1403/11/27
بسم الله الرحمن الرحیم
خلاصه بحث
صاحب جواهر فرموده است که اگر کسی نماز عصر را به صورت سهوی بر نماز ظهر در وقت مشترک مقدم نماید، اگر در اثناء باشد باید همان نماز عصر را تمام کند، و پس از آن، نماز ظهر را بخواند.
و همچنین اگر بعد از فراغ متوجه بشود، واضح تر است که دیگر اصلا جای عدول نیست، بنابراین همان نماز عصری که خوانده بود درست است، و باید نماز ظهرش را پس از آن اقامه نماید.
ولی آنچه از نصوص استفاده می شود این است که اگر کسی نماز عصر را به صورت سهوی بر نماز ظهر در وقت مشترک مقدم نماید، اگر در اثناء متوجه بشود باید عدول به نماز ظهر کند، و نماز را به عنوان ظهر به اتمام برساند و پس از آن، نماز عصر را بخواند. و اگر بعد از فراغ متوجه بشود نیز باید نمازی که خوانده شده را به عنوان نماز ظهر نیت کند، و پس از آن، نماز عصرش را بخواند.
کلام صاحب جواهر
بیان شد که صاحب جواهر فقط یک تفصیل در اینجا بیان کرده است و آن اینکه اگر کسی نماز عصر را بر ظهر مقدم کرد، اگر این تقدم در وقت مختص باشد نماز باطل است، چون اخلال به وقت شده و اخلال به وقت حتی اگر سهوی هم باشد مبطل است، و اگر در وقت مشترک باشد نماز صحیح است، چون اخلال به ترتیب شده و اخلال به ترتیب در صورت سهو مغتفر است.
و ایشان هیچ فرقی بین بعد از فراغ و اثناء نگذاشته است.
البته نکته ای در کلام ایشان هست و آن اینکه ایشان در جایی که این تقدیم در وقت مشترک باشد و بعد از فراغ متوجه بشود، فرموده که جای عدول نیست، و آن نمازی که به نیت نماز عصر خوانده بود صحیح است و نماز عصر به حساب می آید و نمی توان نماز گذشته را تبدیل به نماز ظهر کرد، بنابراین نماز عصر او صحیح است و باید نماز ظهر را بخواند.
حرف ایشان علی القاعده صحیح است، منتهی نصوص مقام، خلاف این را می گویند.
در نصوص اینگونه ذکر شده که اگر نماز عصر را به صورت سهوی مقدم کرد و بعد از فراغ متوجه شد، باید آنرا به عنوان نماز ظهر به حساب بیاورد و نماز عصرش را بعد از آن بخواند.
این در مورد جایی بود که بعد از فراغ متوجه بشود، اما در مورد جایی که در اثناء متوجه بشود نیز ایشان نماز را صحیح دانسته اند و حرفی از عدول نزده اند.
کلام صاحب جواهر این است:
«و إن كان قد ذكر و هو في الوقت المشترك أو دخل و هو فيها أجزأته و أتى بالظهر لما عرفته من عدم اشتراط الترتيب في هذا الحال، و لما تقدم سابقا من صحة ما وقع قبل الوقت باذن شرعية ثم دخل الوقت عليه قبل الفراغ و قبل التنبه».[1]
مراد ایشان از «دخل و هو فيها» این است که وقت مشترک داخل بشود و شخص مصلی در حال نماز باشد.
صاحب جواهر در اینجا حرفی از عدول نزده اند، و فرموده اند که همان نماز عصر را تمام می کند و بعد هم ظهر را انجام می دهد. و اخلال به ترتیب هم ایرادی ندارد چون در وقت مشترک است و اخلال به وقت نشده و اخلال به ترتیب هم به صورت سهوی مغتفر است.
