1403/11/27
بسم الله الرحمن الرحیم
محاسبه نهایی نصاب هر یک از غلات/ نصاب غلات/زکات
محتويات
1- وزن درهم2- مواضع کاربرد درهم و رطل و صاع در فقه
2.1- اول: آب کر.
2.2- دوم: نصاب غلّات
3- مقدار صاع
4- روایت چهارشنبهای: ذکر نکاتی در رابطه با زیارت آل یس
4.1- نکته اول: زیارت آل یس، دعا یا زیارت
4.2- نکته دوم: توضیحی در مورد تعبیر «التَّوَجُّهَ بِنَا إِلَى اللَّهِ وَ إِلَيْنَا»
4.3- ذکر روایتی در رابطه با «آل یس» از ریّان بن صلت از امام رضا علیه السلام
4.4- منافات «سلام علی آل یس» با قرینیّت سیاق
موضوع: زکات/ نصاب غلات/ محاسبه نهایی نصاب هر یک از غلات
1- وزن درهم
در متون قدیمی اصطلاحی به نام مثقال شرعی و مثقال صیرفی وجود ندارد. این اصطلاحات توسط علامه مجلسی به تبع پدرشان بهکار رفته و پس از ایشان شیوع یافته است. آنچه وجود دارد مطلبی است که والتر هینتس و برخی دیگر از پژوهشگران مطرح کردهاند که وزن «درهم الکیل» با درهم نقد تفاوت داشته است. البته این مطلب در منابع قدیمی وارد شده که وزن مثقال با دینار تفاوت داشته است بدین صورت که مثقال، واحد وزن بوده و دینار، مسکوک بوده است، ولی اینکه مثقال شرعی وجود داشته باشد که سه چهارم مثقال بازاری یا صیرفی بوده، سخن صحیحی نیست. بیان شد که منشا این اشتباه آن بوده که اشرفی که در زمان مرحوم محمد تقی مجلسی وجود داشته وزنش یک مثقال نبوده؛ بلکه سه چهارم مثقال است، و ایشان تصور کرده که این همان مثقال شرعی است.
2- مواضع کاربرد درهم و رطل و صاع در فقه
اوزان و مقادیری که بیان شد در چند موضع از فقه بهشرح زیر کاربرد دارد:
2.1- اول: آب کر.
در رساله آیت الله والد آمده است:
«آب كر: مقدار آبى است كه اگر در ظرفى كه درازا، پهنا و گودى آن هر يك سه وجب و نيم است بريزند آن را پر كند و وزن آن بىاشكال 1200 رطل عراقى است ولى در تبديل مقدار آن به اوزان كنونى در بين دانشمندان اختلاف نظر ديده مىشود، بنابر نظر مشهور، مقدار كر 377 و ۲۱۷/۹۱ (تقريبا 42/ 377) كيلوگرم مىباشد، ولى ظاهراً مقدار كر بيشتر از اين مقدار است...»[1] .
«بنابر نظر مشهور، مقدار كر ...»: نظر مشهور خیلی غیردقیق است. این محاسبه بر اساس آن است که مرحوم علامه مجلسی یک مثقال شرعی با وزن سه چهارمِ مثقال صیرفی (یعنی ۴.۶ گرم) درنظر گرفته که مقدار آن ۳.۴۵ گرم است. البته حتی بنابر این نظر هم مقدار آب کرّ باید ۳۸۴ کیلوگرم باشد؛ چرا که اشتباهات دیگری نیز در این نظریه رخ داده که متعرّض آن نمیشویم؛ چرا که اصل مبنی اشتباه است.
«برخى از بزرگان مقدار آن را تقريبا 77/ 462 كيلوگرم...»: این محاسبه از سردار کابلی است، و بر آن اساس است که وزن رطل معادل ۱۳۰ درهم و وزن درهم معادل ۲.۹۷ گرم باشد. با برخی تغییرات در این محاسبه اعداد زیر حاصل میشود:
• اگر وزن رطل: ۱۲۸ درهم، و وزن درهم: ۲.۹۷ گرم باشد، نتیجه: ۴۵۶.۱۹ کیلوگرم است.
