه

در بیان فرق بین جملات خبریه و انشائیه مشترک، بیان شد که همانطور که در کلام مرحوم اصفهانی امده مختار مرحوم اخوند در این قسم قابل تصدیق است که ما بگوییم معنای مستعمل فیه و موضوع له جمله خبریه با انشائیه واحد است و اختلاف در ناحیه قصد استعمال می باشد. اینکه در ناحیه قصد استعمال اختلاف است به این معناست که واضع اجازه داده این صیغه مشترکه را هم در موارد اخبار استعمال کنند و هم در مواردی که قصد انشاء دارند. بنابراین از نظر ذات معنای مستعمل فیه مشترک معنوی می باشند ولی از جهت شرط الوضع و قید علقه وضعیه، چون واضع به هر دو اجازه داده استعمال داده حکم اشتراک لفظی را پیدا می کند و الا بر حسب اصطلاح مشترک لفظی نمی شود.

عمده این است که در جملات مختصه که قسم اول و دوم اقسام جملات باشند بررسی شود که فرق بین جمله خبریه با انشائیه چیست. اطلاق کلام مرحوم اخوند اقتضاء می کرد که در اینجا هم در مستعمل فیه اختلاف نیست و اختلاف در قید الوضع است.

این قسمت از مختار مرحوم اخوند، مورد اشکال واقع شده است و اشکال اصلی به اين قسمت که در کلام مرحوم اقای تبریزی امده است. همان اشکالی است که در بحث معانی حرفیه و اختلاف معنای حرف با اسم گفته شد. در انجا وقتی مرحوم اخوند ادعا کرد مستعمل فیه واحد است و اختلاف در قید الوضع است اشکال کرده بودند که اگر ذات معنا یکی باشد و اختلاف در قید الوضع باشد نهایتا شرط الوضع و قید علقه وضعیه اقتضاء کند استعمال کل منهما فی موضع الآخر استعمال بغیر وضع باشد ولی استعمال بغیر وضع که غلط نیست بلکه با اتکاء به قرینه صحیح است. اگر اختلاف فقط در ناحیه قید الوضع بود باید استعمال کل منهما فی موضع الآخر مع القرینه صحیح باشد و حال انکه بالوجدان می یابیم که استعمال هر یک در جای دیگری از افحش اغلاط است. همین اشکال در اینجا هم می اید. اینکه جمله خبریه مختص با جمله مختص انشائیه در معنای مستعمل فیه یکی باشند، باید استعمال هر يک در جای ديگر با قرینه صحیح باشد و حال انکه از افحش اغلاط است.

مرحوم اصفهانی در اشکال به مرحوم اخوند فرموده بودندکه ما نمی توانیم در صیغه های مختص، فارق را شرط الوضع بدانیم بلکه به لحاظ ذات معنا اختلاف وجود دارد با همان توضیحی که در جلسه قبل بیان شد که در جمله اطلب منک ضرب زید که قصد اخبار به ان شده است انچه هیئت جمله دلالت دارد نسبت بعثیه نیست بلکه بعث و طلب، طرف نسبت است و هیئت دلالت بر نسبتی می کند که یک طرفش طلب است و یک طرف متکلمی که طلب از او صادر شده است یعنی دلالت بر نسبت قیامیه بعث و طلب به متکلم دارد اما در جمله اضرب زیدا مفاد هیئت نفس بعث و نسبت بعثیه است که متقوم به سه طرف است، باعث و ماده و مخاطب. و کم فرق بین نسبة البعث و البعث الواقع نسبةً.

