1404/07/12
بسم الله الرحمن الرحیم
تبدیل امتثال: بررسی روایات/ اجزاء /مباحث الفاظ
محتويات
1- طوایف روایات مربوط به تبدیل امتثال1.0.1- حمل طایفه دوم بر هدم امتثال
1.0.2- ورود امر در طایفه دوم روایات در مقام توهم حظر
1.0.3- نتیجه بحث در طایفه دوم
1.1- طایفه سوم: روایات مشتمل بر تعبیر «یختار الله احبهما»
1.1.1- سند دو روایت
1.1.2- دلالت دو روایت
1.1.2.1- سخن شهید صدر
1.1.2.2- ملاحظات استاد بر سخن شهید صدر
موضوع: مباحث الفاظ / اجزاء / تبدیل امتثال: بررسی روایات
1- طوایف روایات مربوط به تبدیل امتثال
بحث در تبدیل امتثال بود. روایات این مساله در جلسات گذشته ذکر شد. شهید صدر این روایات را در سه طایفه دسته بندی کرده است:
طایفه اول: روایات آمره به اعاده نماز است. در رابطه با این طایفه در جلسات گذشته سخن رانده شد و بیان شد که این روایات با مستحب بودن نماز دوم هم سازگار است و تبدیل (یا هدم) امتثال از آنها استفاده نمیشود.
طایفه دوم: روایات مشتمل بر تعبیر «یجعلها الفریضة»
برخی این روایات را از باب هدم امتثال دانستهاند.
1.0.1- حمل طایفه دوم بر هدم امتثال
در رابطه با هدم امتثال دو تقریب بیان شده که نزدیک به یکدیگر است.
تقریب مرحوم ایروانی: امر شارع به جامع بین دو فرد زیر تعلق گرفته است:
اول: نماز فرادی به شرط عدم اتیان به جماعت بعد از آن
دوم: نماز جماعت بعد از نماز فرادی
نتیجه این تقریب آن است که اگر نماز فرادی بدون اتیان به جماعت انجام شود، امتثال به همان فرادی است، و اگر بعد از آن جماعت اتیان شود، امتثال با جماعت محقق شده است.
تقریب شهید صدر: امر شارع به جامع بین دو فرد زیر تعلق گرفته است:
اول: نماز فرادی به شرط آنکه نماز جماعتی بعدا به نیت فریضیه اتیان نشود
دوم: نماز جماعت بعدی به نیت فریضه اتیان شود.
نتیجه این تقریب آن است که اگر مکلف نماز جماعت بعدی را به نیت فریضه اتیان کرد، امتثال با همان جماعت است، و اگر به نیت استحباب بهجا آورد، امتثال با همان نماز فرادای اول انجام شده و جماعتی که خوانده شده، امتثال ادله دال بر استحباب اعاده نماز فرادی به صورت جماعت است.
آقای شهیدی بیان کرده هیچیک از این دو بیان مرحوم ایروانی و شهید صدر عرفی نیست. به نظر ما این بیانات عرفی است. توضیح آنکه هرچند عرف به دقتها و ظرافتهای بحث مثل شرط متاخر و جامع و امثال آن توجه ندارد ولی اصل مطلب را میفهمد. آنچه در کلمات ایشان وارد شده که نتیجه تحلیلات، یک امر عرفی است سخن صحیحی است، و عرف -هرچند از تحلیلهای مساله غافل باشد- کاملا نتیجه بحث را متوجه میشود. البته اینکه استظهار از ادله همین امور باشد، بحث دیگری است، و باید بررسی نمود که آیا روایات با این تقریبات از هدم امتثال سازگار است یا سازگاری ندارد.
بیان مرحوم ایروانی را میتوان با روایت حفص بن بختری توضیح داد، که در آن نقل، بعد از تعبیر «و یجعلها الفریضة» تعبیر «إن شاء» وارد نشده است. بر این اساس میتوان گفت: تعبیر «و یجعلها الفریضة» ارشاد به آن است که فریضه، نماز جماعت بعدی است، و مکلف باید در نماز دوم قصد فریضه کند.