نصوص مقام
صحیحه زراره
مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ وَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ عَنِ الْفَضْلِ بْنِ شَاذَانَ جَمِيعاً عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِيسَى عَنْ حَرِيزٍ عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ علیه السلام قَالَ: « ... إِذَا نَسِيتَ الظُّهْرَ حَتَّى صَلَّيْتَ الْعَصْرَ فَذَكَرْتَهَا- وَ أَنْتَ فِي الصَّلَاةِ أَوْ بَعْدَ فَرَاغِكَ- فَانْوِهَا الْأُولَى ثُمَّ صَلِّ الْعَصْرَ- فَإِنَّمَا هِيَ أَرْبَعٌ مَكَانَ أَرْبَعٍ- وَ إِنْ ذَكَرْتَ أَنَّكَ لَمْ تُصَلِّ الْأُولَى- وَ أَنْتَ فِي صَلَاةِ الْعَصْرِ- وَ قَدْ صَلَّيْتَ مِنْهَا رَكْعَتَيْنِ (فَانْوِهَا الْأُولَى) - ثُمَّ صَلِّ الرَّكْعَتَيْنِ الْبَاقِيَتَيْنِ وَ قُمْ فَصَلِّ الْعَصْرَ ... فَإِنْ كُنْتَ قَدْ صَلَّيْتَ الْعِشَاءَ الْآخِرَةَ- وَ نَسِيتَ الْمَغْرِبَ فَقُمْ فَصَلِّ الْمَغْرِبَ وَ إِنْ كُنْتَ ذَكَرْتَهَا وَ قَدْ صَلَّيْتَ مِنَ الْعِشَاءِ الْآخِرَةِ رَكْعَتَيْنِ أَوْ قُمْتَ فِي الثَّالِثَةِ فَانْوِهَا الْمَغْرِبَ ثُمَّ سَلِّمْ ثُمَّ قُمْ فَصَلِّ الْعِشَاءَ الْآخِرَةَ»[2]
حضرت در این روایت بین اثناء نماز و بعد از فراغ فرقی نگذاشته و در هر صورت فرموده است که باید نیت ظهر کند و نماز اول، ظهر حساب می شود، و باید بعد از آن، نماز عصر را بخواند.
بنابراین حتی اگر نماز عصر را به صورت کامل به نیت عصر خواند و بعد از نماز متوجه شد که نماز ظهر را نخوانده است، در این صورت این نمازی که خوانده شده را باید نیت ظهر کند و آنرا ظهر حساب کند، و حالا که نماز ظهرش به این شکل انجام شده است، بنابراین باید نماز عصر را بخواند.
آنچه که در این روایت ذکر شد، با آنچه که در کلام صاحب جواهر ذکر شده بود فرق دارد. چون صاحب جواهر می گوید که اگر بعد از فراغ متوجه بشود، نماز عصرش صحیح است و قابل عدول نیست، بنابراین باید نماز ظهر بخواند، ولی روایت می گوید که باید همان نماز عصری که خوانده بود را نماز ظهر به حساب بیاورد، بنابراین باید پس از آن، نماز عصرش را بخواند.
نکته ای که در اینجا هست و دیروز هم در کلام صاحب جواهر بیان کردیم و خودمان هم عرض کردیم این است که این صحیحه زراره و تمام این نصوصی که بیان می کنیم مربوط به وقت مشترک هستند، و شامل وقت مختص نمی شوند، چون وقت مختص، فرد نادر و شاذ به حساب می آید و نمی توان اطلاق را حمل بر آن کرد، و همچنین نصوصی که وقت مختص را بیان می کنند صریح در این هستند که نماز در وقت مختص باطل است، بنابراین باید با نصوص وقت مختص، اطلاق این نصوص را تقیید بزنیم.
حاصل کلام اینکه دو دلیل داریم که یکی نادر بودن فرض وقت مختص است، و دیگری تقیید اطلاق این نصوص با نصوص وقت مختص است، و با این دو دلیل باید قائل بشویم که این نصوص فقط مربوط به وقت مشترک هستند و شامل وقت مختص نمی شوند.