در کلام مرحوم اقای تبریزی به فرمایش مرحوم اصفهانی اشکال شده است. ایشان فرموده انچه شما در این تحقیق فرموده اید مبیّن فرق بین هیئتی است که داخل بر ماده ای غیر از ماده طلب و بعث شده و می خواهد ماده را به متکلم و مخاطب انتساب دهد مثل إضرب زیدا و هیئتی که بر خود ماده بعث و طلب وارد شده با اراده حکایت بعث و طلب. این تحقیق شما خوب است ولی این تحقیق نقطه اشکال در محل بحث را حل نمی کند. در محل بحث دنبال این هستیم که آیا فارق بین جمله خبریه و انشائیه در ناحیه مستعمل فیه و موضوع له است یا در امر خارج از این دو؟ مرحوم اخوند به حسب اطلاق کلامش ادعا کرده که فارق در ناحیه قصد است. فارقی که شما بیان کرده اید بین دو سنخ از جمله است که در یکی بعث معنای نسبی است و در جایگاه مفاد هیئت قرار گرفته و در دیگری ماده است و در جایگاه مفاد اسم قرار گرفته است. اطلب منک ضرب زید اگر در مقام انشاء هم بکار برده شود طلب در قسمت مفاد هیئت قرار نگرفته بلکه در قسمت ماده قرار گرفته که به وسیله هیئت انتساب به غیر پیدا می کند. فارق بیان شده، فارق بین جمله انشائیه خاص و قسمی از جمله خبریه است. باید به دنبال فارق دیگری باشیم که به نظر مشهور فارق این است که جمله انشائیه وضع شده برای ایجاد نسبت در عالم اعتبار و خبریه وضع شده برای حکایت نسبت.

البته مرحوم اقای خویی فرموده اند که نمی توانیم این را فارق بین خبر و انشاء بدانیم. مرحوم اقای خویی بعد از اینکه کلام مرحوم اخوند را مطرح کرده فرموده اند که اساسا بحث از اینکه ایا حکایت از ثبوت نسبت و قصد ایجاد نسبت داخل در معنای موضوع له و مستعمل فیه خبر و انشاء است که مشهور می گویند و یا خارج از ان است که مرحوم اخوند می فرماید، مبتنی است بر این مبنا که جمله خبریه دلالت بر ثبوت نسبت خارجیه داشته باشد و جمله انشائیه دلالت بر ایجاد نسبت داشته باشد. اما اگر بگوییم که این مبنا صحیح نیست و ثبوت نسبت در خارج از مفاد جمله خبریه خارج است و از جمله انشائیه هم ایجاد امر در عالم اعتبار استفاده نمی شود، دیگر این بحث به این شیوه ای که در کلام مرحوم اخوند مطرح شده صحیح نمی باشد. به نظر ما نه جمله خبریه برای دلالت بر ثبوت نسبت وضع شده و نه جمله انشائیه برای دلالت بر ایجاد در عالم اعتبار بلکه جمله خبریه وضع شده برای حکایت از نسبت خارجیه نه برای بیان ثبوت نسبت در خارج و جمله انشائیه هم برای ابراز اعتبارات نفسانیه. وقتی حقیقت خبر حکایت از نسبت باشد نه خود ثبوت نسبت در خارج با قطع نظر از استعمال و حقیقت انشاء هم ابراز اعتبارات نفسانیه باشد، مشخص می شود که فرق بین اخبار و انشاء هم در ناحیه معنای مستعمل فیه است. براساس مبنای صحیح در حقیقت اخبار و انشاء معلوم است که مفاد هر دو حکایت است اما با اختلاف محکی موضوع له عوض شده است. چرا این مبنای بحثی که مرحوم اخوند با مشهور دارد صحیح نیست بلکه مبنای صحیح این است که خبر برای حکایت از نسبت وضع شده و انشاء ابراز اعتبار است، ایشان دلیل اورده اند.

نسبت به قسمت اول که خبر برای ثبوت شئ لشئ در خارج وضع نشده بلکه برای حکایت از نسبت وضع شده، در مجموع سه وجه ذکر کرده اند که البته در مصباح و محاضرات فقط دو وجه امده و یک وجه هم مرحوم اقای تبریزی از مطالب دیگر مرحوم اقای خویی استفاده کرده و به وجوه ایشان اضافه کرده اند.

وجه اول که در مصباح و محاضرات نیامده این است که در بعضی از موارد جمله خبریه استفاده می شود و حال انکه نسبتی در خارج وجود ندارد، یعنی ثبوت شئ لشئ واقع ندارد؛ مثلا در هلیات بسیطه که گفته می شود الانسان موجود یا در توصیف امور ممتنعه که گفته می شود شریک الباری ممتنع و ... در این موارد ثبوت شئ لشئ واقعی ندارد و حال انکه جمله خبریه استعمال می شود. اگر کسی بگوید در این موارد مجازا استعمال می شود، وجدان بر خلاف ان است. زیرا می بینیم که استعمال در این موارد با استعمال در موارد دیگر به یک نحو است نه اینکه در یکی حقیقت باشد و در یکی مجاز.

 

logo