عبارت شهید صدر ناظر به روایت هشام بن سالم است، و ایشان به نقل حفص به بختری توجه نداشته؛ چرا که سند آن را ضعیف تلقی کرده است.
1.0.2- ورود امر در طایفه دوم روایات در مقام توهم حظر
ممکن است گفته شود تعبیر «یجعلها الفریضة» امر در مقام توهم حظر است. در روایتی در منابع عامه وارد شده است:
«ستُدركون أقواماً يؤخرون الصلاة، فصلوا في بيوتكم للوقت الذي تعرفون، و اجعلوا صلاتكم معهم سُبْحة و روی نافلة»[1] .
این روایت دال بر آن است که نماز دوم باید نافله باشد. تعبیر «یجعلها الفریضه إن شاء» اشاره به آن دارد که نافلهقراردادن نماز دوم تعیّن ندارد؛ بلکه نماز دوم میتواند فریضه باشد. بر این اساس، روایت حفص بن بختری -که تعبیر «إن شاء» در آن وارد نشده- نیز بر همین معنی حمل میشود.
اگر چنین معنایی مراد باشد، هیچیک از دو روایت محل بحث در مقام حثّ و تحریک نخواهد بود، و از آن استفاده نمیشود نیت فریضه بر نیت نافله رجحان دارد. البته اصل اعاده مستحب است، ولی اینکه به نیت نافله انجام شود (همانطور که عامه بیان کردهاند) یا به نیت فریضه هیچیک ترجیحی ندارد. البته اگر به نیت فریضه یا نافله باشد، احکام خاص نماز فریضه یا نافله بار میشود. مثلا اگر به نیت فریضه باشد قطع آن جایز نیست، ولی اگر به نیت نافله باشد قطع آن جایز است.
1.0.3- نتیجه بحث در طایفه دوم
حاصل سخن آنکه از دو تقریبی که -از شهید صدر و مرحوم ایروانی- ذکر شد، توجیه شهید صدر بهتر به نظر میرسد و هر دو روایت را میتوان با توجیه شهید صدر تبیین نمود. فقط یک نکته به کلام ایشان باید ضمیمه نمود. ظاهر سخن شهید صدر آن است که اتیان به جماعت به نیت فریضه افضل است. اینکه فریضهبودن افضل باشد -با توجه به آنکه ممکن است امر مزبور در مقام توهم حظر باشد- سخن تمامی نیست، ولی اصل سخن شهید صدر و تقریبی که برای روایت بیان نموده متین است. البته ما منابع عامه را به تفصیل تتبع نکردیم، و آنچه نقل شد از مصادر غیر اصیل حدیثی است. اگر به منابع اصیل رجوع شود ممکن است بحث پختهتر شود.
در تعبیرات روایات مساله، فرض آن است که ابتدا نماز فرادی خوانده شده و پس از آن جماعتی اقامه شده است. در این فرض، مکلف از ابتدا التفاتی به آن نداشته که جماعتی برپا خواهد شد. اگر از ابتدا امر به جامع شده باشد -بنابر توضیحاتی که گذشت- اشکال ندارد ولی پس از اتیان به فرادی، چنین امری معقول نیست؛ چرا بازگشت این امر -بنابر نظریه هدم امتثال- به آن است که جماعت را یا بیاور و یا نیاور که جامع بین نقیضین و بیمعنی است. بنابراین بهنظر میرسد حتی هدم امتثال هم خارج از فرض روایات است؛ چرا که در هدم امتثال، فرض آن است که از ابتدا امر به جامع تعلق گرفته، ولی در روایات، فرض سوال آن است که از ابتدا امر به فرادی بوده و از اساس، جماعت و احتمال اقامه جماعت بعدی در بین نبوده است. بله، بنا بر برخی از نقلهای عامه که از ابتدا چنین پیشفرضی وجود دارد که با التفات به اقامه جماعت بعدی، از ابتدا نماز به صورت فرادی اقامه شود و بعد از آن با جماعت اعاده گردد، هدم امتثال تصویر میشود و آن روایات را میتوان با هدم امتثال توجیه کرد، ولی حمل روایات ما بر هدم امتثال بر خلاف ظاهر روایات است.