عبارت «فَإِنَّمَا هِيَ أَرْبَعٌ مَكَانَ أَرْبَع» به این معناست که نماز ظهر و عصر هر دو چهار رکعتی هستند و هیچ فرقی با هم ندارند، و تنها تفاوت شان در نیت است، و نیت هم حتی بعد از عمل نیز قابل عدول است، چون خود روایت تصریح کرده است که حتی اگر نماز تمام شده است آن نماز قبلی را نیت کن که ظهر باشد، بنابراین نماز ظهر حساب می شود و فرد باید نماز عصرش را بخواند.
صدر این روایت به صورت کلی بیان کرده و فرقی بین اثناء و بعد از فراغ نگذاشته است، و در ذیل روایت، به خصوص در مورد اثناء فرموده که باید عدول کند و نماز ظهر به حساب بیاورد و نماز را به عنوان نماز ظهر به اتمام برساند و بعد از آن نیز نماز عصر را اقامه کند.
اینکه در این روایت ذکر شده که اگر در رکعت دوم بودی و متوجه شدی، این «در رکعت دوم بودن» موضوعیت ندارد و هر رکعتی که باشد همین حکم را دارد، چون در این روایت تصریح شده که حتی بعد از فراغ هم باشد می تواند عدول کند، بنابراین اگر در اثناء باشد در هر رکعتی که باشد به طریق اولی می تواند عدول کند و مشکلی از این جهت نخواهد داشت.
در نماز ظهر و عصر، چون هر دو چهار رکعتی هستند، در هر رکعتی که متوجه بشود می تواند عدول کند و هیچ مشکلی نیست، و اگر بعد از نماز هم متوجه بشود باز هم طبق این روایت باید عدول کند.
اما در نماز مغرب و عشاء تا رکعت سوم محل عدول باقی است، ولی وقتی که وارد رکعت چهارم بشود دیگر محل عدول می گذرد.
تعبیر «فَإِنْ كُنْتَ قَدْ صَلَّيْتَ الْعِشَاءَ الْآخِرَةَ» به این معناست که اگر کسی در وقت اختصاصی نماز عشاء باشد و در اثنای نماز عشاء به یاد بیاورد که نماز مغرب را نخوانده است، در چنین صورتی باید همان نماز عشاء را تمام کند و نمی تواند عدول کند، چون وقت اختصاصی نماز عشاست، بنابراین باید نماز عشاء را تمام کند و پس از آن نماز مغرب را بخواند.
و همچنین اگر در اثنای نماز عشاء است و محل عدول به مغرب گذشته است، یعنی وارد رکعت چهارم شده است، در اینجا هم نمی تواند عدول کند.
شاهد ما فقرات بعدی حدیث است که فرموده اگر در رکعت دوم یا سوم باشی باید عدول به مغرب کنی و بعد که نماز تمام شد، نماز عشاء را بخوانی.
بنابراین اگر کسی نماز عشاء را به صورت سهوی مقدم کرد، اگر محل عدول باقی است باید به نماز مغرب عدول کند، ولی اگر در رکعت چهارم باشد و محل عدول گذشته باشد، یا نماز را تمام کند و بعد از نماز متذکر شود، در اینجا دیگر جای عدول نیست.
و همچنین اگر نماز عشاء را در وقت اختصاصی عشاء بخواند، حتی در رکعت اول هم که باشد جای عدول نیست، چون اگر عدول به نماز مغرب کند، این نماز مغرب در وقت اختصاصی عشاء واقع می شود و باطل خواهد بود.
