92/09/05
بسم الله الرحمن الرحیم
التظليل للرجال/تروک احرام/کتاب الحج
موضوع: کتاب الحج/تروک احرام/ التظليل للرجال
نقد وجه دوم
به قول مرحوم امام، اطلاق حجت عقلائیه است و منوط به حصول وثوق نیست و بدون حصول وثوق هم حجت است.
وجه سوم
وجه سوم این بود که احتمال قرینه عقلائیه متصله به خطاب، مانع از اخذ به ظهور می شود.
مرحوم شیخ فرموده اول عقلاء بناء بر عدم قرینه می گذارند و اثبات ظهور فعلی می کنند و بعد به ظهور عملی می کنند، اما آخوند فرموده از همان اول عقلاء به ظهور لولایی (لولا القرینة) عمل می کنند.
انصاف این است که این اشکال وجود دارد که این دو بزرگوار و مشهور که تفصیل داده اند بین شک در قرینیت موجود در قرینه متصله که گفته اند نمی شود به ظهور عمل کرد و شک در وجود قرینه متصله که گفته اند مانع از عمل به ظهور نیست، نادرست است و به نظر ما در این فرض هم عقلاء عمل به ظواهر نمی کنند و لا اقل من الشک.
بله در غالب روایات، وثاقت راوی چنین اقتضاء می کند که سکوت از وجود قرینه نکند، اما در دو جا این حرف نمی آید، یکی قرائنی که جز با دقت معلوم نمی شود، زیرا رواة معمولی بوده اند و چنین نبوده اند که به دقائق پی ببرند، در این موارد اگر احتمال قرینه متصله ای بدهیم که به ذهن راوی نمی رسد، عمل به اطلاق مشکل می شود و با اصالة عدم القرینة واصالة الظهور قابل نفی نیست.
دیگری نیز در مواردی که قرینه حالیه نوعیه لبیه بوده باشد که راوی دلیلی بر نقل آن نمی دیده و خود را ملزم به نقل آن نمی دیده است، زیرا ارتکاز همه در عصر صدور خطاب بر آن قرینه لبیه بوده است، در این جا هم نمی شود به اطلاق عمل کرد.
البته همه جا این احتمال نمی آید، بلکه مربوط به مواردی است که منشأ عقلائی داشته باشد و در ما نحن فیه نیز منشأ عقلائی بر این احتمال وجود دارد که قرینه نوعیه بر جواز استظلال در شب در غیر حال مطر بوده است.
نقد وجه سوم
دو نقد مطرح بر این وجه، منشأ احتیاط و مانع از فتوای به جواز تظلیل در شب می شود، زیرا به نحو محکم نمی توان این وجه را رد نمود.
اولا: مرحوم صدر که تظلیل در شب و روز و حتی سوار شدن به آسانسور را در مکه چون ظل سائر است، حرام می داند، (زیرا در روایات تجویز ظل ثابت مثل خباء و بیت و جدار شده است و نه مثل آسانسور که ظل سائر است) فرموده: گر چه احتمال قرینه نوعیه مانع از تمسک به ظهور می شود، اما اگر فهم امروز عرف بر اطلاق باشد، از این باب که ارتکاز متشرعی در امروز بر جواز تظلیل در شب نیست، و ما شک کنیم که این استظهار اطلاق که امروز است، آیا در عصر صدور خطاب هم بوده است یا نه؟ اصل عقلائی ثبات در ظهورات جاری می کنیم. (که همان استصحاب قهقرایی است که مشهور آن را در معانی لغات استفاده می کنند، اما مرحوم صدر توسعه می دهد به مورد مذکور)
نقد کلام مرحوم صدر و مشهور
استصحاب قهقرایی عقلایی نادرست است، و عقلاء چنین اصلی ندارند و اگر بنا بر عدم تغییر در ظهور لفظ می گذارد، از این باب است که اطمینان به عدم تغییر دارند، و گرنه چنین اصلی ندارند و در وقف نامه های قدیمی و امثال آن هم عرفا احتمال تغییر معنا نمی دهیم و گرنه به آن ها نیز نمی شود عمل کرد.
و بر فرض هم که کلام مشهور صحیح باشد، کلام مرحوم صدر اصلا قابل قبول نیست که بنا بر ظاهر فعلی عمل بگذاریم با این که احتمال عقلائی ارتکاز متشرعی بر خلاف ظهور در زمان صدور خطاب بدهیم.
ثانیا: انصافا با رجوع به روایات معلوم می شود که ارتکازی بر جواز تظلیل در شب وجود نداشته است، بلکه از غیر از استظلال از شمس و مطر سوال نکرده اند، نه این که ارتکازی بر عدم وجوب در شب بوده باشد، و گرنه از مثل مطر سوال نمی کرده اند و نمی شود پذیرفت که ارتکاز بر جواز تظلیل از مطر نبوده و لذا سوال کرده اند، ولی ارتکاز از جواز تظلیل در شب بوده و لذا سوال نکرده اند.
نکته
این که محقق خوئی تقیید زد که در مواردی که وجود و عدم استظلال مساوی است، اخذ المظلة اشکال ندارد نیز قبلا مورد مناقشه قرار گرفت و این که ایشان گفته نهی از قبه به این جهت است که همیشه جلوی باد را می گیرد و لذا جهتی برای منع از آن بوده است، این هم ناصواب است، زیرا حرکت شتر به شکل عادی، به مقداری نیست که تولید باد کند و قبه عادتا مانع از آن باد شود.
نکته
این که آیة الله زنجانی فرمودند: نهی از رکوب قبه شامل مثل استظلال به چتر در جایی که مطر و خورشیدی نیست، نمی شود، کلام بجایی است.