مگر آنکه چنین بیان شود: با توجه به روایات عامه -که این احتمال از اول مورد التفات بوده-، معلوم میشود این مساله بهطور کلی رایج و مورد توجه بوده، و همواره احتمال اقامه بعدی در ارتکاز و توجه مکلفین بوده است. بر این اساس، میتوان روایات ما را نیز با امر به جامع و هدم امتثال توجیه کرد. نتیجه آنکه هدم امتثال ذاتا عرفی است ولی خلاف ظاهر روایات ما است؛ مگر آنکه -با توجه به نقلهای عامه- روایات ما هم با هدم امتثال تفیسر شود.
1.1- طایفه سوم: روایات مشتمل بر تعبیر «یختار الله احبهما»
دو روایت بدین مضمون وارد شده است
روایت اول: «عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدٍ، عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْوَلِريدِ، عَنْ يُونُسَ بْنِ يَعْقُوبَ، عَنْ أَبِي بَصِيرٍ، قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ الله عَلَيْهِ السَّلاَمُ: أُصَلِّي، ثُمَّ أَدْخُلُ الْمَسْجِدَ، فَتُقَامُ الصَّلَاةُ وَ قَدْ صَلَّيْتُ؟ فَقَالَ: «صَلِّ مَعَهُمْ، يَخْتَارُ الله أَحَبَّهُمَا إِلَيْهِ»[2] .
روایت دوم: «وَ رَوَى هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ عَنْهُ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ أَنَّهُ قَالَ: فِي اَلرَّجُلِ يُصَلِّي اَلصَّلاَةَ يُصَلِّي مَعَهُمْ وَ يَجْعَلُهَا اَلْفَرِيضَةَ إِنْ شَاءَ وَ قَدْ رُوِيَ: أَنَّهُ يُحْسَبُ لَهُ أَفْضَلُهُمَا وَ أَتَمُّهُمَا»[3] .
1.1.1- سند دو روایت
در رابطه با روایت اول گذشت که به نظر ما روایت ابوبصیر صحیحه است. محمد بن ولید در این سند مشترک نیست؛ بلکه مراد از وی، محمد بن ولید خزاز بجلی است که ثقه است و همچنین اشکالی بر وثاقت سهل بن زیاد وارد نیست.
اما در رابطه با روایت دوم، ممکن است کسی مرسلات فقیه را حجت بداند، ولی معلوم نیست شهادت شیخ صدوق در اول کتاب شامل این روایت ذیلی هم باشد. مرحوم صدوق در ابتدای فقیه آورده است:
«وَ لَمْ أَقْصِدْ فِيهِ قَصْد الْمُصَنِّفِينَ فِي إِيرَادِ جَمِيعِ مَا رَوَوْهُ بَلْ قَصَدْتُ إِلَى إِيرَادِ مَا أُفْتِي بِهِ وَ أَحْكُمُ بِصِحَّتِهِ وَ أَعْتَقِدُ فِيهِ أَنَّهُ حُجَّةٌ فِيمَا بَيْنِي وَ بَيْنَ رَبِّي تَقَدَّسَ ذِكْرُهُ وَ تَعَالَتْ قُدْرَتُهُ»[4] .
