1404/09/25
بسم الله الرحمن الرحیم
برسی اشکالات طائفه هشتم و نهم روایات دال بر وجوب تعیینی نماز جمعه/صلاة الجمعة /كتاب الصلاة
موضوع: كتاب الصلاة/صلاة الجمعة /برسی اشکالات طائفه هشتم و نهم روایات دال بر وجوب تعیینی نماز جمعه
به بررسی اشکالاتی که مستشکلین بر طائفههشتم از روایات دال بر وجوب تعیینی نماز جمعه وارد کردهاند می پردازیم. اشکالی بسیار فنی و دقیق است و به همین دلیل، تأمل بیشتری را میطلبد. آن طائفه از روایات، احادیثی هستند که بر توبیخ و ملامت افرادی دلالت دارند که در نماز جمعه شرکت نمیکردهاند.و ما به جهت مقدم کردن روایات تشویق و ترغیب بر روایات توبیخ و تعریض ابتدا روایات طائفه نهم را بررسی کرده و بعد از آن به بررسی اشکلالات طائفه هشتم خواهیم پرداخت .
این دسته از روایات در باب 42 وسایل الشیعه، مشتمل بر سه حدیث است.در این میان، حدیثی که از جهت سند معتبر و به اعتقاد بسیاری، قابل اعتناست و در اصطلاح برخی از حضرات، به «موثقه» تعبیر شده حدیثی است که مرحوم کلینی و شیخ طوسی در وسائل نقل کردهاند. در بررسی سندی این روایت، لازم است توجه شود که در برخی نقلها، نام «محمد بن خالد البرقی» از سند افتاده است، اما با مراجعه به منبع اصلی در کتاب الکافی، سند کامل و قابل اعتباری به دست میآید که عبارت است از: « محمد بن یعقوب کلینی عن مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ[1] عَنِ النَّضْرِ بْنِ سُوَيْدٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ (ع): فَضَّلَ اللَّهُ الْجُمُعَةَ عَلَى غَيْرِهَا مِنَ الْأَيَّامِ وَ إِنَّ الْجِنَانَ لَتُزَخْرَفُ وَ تُزَيَّنُ يَوْمَ الْجُمُعَةِ لِمَنْ أَتَاهَا وَ إِنَّكُمْ تَتَسَابَقُونَ إِلَى الْجَنَّةِ عَلَى قَدْرِ سَبْقِكُمْ إِلَى الْجُمُعَةِ وَ إِنَّ أَبْوَابَ السَّمَاءِ لَتُفَتَّحُ لِصُعُودِ أَعْمَالِ الْعِبَادِ[2] »[3] .
تقریر استدلال
که وعده بهشت به شرکتکنندگان در نماز جمعه میدهند ، استدلال کردهاند که این نشانهای بر اهمیت فوقالعاده و وجوب این فریضه است. در ادامه همین روایت آمده است « إِنَّكُمْ تَتَسَابَقُونَ إِلَى الْجَنَّةِ عَلَى قَدْرِ سَبْقِكُمْ إِلَى الْجُمُعَةِ » نشان از مصلحت شدیده و وجوب آن است.
اشکال بر استدلال
لسان این روایت که مشتمل بر تشویق و وعده پاداش اخروی است با استحباب سازگار است، نه وجوب. معمولاً در بیان احکام واجب، از لسان امر و فرمان استفاده میشود مانند: ﴿کُتِبَ عَلَیْکُمُ الصِّیَامُ﴾[4] ، ﴿إِنَّ الصَّلَاةَ كَانَتْ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ كِتَابًا مَوْقُوتًا﴾[5] ، ﴿وَلِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ مَنِ اسْتَطَاعَ إِلَيْهِ سَبِيلًا﴾[6] ﴿ انْفِرُوا خِفَافًا وَثِقَالًا وَجَاهِدُوا بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنْفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ﴾[7] یا تهدید و توبیخ برای ترک آن . اما در مستحبات، زبان ترغیب و تشویق است مانند پاداشهای بزرگ برای نماز شب یا احسان استفاده شده است. پس این روایت نیز ناظر به استحباب نماز جمعه است، نه وجوب آن.علاوه بر این ظاهر لسان قرینه داریم بر استحباب ، سبقت به بهشت منوط به پیشی گرفتن آنها برای نماز جمعه است، پیشی گرفتن و سبقت که مستحب است نه واجب! در کل لسان این روایت استحباب است.
جواب اشکال
نسبت به ذیل روایت که درباره «سبقت در نماز جمعه » و ناظر به درجات و مراتب بهشتیان است قبول داریم که مستحب است، ولی در روایت آمده (إِنَّ الْجِنَانَ لَتُزَخْرَفُ وَ تُزَيَّنُ يَوْمَ الْجُمُعَةِ لِمَنْ أَتَاهَا) یعنی ورود به بهشت قطعی است برای کسی که نماز جمعه می خواند، افزون بر این حُسنی دارد به خاطر اینکه در روز جمعه «سید الایام» انجام میشود فعل نیز «سید الافعال» میشود و موجب آذین بندی و استقبال ویژه بهشتی می گردد.برای کدام فعل چنین پاداشی است ؟ برای فعلی که مصلحت شدیده دارد،بنابراین وجوب دارد و چون قیدی نیامده انصراف به وجوب تعیینی دارد.
بررسی اشکالات طائفه هشتم روایات
طائفه هشتم از روایات، که فقها برای وجوب تعیینی به آن تمسک جستهاند؛ روایتی است درباره عبدالملک بن اعین. وی از اصحاب بزرگ امام باقر و امام صادق علیهماالسلام بود. در روایت آمده که امام باقر علیهالسلام به او فرمودند:
«وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنِ الْعَبَّاسِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْمُغِيرَةِ ]البجلی[ عَنِ ابْنِ بُكَيْرٍ عَنْ زُرَارَةَ عَنْ عَبْدِ الْمَلِكِ ]ابن أعین[8] [ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: قَالَ:مِثْلُكَ يَهْلِكُ وَ لَمْ يُصَلِّ فَرِيضَةً فَرَضَهَا اللَّهُ قَالَ قُلْتُ: كَيْفَ أَصْنَعُ قَالَ صَلُّوا جَمَاعَةً يَعْنِي صَلَاةَ الْجُمُعَةِ.[9] »[10]
تقریر استدلال
«صلّوا» دال بر وجوب است ، « مثلک یهلک» نیز تعریض و توبیخ است که اگر ترک کنید هلاک میشوید، همه اینها دال بر وجوب تعیینی نماز جمعه است.
اشکال بر استدلال
1. این سخن امام، ناشی از تقیّه بوده است؛ زیرا عبدالملک شخصیت برجستهای بود و عدم حضور او در نماز جمعه، موجب سوءظن حکومت و خطر جانی برای او میشد.
2. اگر نماز جمعه واجب تعیینی بود، چگونه ممکن است فقیه بزرگی مانند عبدالملک بن اعین تا آن زمان از آن غافل باشد و با تذکر امام، تازه متوجه شود؟! این قرینه است که واجب تعیینی نیست.
3. این روایت، «قضیه شخصیه» است و فقط ناظر به افراد خاص و شناخته شدهای مانند عبدالملک است که عدم حضورشان جلب توجه میکرد، نه تمام مردم.
پاسخ به اشکالات ان شاء الله جلسه آینده برررسی خواهد شد.