1404/08/06
بسم الله الرحمن الرحیم
نقد اشکال11 به استدلال قائلین به وجوب تعیینی
موضوع: كتاب الصلاة/صلاة الجمعة /نقد اشکال11 به استدلال قائلین به وجوب تعیینی نماز جمعه
کلام در نقد و بررسی استدلال قائلین به وجوب تعیینی صلات الجمعه در زمان غیبت با تمسک به آیه ۹ سوره جمعه بود.
اشکال 11: (فاسعوا الی ذکر الله) یعنی سعی به نماز جمعه واجب است، خیر مراد از «ذکر» صلات الجمعه نیست ، مرحوم آقای خویی و برخی فقهای معاصر میگویند؛ مراد از ذکر «خطبه» است، نماز که تعریف خاص خودش را دارد این خطبه است که ذکر و یاد خداست ، به همین خاطر باید خطبه با بسم الله و حمد الله و استغفار و سفارش به تقوا همراه باشد . پس (فاسعوا) دلالت بر وجوب نماز جمعه نمیکند. برخی میگویند ذکرالله یعنی رسول الله، ( فاسعوا الی [رسول الله]) آیات و روایاتی داریم که گفتهاند ذکر یعنی رسول خدا، ( فاسعوا) واجب باشد یا مستحب یعنی بروید به سمت رسول خدا، سلّمنا که مراد از ذکر رسول الله است و سلّمنا که منظور از «ذکر» نماز جمعه باشد، آیه به این شکل میشود ( فاسعوا الی صلاة الجمعه التی اقامها رسول الله) یعنی دلالت دارد بر نماز جمعهای که پیامبر اقامه میکند ، بنابراین نمیتوانید بگویید وجوب تعیینی علی الاطلاق ، چون مقید به رسول خداست، بسیاری از بزرگان فقه مثل مرحوم فاضل هندی که میفرماید به احتمال زیاد منظور از ذکر رسول الله ، و اظهر هست نسبت به احتمالات دیگر ، چون آیه صریح داریم که «ذکر» رسول خداست در سوره طلاق آیه ۱۰ و ۱۱ داریم ﴿أَعَدَّ اللَّهُ لَهُمْ عَذَابًا شَدِيدًا فَاتَّقُوا اللَّهَ يَا أُولِي الْأَلْبَابِ الَّذِينَ آمَنُوا قَدْ أَنْزَلَ اللَّهُ إِلَيْكُمْ ذِكْرًا﴾ ﴿رسُولًا يَتْلُو عَلَيْكُمْ آيَاتِ اللَّهِ مُبَيِّنَاتٍ ...﴾ بدل کل از کل آمده یعنی اینها یکی هستند. بنابراین یعنی « فاسعوا الی رسول الله [مطلقا]» یا « فاسعوا الی اقامة الصلاة الجمعه برسول الله» به قرینه ﴿..ترکوک قائماً..﴾ [1] خطاب به رسول الله است و حضور ایشان موضوعیت دارد و نمیتوانید علی الاطلاق وجوب نماز جمعه را اثبات کرد.
نکته ادبی: یک فقیه باید متبحر در ادبیات باشد اگر نگوییم مجتهد باشد چون در برخی از جاها یا انتخاب قول است یا تولید قول میکند، بیان کردند منظور نماز جمعهای است که پیامبر بخواند، بشرط شیئ است و در سوره طلاق پیامبر را ذکر معرفی میکند که بدل کل از کل است. در این آیه ۷ احتمال وجود دارد، یکی از آن احتمالات همان موردی بود که شما بیان کردید که بدل کل از کل باشد اما آن شش مورد دیگر را چرا بیان نکردید!؟ احتمالات عبارتند از؛
۱- بدل کل از کل
۲- مفعول به فعل محذوف ﴿..قد انزل الیکم ذکرا *[ أرسل] رسولا یتلوا ...﴾
3-از باب اغراء باشد ﴿.. ذکرا* [ ألزموا] رسولا...﴾.
۴- بدل از «ذکر» باشد اما یک مضاف قبل از ذکر در تقدیر باشد ﴿..قد انزل الیکم [ذا] ذکرٍ *رسولا ...﴾ یعنی آن صاحب ذکر رسول خداست.
۵- مفعول به برای خود «ذکر» باشد مثل آیه ﴿أَوْ إِطْعَامٌ فِي يَوْمٍ ذِي مَسْغَبَةٍ * يَتِيمًا... ﴾[2] ، آیه مذکور نیز به همین شکل ﴿قد انزل الیکم ذکرا * رسولا...﴾.
۶- بدل اشتمال ، آیه شریف بیان میکند ﴿... ذکرا*رسولا.....﴾ یعنی این ذکر که قرآن هست ملازم با رسول خداست، چون تا قرآن نازل شد پیامبر به مردم ابلاغ میکنند، رسالت ایشان با وجود قرآن است.