صحیحه حلبی
وَ بِإِسْنَادِهِ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنِ ابْنِ سِنَانٍ عَنِ ابْنِ مُسْكَانَ عَنِ الْحَلَبِيِّ قَالَ: «سَأَلْتُهُ عَنْ رَجُلٍ نَسِيَ أَنْ يُصَلِّيَ الْأُولَى حَتَّى صَلَّى الْعَصْرَ قَالَ فَلْيَجْعَلْ صَلَاتَهُ الَّتِي صَلَّى الْأُولَى ثُمَّ لْيَسْتَأْنِفِ الْعَصْرَ الْحَدِيثَ».[3]
این روایت مربوط به بعد از فراغ است که حضرت فرموده اند باید آن نمازی که به عنوان نماز عصر خوانده بود را نماز ظهر نیت کند و به حساب بیاورد، و بعد نماز عصر را بخواند.
صحیحه عبدالرحمن بن ابی عبدالله
وَ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ مُحَمَّدٍ الْأَشْعَرِيِّ عَنْ مُعَلَّى بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْوَشَّاءِ عَنْ أَبَانِ بْنِ عُثْمَانَ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ قَالَ: « ... وَ إِنْ كَانَ صَلَّى الْعَتَمَةَ وَحْدَهُ فَصَلَّى مِنْهَا رَكْعَتَيْنِ ثُمَّ ذَكَرَ أَنَّهُ نَسِيَ الْمَغْرِبَ أَتَمَّهَا بِرَكْعَةٍ فَتَكُونُ صَلَاتُهُ لِلْمَغْرِبِ ثَلَاثَ رَكَعَاتٍ ثُمَّ يُصَلِّي الْعَتَمَةَ بَعْدَ ذَلِكَ».[4]
تعبیر «وحده» در این روایت به این معناست که نماز فرادا خوانده شده است، وگرنه اگر جماعت باشد چنین اشتباهی پیش نمی آید و نماز عشاء بر نماز مغرب مقدم نمی شود.
حضرت فرموده اند که باید این فرد عدول به نماز مغرب کند و نمازش را به صورت سه رکعتی بخواند و بعد از اتمام، نماز عشاء را بجا بیاورد.
معتبره حسن بن زیاد صیقل
وَ بِالْإِسْنَادِ عَنِ ابْنِ مُسْكَانَ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ زِيَادٍ الصَّيْقَلِ قَالَ: «سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام عَنْ رَجُلٍ نَسِيَ الْأُولَى حَتَّى صَلَّى رَكْعَتَيْنِ مِنَ الْعَصْرِ قَالَ فَلْيَجْعَلْهَا الْأُولَى وَ لْيَسْتَأْنِفِ الْعَصْرَ قُلْتُ فَإِنَّهُ نَسِيَ الْمَغْرِبَ حَتَّى صَلَّى رَكْعَتَيْنِ مِنَ الْعِشَاءِ ثُمَّ ذَكَرَ قَالَ فَلْيُتِمَّ صَلَاتَهُ ثُمَّ لْيَقْضِ بَعْدُ الْمَغْرِبَ قَالَ قُلْتُ: لَهُ جُعِلْتُ فِدَاكَ قُلْتَ حِينَ نَسِيَ الظُّهْرَ ثُمَّ ذَكَرَ وَ هُوَ فِي الْعَصْرِ يَجْعَلُهَا الْأُولَى ثُمَّ يَسْتَأْنِفُ وَ قُلْتَ لِهَذَا يُتِمُّ صَلَاتَهُ [ثُمَّ لْيَقْضِ] بَعْدُ الْمَغْرِبَ فَقَالَ لَيْسَ هَذَا مِثْلَ هَذَا إِنَّ الْعَصْرَ لَيْسَ بَعْدَهَا صَلَاةٌ وَ الْعِشَاءَ بَعْدَهَا صَلَاةٌ».[5]
حضرت در این روایت بین نماز مغرب و عشاء و نماز ظهر و عصر فرق گذاشته است و فرموده که اگر در نماز عصر بود و به یاد آورد که ظهر را نخوانده است باید عدول کند، ولی اگر در نماز عشاء بود و متذکر شد که مغرب را نخوانده است باید نماز عشاء را ادامه بدهد و نباید عدول کند.