• اگر وزن رطل: ۱۲۸ درهم، و وزن درهم: ۲.۹۸ گرم باشد، نتیجه: ۴۵۷.۷۳ کیلوگرم است.
• اگر وزن رطل: ۱۲۸ درهم، و وزن درهم: ۲.۹۸۵ گرم باشد، نتیجه: ۴۵۸ کیلوگرم است.
• اگر وزن رطل: ۱۳۰ درهم، و وزن درهم: ۲.۹۸۵ گرم باشد، نتیجه: ۴۶۵.۶۶ کیلوگرم است.
• اگر وزن رطل: ۱۳۰ درهم، و وزن درهم: ۲.۹۸ گرم باشد، نتیجه: ۴۶۴.۸۸ کیلوگرم است.
• اگر وزن رطل: ۱۳۰ درهم، و وزن درهم: ۲.۹۷ گرم باشد، نتیجه: ۴۶۲.۷۷ کیلوگرم است، که همان سخن سردار کابلی است.
احتیاط در آن است که مبنای محاسبه را بر اساس رطل ۱۳۰ درهمی بگیریم که مقدارش بنابر بالاترین رقم درهم که ۲.۹۸۵ گرم است، ۴۶۵.۶۶ خواهد شد.
2.2- دوم: نصاب غلّات
ابتدا یک نکته در رابطه با وزن حجمی بیان میشود. ما در حاشیه رساله آیت الله والد در بحث نصاب غلات عبارت زیر را بیان کردیم:
«علّامه سردار كابلى در كتاب غاية التعديل (ص 26)، وزن حجم معيّنى از آب، گندم و جو را به ترتيب 140، 117، 105 تعيين كرده است، ولى با عنايت به تفاوت انواع آبها و گندمها و جوها در سبكى و سنگينى، تعيين وزن دقيق براى آب و گندم و جو به طور كلّى صحيح نيست. يكى از پژوهشگران غربى ضمن تأكيد بر اين نكته كه در محيطهاى عربى حبوبات وزن نمىشدهاند، بلكه با مقياس حجم اندازهگيرى مىشدهاند، اشاره مىكند كه از فحواى مضمون منابع مىتوان چنين محاسبه كرد كه 75 تا 77 كيلو گندم يا 60 تا 72 كيلو جو، معادل 100 ليتر بوده است (اوزان و مقياسها در اسلام ص 59، با تصحيح يك غلط چاپى). با آزمايشى كه بر روى يك نوع گندم صورت گرفت، 80 كيلوگرم گندم معادل 100 ليتر به دست آمد، با اين رقم، براى حجم نصاب (با عنايت به اختلاف در وزن درهم) ارقام 55/ 1301، 34/ 1372 به دست مىآيد، با ارقام 75 الى 77 كيلو گندم براى 100 ليتر هم 22/ 1352 الى 32/ 1388 (بر طبق يك محاسبه درهم) و 81/ 1425 الى 82/ 1463 (بر طبق محاسبه ديگر درهم) براى حجم نصاب غلّات به دست مىآيد، بنابراين مىتوان حجم نصاب غلّات را بين 1300 تا 1500 ليتر دانست. (3)- با توجّه به وزن 60 كيلوگرم براى 100 ليتر جو، و حجم حداقل 1300 ليتر براى نصاب غلّات»[2] .
«آب، گندم و جو را به ترتيب 140، 117، 105 تعيين كرده»: اگر ۱۰۰ لیتر آب معادل ۱۰۰ کیلوگرم باشد، جو (که ۱۱۷) است، ۸۳.۵ میشود. یعنی نسبت ۱۱۷ به ۱۴۰ معادل ۸۳.۵ است. این گندم بسیار سنگین است. بنابر محاسبهای که ما بر روی گندم انجام دادیم، ۱۰۰ لیتر گندم معادل ۸۰ کیلو بود، که آن هم سنگینتر از آن چیزی بود که در نقلیات تاریخی بیان شده است، ولی سردار کابلی گندم را ۸۳.۵ ذکر کرده که بسیار سنگین است. همچنین ایشان جو را ۷۴.۳ (نسبت ۱۰۵ به ۱۴۰) محاسبه کرده که آن هم از حداکثر مقداری که برای جو ذکر شده (۶۰ تا ۷۲ کیلو) سنگینتر است[3] . البته گندمها و جوهایی که در زمان کنونی وجود دارد، اصلاح نژاد شده است.