مرحوم صدوق بیان کرده تنها روایاتی را در فقیه نقل کرده که به مضمون آنها فتوی میدهد. معلوم نیست این تعبیر در مقدمه کتاب، شامل این روایات ذیلی باشد. البته ما منکر اصل اعتبار مرسلات صدوق هستیم، ولی بر فرض اعتبار مرسلات ایشان با توجه به شهادت وی در ابتدای کتاب، باز هم روایت محل بحث قابل اعتباربخشی نیست و معلوم نیست شهادت وی در مقدمه شامل چنین روایاتی که ذیلی هستند باشد. این روایاتی که لحنش استطراد است و به تعبیر ما روایات ذیلی است معلوم نیست مشمول شهادت مزبور باشد.
1.1.2- دلالت دو روایت
اما از جهت دلالی، ابتدا سخن شهید صدر در مساله بیان میشود و پس از آن ملاحظاتی که بر کلام ایشان وجود دارد ذکر میگردد:
1.1.2.1- سخن شهید صدر
سخن شهید صدر در این مساله بدین شرح است: «
«برخی از علما بیان کردهاند معلوم نیست تعبیر «احبهما» بدین معنی باشد که خداوند متعال، احب را بهعنوان فریضه قبول میکند؛ بلکه ممکن است بدین معنی باشد که خداوند متعال بر «احبّهما» ثواب دهد.
شهید صدر در پاسخ به این اشکال بیان کرده است: وجهی ندارد که یکی از دو نماز احبّ از دیگری باشد؛ چرا که هر دو نماز برای انقیاد امر الهی اتیان شدهاند، و از این جهت تفاوتی ندارند. ایشان در ادامه بیان کرده: اگر مراد، یک ثواب خاصی باشد که تنها بر یکی از دو نماز بار میشود، چنین سخنی تکلف زیادی دارد».
این سخن شهید صدر در مساله بود. سخن ایشان صحیح نیست. به نظر میرسد هیچ تکلفی در این امر وجود ندارد. در ادامه نکاتی حول کلام ایشان ذکر میگردد.
1.1.2.2- ملاحظات استاد بر سخن شهید صدر
چند نکته بیان میگردد:
نکته اول: اینکه هر دو نماز انقیاد هستند و خداوند باید به هر دو ثواب بدهد، مبتنی بر آن است که ثواب امری استحقاقی باشد. بنابر تحقیقی که متکلمین متاخر انجام دادهاند، ثواب بر خداوند متعال واجب نیست. ثواب، تفضل است نه استحقاق. البته متکلمین بیان کردهاند هرچند ثواب تفضل است، ولی از آن رو که خداوند متعال وعده به ثواب داده و خلف وعده نمیکند، تفضل وی به منزله استحقاق تلقی میشود. حتی بنابر این سخن نیز میتوان گفت خداوند متعال وعده را مقیّد به «احبهما» کرده است. یعنی خداوند وعده داده که تنها به احبّهما ثواب دهد. تعبیری که در نقل ذیلی فقیه وارد شده نیز با این سخن هماهنگتر است؛ چرا که نظارت تعبیر «افضلهما» به امر ثواب روشنتر است.
نکته دوم: توجیهی که شهید صدر برای این روایات روایت نقل کرده همان هدم امتثال است. یعنی این طایفه را نیز با هدم امتثال تبیین و تصویر کرده است. ما این توجیه را به بیان دیگری ذکر میکنیم. بهجای آنکه تعبیر شود امر به جامع تعلق گرفته، میتوان گفت متعلق امر چنین است: «الأحبّ من المأتی الواحد أو المتعدّد». توضیح آنکه مکلف گاهی یک عمل و گاهی دو عمل برای امتثال اتیان میکند. شارع مقدس احبّ را میپذیرد. اگر ماتی به یک نماز باشد، احب همان است، و اگر دو نماز باشد، شارع مقدس تعیین میکند که احب کدام است. بر این اساس، مکلف در فرضی که -به جهت احتمال اقامه جماعت یا یقین به اقامه آن- قصد دارد از ابتدا دو نماز اتیان کند، هر دو نماز را رجاءً اتیان میکند و در هیچکدام قصد جزمی ندارد؛ بلکه در هر دو نماز نیت رجاء میکند به امید آنکه احبّ بر همان منطبق شود.