حال باید ببینیم که سرّ این تفاوت چیست.
صاحب وسائل در ذیل این روایت فرموده است:
«أَقُولُ: هَذَا مَحْمُولٌ عَلَى تَضَيُّقِ وَقْتِ الْعِشَاءِ دُونَ الْعَصْرِ لِمَا تَقَدَّمَ لِأَنَّ ذَلِكَ أَوْضَحُ دَلَالَةً وَ أَوْثَقُ وَ أَكْثَرُ وَ هُوَ الْمُوَافِقُ لِعَمَلِ الْأَصْحَابِ».[6]
به نظر ما کلام ایشان متین است، و مقصود ایشان این است که باید نماز ظهر و عصر را حمل بر جایی کنیم که در وقت مشترک متذکر شده است که در این صورت باید به نماز ظهر عدول کند و بعد از آنکه نماز ظهر را تمام کرد نماز عصر را بجا بیاورد.
تعبیر حضرت در ذیل این روایت این است که بعد از عصر، نمازی خوانده نمی شود، چون مفروض کلام این است که عدول می کند و نماز ظهر را می خواند و بعد هم نماز عصر را می خواند و بعد از نماز عصر دیگر نمازی بر او واجب نیست.
اما نماز مغرب و عشاء حمل بر جایی می شود که وقت اختصاصی نماز عشاء است و طبیعتا فرد نباید عدول کند، چون وقت اختصاصی نماز عشاء است، و نماز مغرب در اینجا صحیح نیست، بنابراین باید نماز عشاء را تمام کند و بعد نماز مغرب را قضاء کند.
تعبیر حضرت در ذیل روایت این است که بعد از نماز این نماز عشاء باید نماز بخواند، چون مفروض کلام این است که نماز مغربش را نخوانده، بنابراین باید بعد از تمام شدن نماز عشاء، نماز مغرب را بخواند.
بنابراین تفاوت بین نماز ظهر و عصر، و نماز مغرب و عشاء در این روایت، در این است که نماز عصری که مقدم شده است، در وقت مشترک واقع شده است، بنابراین باید عدول کند و اول نماز ظهر را بخواند، اما نماز عشاء که مقدم شده است، حمل بر جایی می شود که در وقت اختصاصی عشاء است، بنابراین باید این نماز عشاء تمام بشود و سپس نماز مغرب خوانده شود.
محصل کلام اینکه از نصوص چنین استفاده می شود که اگر در وقت مشترک باشد و نماز عصر را به صورت سهوی بر نماز ظهر مقدم کند، در این صورت چه در اثناء متوجه بشود و چه بعد از فراغ متوجه بشود، در هر صورت باید عدول به نماز ظهر کند و پس از آن، نماز عصر را بجا بیاورد.
ولی صاحب جواهر قائل هستند که اگر در اثناء متوجه بشود، نباید عدول کند، بلکه باید همان نماز عصر را به اتمام برساند و بعد هم نماز ظهر را بخواند، و اگر بعد از فراغ متوجه شده باشد دیگر اصلا جای عدول نیست، بنابراین همان نماز عصرش صحیح است و باید نماز ظهرش را بخواند.
کلام صاحب جواهر علی القاعده است، چون در اینجا اخلال به وقت نشده و فقط اخلال به ترتیب شده و اخلال به ترتیب هم اگر به صورت سهوی باشد مغتفر است، منتهی وقتی که نص صحیح و صریح داریم، باید نص را بپذیریم.
بنابراین به نظر ما باید مقتضای قاعده را کنار بگذاریم و بر اساس نصوص قائل به این بشویم که چه در اثناء و چه بعد از فراغ اگر متوجه بشود که نماز ظهرش را نخوانده است، باید این نماز عصر را به عنوان نماز ظهر نیت کند، و پس از آن باید نماز عصرش را اقامه نماید.