ما در بخش دیگری از رساله آیت الله والد آوردهایم:
«مقدار درهم، بنابر تحقيق بيش از 2140 مثقال معمولى بوده، بر طبق يك محاسبه وزن درهم تقريبا 97/ 2 گرم تعيين شده در نتيجه نصاب (يعنى 300 صاع) معادل 239/ 1041 كيلوگرم، و بر طبق محاسبۀ ديگر وزن درهم 125/ 3 گرم معيّن شده در نتيجه نصاب 875/ 1097 كيلوگرم خواهد بود»[4] .
عدد 2.97 در این عبارت، بنابر محاسبه سردار کابلی است. البته والتر هینتس نیز همین عدد را در درهم النقد ذکر کرده، با این تفاوت که ایشان درهم الکیل را با درهمی که بر اساس سنجة المیزان محاسبه میشود، متفاوت میداند. این محاسبهای که ذکر شد بر اساس رطل ۱۳۰ درهمی است. اگر رطل به جای ۱۳۰ درهم، معادل ۱۲۸ درهم باشد، یک صاع معادل ۱۱۵۲ درهم میشود؛ چرا که هر صاع ۹ رطل است. در نتیجه نصاب بنابر محاسبه درهم به 2.97 گرم تقریبا 1025 کیلوگرم و بنابر محاسبه درهم به 3.125 تقریبا 1081 کیلوگرم خواهد بود.
گذشت که محاسباتی که بیان شده که صاع معادل ۹ رطل است، بر اساس محاسبه گندم است، ولی جو و خرما سبکتر است. نتیجه آنکه نصاب گندم (۱۰۲۵ کیلوگرم) تقریبا یک تن است. اما برای جو بر اساس حداقل وزنی که دارد ۷۸۰ کیلوگرم نصاب است. البته این محاسبه بر اساس رطل ۱۳۰ درهمی است. اگر رطل ۱۲۸ درهم باشد، حداقل وزن برای نصاب به ۷۶۸ کیلوگرم کاهش پیدا میکند. بهطور تقریبی میتوان گفت نصاب جو ۷۵۰ کیلوگرم، و نصاب جو یک تن است. نصاب خرما از جو هم کمتر است.
اما در مورد خرما باید گفت، نوع خرماهایی که امروزه وجود دارد سنگین است. محاسبات جو که بیان شد بر اساس ۶۲ بود. اگر خرما را بنابر آنچه در برخی محاسبات ذکر شده ۵۵ در نظر بگیریم نصاب خرما حدود ۷۰۰ کیلوگرم خواهد بود. بر اساس همین محاسبات نصاب کشمش را هم میتوان محاسبه کرد.
عبارت رساله آیت الله والد بدین شرح است:
«ارقام 239/ 1041 يا 875/ 1097 كيلوگرم مربوط به نصاب گندم مىباشد. و با عنايت به تفاوت اقسام مختلف گندم در وزن حجمى و اختلاف فوق در وزن درهم، تعيين دقيق حجم نصاب غلّات ميسور نيست، ولى مىتوان حجم حداقل 1300 ليتر را براى نصاب غلّات در نظر گرفت، اين حجم در غلّات مختلف وزنهاى گوناگونى دارد، بلكه اقسام هر نوع غلّه، نيز وزن حجمى مختلفى دارد، مثلًا براى جو، حداقل وزن 780 كيلوگرم را مىتوان براى نصاب زكات در نظر گرفت»[5] .
تفاوتی که بین ۱۲۸ یا ۱۳۰ درهم بودن رطل وجود دارد در محاسباتی که بیان شد تفاوت چندانی ایجاد نمیکند؛ بنابراین نصاب غلات ۱۳۰۰ لیتر است.
3- مقدار صاع
در مورد مقدار صاع بنابر آنکه گندم که مدار محاسبات است را ۷۵ در نظر بگیریم (بدین معنی که صد لیتر گندم را ۷۵ کیلو در نظر بگیریم) بر اساس ۱۳۰ درهمی بودن رطل، یک صاع آب معادل ۴۶۳۳، و اگر ۷۶ باشد، صاع آب ۴۵۷۲، و بر اساس ۷۷، صاع آب ۴۵۱۲، و بر اساس ۸۰، معادل ۴۳۴۳ است.