نکته سوم: مرحوم ایروانی تصور نموده مراد از احبّ همان نماز دوم (نماز جماعت) است. این سخن تمامی نیست. جماعت همیشه احبّ نیست. هرچند جماعت از حیث جماعتبودن احب است، ولی ممکن است به جهات دیگری (مثل حضور قلب در نماز یا هر امر دیگر)، صلات اول احبّ باشد. در روایتی وارد شده که شخصی سالها نماز شب میخواند. یکبار که نمازش قضا شد آهی کشید. حضرت فرمود ثواب این آه از تمامی نمازشبهایی که خوانده بود بیشتر است.
سوال: انصاف آن است که عرف از تعبیر «احبهما» نماز جماعت را میفهمد.
پاسخ استاد: اصلا چنین نیست. اگر جماعت مراد بود، مناسب بود بیان شود: «یختار الله الجماعة». همین که به «احبّ» تعبیر شده نشان میدهد که مختار، مردّد است.
حاصل آنکه مشکلی نیست امر به احبّ متعلق باشد، ولی انصافا ظهور این ادله در آن نیست که در مقام بیان فرد فریضه باشد، بلکه کاملا طبیعی است که بیانگر فردی باشد که ثواب بر آن داده میشود.
نکته چهارم: مطلب دیگر آنکه یک نکته در بحث ثواب، مساله تجسم اعمال است. اگر قائل به تجسم اعمال باشیم که از روایات هم استفاده میشود که اعمال در روز قیامت مجسم میشوند، مساله روشنتر است. مثلا اگر معنای تجسم آن باشد که خداوند متعال، معادل نمازی که خوانده شده موجودی خلق میکند که آن موجود، جلوه دیگری از نماز باشد. بر این اساس، روایات طایفه سوم بیانگر نمازی خواهد بود که خداوند متعال در روز قیامت بهعنوان نماز واجب، مجسّم میکند. خداوند متعال از دو نمازی که خوانده شده، فرد محبوبتر را مجسّم مینماید.
نکته پنجم: بر اساس نکته چهارمی که ذکر شد معلوم میشود روایت شریفه ناظر به قیامت و بعد از عمل است. ظاهر تعبیر «یختار الله احبهما» آن است که خداوند بعد از عمل اختیار میکند، و این ثواب است که مربوط به بعد از عمل است، نه فریضه. اگر روایت شریفه ناظر به بیان فرد فریضه میبود میبایست تعبیر روایت، مربوط به پیش از اتیان به عمل بود، و در آن صورت، ممکن بود از روایات محل بحث به شمار رود، ولی چنین نیست؛ بلکه تعبیر «یختار» مربوط به بعد از انجام عمل است. از این رو است که حمل روایت بر بیان فرد فریضه بر خلاف ظاهر روایت است.
روح بیانی که مرحوم آخوند در تصحیح تبدیل امتثال مطرح کرد، به هدم امتثال رجوع میکند. جوهر کلام آخوند آن است که امر به فردی تعلق گرفته که محصل غرض اقصی است. تا زمانی که غرض اقصی محقق نشده، مکلف میتواند فرد را عوض کند. تغییر فرد بدین معنی است که امر به فردی تعلق گرفته که غرض اقصی را حاصل کرده است. بنابراین بازگشت کلام آخوند به هدم امتثال است. اینکه شهید صدر بیان کرده هدم امتثال خارج از محل بحث است و بحث در تبدیل امتثال است سخن تمامی نیست.
عمده آن است که روایات را توجیه نماییم. آخوند با توجیهی که ذکر کرده تبدیل امتثال را تصویر کرده است. شهید صدر تقریبا همان سخن را بیان کرده و آن را هدم امتثال دانسته است. بهنظر میرسد کلام مرحوم آخوند با کلام مرحوم ایروانی و شهید صدر تفاوت جوهری ندارد؛ البته بیان مرحوم ایروانی و شهید صدر دقیقتر و فنیتر است.