۷- یک حرف عطف حذف شده باشد ﴿.... ذکرا * [ و ] رسولا....﴾ در ادبیات عرب سه حرف عطف هست که میشود حذف کرد «واو ، فاء ، أو » مثلا (تصدق رجل ٌ درهماً [ و] دینارا ) ، ( تصدق رجل بدرهمه [ و] بدیناره ) در اشعار الفیه ابن مالک نیز آمده ( بذا لمفرد مذکر اشر * بذی و ذا تی ]و[ تا علی الانثی اقتصر) اما در اینجا آیا میشود فعل محذوف باشد ؟ مثل مورد ( ۲) و (۳) فعل ( ارسل ) و (الزم) ؟ بله موارد بسیاری هست که وقتی بخشهایی از عبارت نحو ارتباطی به هم داشته باشند فعل حذف شود ( علّفتها تبناً و [ سقیتها ] مائاً بارداً )[3] فعل «علفت» که برای «ماء» استعمال نمیشود بلکه باید میگفت « سقیت مائا» ولی بخاطر تناسب حذف شده و عطف شده. اکنون کدام احتمال قویتر است؟
۱- اینکه دوآیه جدا آمده ﴿قَدْ أَنْزَلَ اللَّهُ إِلَيْكُمْ ذِكْرًا﴾[4] ﴿رسُولًا يَتْلُو عَلَيْكُمْ آيَاتِ اللَّهِ مُبَيِّنَاتٍ ...﴾ [5] چه با ( واو) چه بدون آن ، هر نوع واوی که باشد استینافیه یا عاطفه ، در هر صورت اینها دو آیه جدا از هم هستند.
۲- از طرفی ﴿قَدْ أَنْزَلَ اللَّهُ إِلَيْكُمْ ذِكْرًا﴾[6] اطلاق کلمه« ذکر» به قرآن بسیار داریم ﴿إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ﴾[7] ، همچنین به قرینه استعمال فعل ( أنزل) می یابیم که قرآن منظور است، زیرا قرآن است که نازل شده رسول که نازل نشده!، در آیه بعدی ﴿ [ أرسل] رسولا یتلوا ...﴾ در تقدیر گرفتن ( ارسل) بهتر است و محذور و معونه کمتری دارد نسبت به تقدیرات دیگر و این فعلی جداگانه است در جمله ای دیگر ، بنابراین قویترین احتمال حذف عامل [ أرسل] یا از باب اغراء [ ألزموا] است، اگر نهایتا ذهن شما اطمینان پیدا نکرد ، همه احتمالات دیگر نیز برمیگردد و در یک درجه از احتمال قرار خواهند گرفت (یعنی اجمال). از بزرگان ادبیات ابو علی فارسی می گوید: بدل کل از کل است و منظور از «ذکر » رسول الله است یا زمخشری در کشاف می گوید: رسول یعنی جبرئیل ، «انزل» نیز با جبرئیل تناسب دارد ، اوست که نازل میشود بر پیامبر و پیامبر رسولی است که با «ارسل» تناسب دارد.
بنابر نظر دقیق ادبی این آیه مستقل است از آیه بعد ، بنابراین بهترین احتمال این است که اینها از هم جدا هستند، با این توصیفات «ذکر» به معنی رسول الله نیست نهایتا شاید نظر زمخشری را بپذیریم که منظور از رسول جبرئیل است نه پیامبر که شما قائلید، البته همین نظر زمخشری نیز محذور بیشتری دارد نسبت به قول ما و ثانیا از کجا به این نتیجه رسیدید که این احتمال أظهر است [ ذکر به معنی رسول الله]!؟ در ادامه آیه میفرماید ﴿..فاذا قضیت الصلاة ..﴾[8] هم صریحا « صلاة» استعمال شده و هم فعل « قضیت» با رسول الله تناسب ندارد، مگر رسول خدا تمام میشود !؟ این نماز است که تمام میشود، سلّمنا که «ذکر» رسول الله باشد ، درآیه ﴿..اذانودی..﴾ [9] با شتاب به سوی پیامبر رفتن که برای همیشه است ،باید همیشه گوش به فرمان ایشان باشیم چرا الآن فرمودند ( فاسعوا) چیست !؟ این به اعتبار ذات خود رسول الله نیست بلکه به خاطر نماز جمعه است اگر رسول هم بگیریم بنابراین نمازی منظور است که امام جمعه پیامبر باشد باز هم نمیتوانید بر وجوب تعیینی حمل کنید، مطرح کردن این اشکال جایی نداشت.
مرحوم آیت الله خویی : مراد از «ذکر» خطبه است، اما در لسان متشرعه این گونه نیست ، نماز جمعه یعنی خطبه به همراه نماز جمعه، وجود دو خطبه قبل از نماز جمعه فصل نماز جمعه با دیگر نمازها است این فصل ماهیتی است، اگر اشکال کنند که در رکوع هم میتوان به نماز جمعه متصل شد در حالیکه شخص خطبه را درک نکرده ولی نماز جمعه اش درست است.
جواب : گفته میشود بله درست است، اینها از باب تسهیل است، همان گونه که بعد از قرائت میتوان در رکوع به نمازهای یومیه متصل شد در حالی که هیچ کدام از فقها نمیگویند قرائت جزء نماز نیست! همه قائلند که قرائت جزئی از ماهیت نماز است ، خطبه نیز برای نماز جمعه چنین است. روایت داریم در مورد اینکه «نماز جمعه» به هیئت جمعی آن [یعنی خطبه به علاوه دو رکعت نماز بعد از آن] اطلاق میشود.
« مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنْ فَضَالَةَ عَنْ أَبَانِ بْنِ عُثْمَانَ عَنِ الْفَضْلِ بْنِ عَبْدِ الْمَلِكِ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع يَقُولُ إِذَا كَانَ قَوْمٌ فِي قَرْيَةٍ صَلَّوُا الْجُمُعَةَ أَرْبَعَ رَكَعَاتٍ فَإِنْ كَانَ لَهُمْ مَنْ يَخْطُبُ لَهُمْ جَمَّعُوا إِذَا كَانُوا خَمْسَ نَفَرٍ وَ إِنَّمَا جُعِلَتْ رَكْعَتَيْنِ لِمَكَانِ الْخُطْبَتَيْنِ.»[10] لذا ذکرالله یعنی نماز جمعه به هیئت جمعی ( خطبه +نماز).