اما صاع گندم بر اساس مبنای محاسبه ۲.۹۷ گرم بودن درهم، اگر رطل ۱۳۰ درهم باشد معادل ۳۴۷۴ و بر اساس ۳.۱۲۵ معادل ۳۷۰۵ است. البته گندمها برخی سبک و برخی سنگینتر است. احتیاط آن است که فطریه ۴ کیلو محاسبه شود. ۳ کیلو که معمولا علما بیان کردهاند قطعا غلط، و بسیار کم است. یک صاع گندم از ۳ و نیم کیلو کمتر نیست. وزن گندم بین ۳ و نیم تا ۴ کیلو است. همان ۳.۶ که در محاسبات قبلی بیان شد با توجه به آنکه گندمهای سبک هم وجود دارد، میتواند کافی باشد؛ بهخصوص آنکه میتوان به جای گندم قیمتش را پرداخت کرد، و میتوان قیمت گندم سبک را محاسبه نمود.
در مورد کفاره نیز احتیاط آن است که یک کیلو محاسبه شود؛ چرا که یک مدّ معادل یک چهارم صاع است. البته همان ۹۰۰ گرم که قبلا مبنای محاسبه بود هم اشکالی ندارد.
بحثی که در ادامه دنبال خواهیم کرد، وقت تعلّق زکات به غلات است. این بحث در عروه مطرح شده است[6] . این مساله را در جلسه آینده مورد بررسی قرار خواهیم داد.
4- روایت چهارشنبهای: ذکر نکاتی در رابطه با زیارت آل یس
ما در یک جلسهای در رابطه با زیارت آل یس مطالبی بیان کردیم. مقالهای در مورد نحوه قرائت آیه «سلام علی آل یس» تالیف شده که دوستان برای ما فرستادند، که مقاله مفیدی بود. بعضی نکاتی در این مورد بیان میشود:
4.1- نکته اول: زیارت آل یس، دعا یا زیارت
سوالی که باید مورد توجه قرار گیرد آن است که آیا عباراتی که در ابتدای زیارت آل یس وارد شده، -مثل سلام علی آل یس، السلام علیک یا داعی الله- دعا است یا زیارت است؟ آنچه ما بیان مینماییم ناظر به محتوای کلی زیارت است، و الا روشن است که در این روایت برخی فقرات دعا و برخی دیگر زیارت است. دعا به معنی درخواست از بزرگتر و به عبارتی «طلب السافل من العالی» است. بهاین معنی زیارت آل یس، دعا نیست؛ چرا که این معنایی که برای دعا بیان شد، بخش کمی از آن را شامل میشود. برای دعا میتوان یک معنای وسیعتری در نظر گرفت که بعضی از اطلاقات دعا ناظر بدین معنی است. یکی از معانی دعا روکردن به سوی خدا و مناجات با خداوند است. زیارت آل یس بدین معنی دقیقا دعا است.
از طرف دیگر، زیارت در اصل بهمعنای حضور زائر نزد مزور است. معنای حقیقی این مطلب درجایی است که مزور حیات دارد و انسان به خدمت وی برسد. ولی زیارت یک معنای تنزیلی دارد؛ بدین معنی که وقتی امام علیه السلام در حال حیات نیست، نزد قبر وی مشرّف شویم؛ چرا که امام علیه السلام نسبت به قبر خود عنایت ویژهای دارد؛ از این رو حضور نزد قبر نیز، بهنوعی حضور نزد مزور است. در مورد حضرت ولی عصر بهجهت غیبت ایشان هیچیک از این دو معنی متصوّر نیست. از این رو یک نوع حضور دیگری در محضر وی میتوان تصور کرد. تعبیری که در ابتدای زیارت آل یس وارد شده تبیینکننده معنای زیارت آل است. در ابتدای روایت مربوط به زیارت آل یس چنین وارد شده است:
«وَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ جَعْفَرٍ الْحِمْيَرِيِّ أَنَّهُ قَالَ: خَرَجَ التَّوْقِيعُ مِنَ النَّاحِيَةِ الْمُقَدَّسَةِ حَرَسَهَا اللَّهُ بَعْدَ الْمَسَائِلِ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ* لَا لِأَمْرِهِ تَعْقِلُونَ ﴿حِكْمَةٌ بالِغَةٌ فَما تُغْنِ النُّذُرُ ... عَنْ قَوْمٍ لا يُؤْمِنُونَ﴾ السَّلَامُ عَلَيْنَا وَ عَلَى عِبَادِ اللَّهِ الصَّالِحِينَ. إِذَا أَرَدْتُمُ التَّوَجُّهَ بِنَا إِلَى اللَّهِ وَ إِلَيْنَا فَقُولُوا كَمَا قَالَ اللَّهُ تَعَالَى سَلَامٌ عَلَى آلِ يس ...»[7] .
زیارت آل یس روآوردن بهواسطه اهل بیت علیهم السلام بهدرگاه الهی و به درگاه اهل بیت است. ما با این زیارت هم بهدرگاه الهی روی میآوریم؛ بنابراین زیارت آل یس دعا بهمعنای اعم است، و هم بهدرگاه اهل بیت توجه و اقبال مینماییم.
4.2- نکته دوم: توضیحی در مورد تعبیر «التَّوَجُّهَ بِنَا إِلَى اللَّهِ وَ إِلَيْنَا»
در فقره «التَّوَجُّهَ بِنَا إِلَى اللَّهِ وَ إِلَيْنَا» ضمیر «نا» به چه معنی است؟ گاهی انسان به جهت احترام از خود با ضمیر جمع یاد میکند. ظاهرا مراد از ضمیر «نا» جمیع اهل بیت است. با توجه به تعبیر «السلام علی آل یس» نشان میدهد که در این زیارت به جمیع اهل بیت توجه مینماییم. یکی از مثالهای رو آوردن به سوی خداوند، نماز است. ابتدای نماز دعایی وارد شده که به دعای توجه معروف است: «وَجَّهْتُ وَجْهِيَ لِلَّذِي فَطَرَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ...»[8] . زیارت آل یس نوعی توجه به درگاه الهی است نظیر همین توجهی است که انسان در ابتدای نماز با دعای توجه به خدا روی میآورد.
این زیارت هرچند با سلام به امام زمان شروع میشود، ولی سلام به آن حضرت به نوعی سلام به جمیع اهل بیت است. تعبیری در سخن برخی از شعرا وارد شده است که «نام احمد نام جمله انبیا است». در مورد امام زمان نیز میتوان با عنایت به تعبیری که در دعای عدیله وارد شده که «بِيُمْنِهِ رُزِقَ الْوَرَى وَ بِوُجُودِهِ ثَبَتَتِ الْأَرْضُ وَ السَّمَاءُ»[9] گفت:
نام مهدی نام جمله اوصیا استهستی او لنگر ارض و سما است
4.3- ذکر روایتی در رابطه با «آل یس» از ریّان بن صلت از امام رضا علیه السلام
«حَدَّثَنَا الشَّيْخُ الْفَقِيهُ أَبُو جَعْفَرٍ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ بْنِ مُوسَى بْنِ بَابَوَيْهِ الْقُمِّيُّ رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ بْنِ شَاذَوَيْهِ الْمُؤَدِّبُ وَ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ مَسْرُورٍ رِضْوَانُ اللَّهِ عَلَيْهِ قَالا حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ جَعْفَرٍ الْحِمْيَرِيُّ عَنْ أَبِيهِ عَنِ الرَّيَّانِ بْنِ الصَّلْتِ قَالَ: حَضَرَ الرِّضَا ع مَجْلِسَ الْمَأْمُونِ بِمَرْوَ وَ قَدِ اجْتَمَعَ فِي مَجْلِسِهِ جَمَاعَةٌ مِنْ عُلَمَاءِ أَهْلِ الْعِرَاقِ وَ خُرَاسَانَ فَقَالَ الْمَأْمُونُ أَخْبِرُونِي عَنْ مَعْنَى ..... فَقَالَ الرِّضَا ع... وَ أَمَّا الْآيَةُ السَّابِعَةُ فَقَوْلُ اللَّهِ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى: ﴿إِنَّ اللَّهَ وَ مَلائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَ سَلِّمُوا تَسْلِيما﴾ وَ قَدْ عَلِمَ الْمُعَانِدُونَ مِنْهُمْ أَنَّهُ لَمَّا نَزَلَتْ هَذِهِ الْآيَةُ قِيلَ يَا رَسُولَ اللَّهِ قَدْ عَرَفْنَا التَّسْلِيمَ عَلَيْكَ فَكَيْفَ الصَّلَاةُ عَلَيْكَ فَقَالَ تَقُولُونَ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ كَمَا صَلَّيْتَ عَلَى إِبْرَاهِيمَ وَ آلِ إِبْرَاهِيمَ إِنَّكَ حَمِيدٌ مَجِيدٌ فَهَلْ بَيْنَكُمْ مَعَاشِرَ النَّاسِ فِي هَذَا خِلَافٌ قَالُوا لَا قَالَ الْمَأْمُونُ هَذَا مِمَّا لَا خِلَافَ فِيهِ أَصْلًا وَ عَلَيْهِ الْإِجْمَاعُ فَهَلْ عِنْدَكَ فِي الْآلِ شَيْءٌ أَوْضَحُ مِنْ هَذَا فِي الْقُرْآنِ؟
قَالَ أَبُو الْحَسَنِ ع نَعَمْ أَخْبِرُونِي عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلّ: (يس وَ الْقُرْآنِ الْحَكِيمِ إِنَّكَ لَمِنَ الْمُرْسَلِينَ. عَلى صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ) فَمَنْ عَنَى بِقَوْلِهِ يس؟ قَالَتِ الْعُلَمَاءُ: يس مُحَمَّدٌ ص لَمْ يَشُكَّ فِيهِ أَحَدٌ. قَالَ أَبُو الْحَسَنِ ع فَإِنَّ اللَّهَ أَعْطَى مُحَمَّداً ص وَ آلَ مُحَمَّدٍ مِنْ ذَلِكَ فَضْلًا لَا يَبْلُغُ أَحَدٌ كُنْهَ وَصْفِهِ إِلَّا مَنْ عَقَلَهُ وَ ذَلِكَ أَنَّ اللَّهَ لَمْ يُسَلِّمْ عَلَى أَحَدٍ إِلَّا عَلَى الْأَنْبِيَاءِ فَقَالَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى (سَلامٌ عَلى نُوحٍ فِي الْعالَمِينَ) وَ قَالَ (سَلامٌ عَلى إِبْراهِيمَ) وَ قَالَ (سَلامٌ عَلى مُوسى وَ هارُونَ) وَ لَمْ يَقُلْ سَلَامٌ عَلَى آلِ نُوحٍ وَ لَمْ يَقُلْ سَلَامٌ عَلَى آلِ مُوسَى وَ لَا آلِ إِبْرَاهِيمَ وَ قَالَ (سَلَامٌ عَلَى آلِ يس) يَعْنِي آلَ مُحَمَّدٍ ص، فَقَالَ الْمَأْمُونُ قَدْ عَلِمْتُ أَنَّ فِي مَعْدِنِ النُّبُوَّةِ شَرْحُ هَذَا وَ بَيَانُهُ فَهَذِهِ السَّابِعَةُ»[10] .
دو مورد از حروف مقطعه در ابتدای آیات به نام مقدّس حضرت ختمی مرتبت اشاره دارد: یس و طه. هر دو عنوان «آل طه» و «آل یس» به اهل بیت علیهم السلام اشاره دارد. در فقه الرضا چهار دعا وارد شده که در هر چهار دعا از ائمه با عنوان «آل طه» و «آل یس» یاد شده است[11] .
4.4- منافات «سلام علی آل یس» با قرینیّت سیاق
آیا آیه شریفه ﴿سلام علی ال یس﴾ اگر به صورت «آل یس» خوانده شود، -نه به صورت «إل یس»- با قرینه سیاق منافات دارد یا خیر؟ در این رابطه در جلسه آینده خواهیم گفت که امر به عکس است. یعنی قرینه سیاق دقیقا اقتضا دارد که «سلام علی آل یس» قرائت شود.