1404/08/05
بسم الله الرحمن الرحیم
نقد اشکال6 به استدلال قائلین به وجوب تعیین نماز
موضوع: كتاب الصلاة/صلاة الجمعة /نقد اشکال6 به استدلال قائلین به وجوب تعیینی نماز جمعه
کلام در اشکالاتی بود که برخی فقها به استدلال قائلین به وجوب تعیینی در زمان غیبت داشتند، در رابطه با تمسک به آیه شریفه ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا نُودِيَ لِلصَّلَاةِ مِنْ يَوْمِ الْجُمُعَةِ فَاسْعَوْا إِلَىٰ ذِكْرِ اللَّهِ وَذَرُوا الْبَيْعَ ذَٰلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ﴾[1] اشکالاتی مطرح شد ؛ « فاسعوا» صیغه امر است و دلالت بر وجوب میکند و چون مطلق هست دال بر وجوب تعیینی صلات الجمعه علی الاطلاق است چه قید زمانی چه غیر زمانی چه پیامبر امام جمعه باشد چه غیر پیامبر.
نکته 1: ( فاسعوا الی ذکر الله ) امر ارشادی است نه مولوی یک تفاوت جوهری بین امر مولوی و ارشادی است که امر مولوی تکلیف آور بوده و امر ارشادی هدایت آفرین و تبیینی است، به همین جهت در امر ارشادی آمر از منظر مرشدیت و مبیِّن بودن امر را بیان می کند جهت هدایت، نصیحت و ارشاد مخاطب مثلا ﴿..اطیعوا الله..﴾[2] از منظر ارشاد مردم است و نصیحت و هدایت مردم است نه از منظر مولویت و تکلیف آفرینی مثل ﴿..اقم الصلاة لدلوک الشمس..﴾[3] ، ﴿..کتب علیکم الصیام..﴾[4] اینها تکلیف آور هستند اما در ﴿..اطیعوا الله..﴾[5] و ﴿..سارعوا الی مغفرة..﴾[6] اینها ارشاد است و فرق اصلی آنها این است که در یکی آمر بر کرسی ارشاد و تبیین امر را صادر میکند به شکل اولیه ولی در امر مولوی مولا از منظر مولویت و شارعیت بیان دارد ﴿..علی الناس حج البیت من استطاع الیه سبیلا..﴾[7] .
نکته 2: در اوامر ارشادی عقل پیش از امر ارشادی کاشف ماموربه امر ارشادی هست این نکته را معاصرین اصولیون گفتهاند مثلاً (اطیعوا الله) جدا از حکم خداوند عقل میگوید کار خوبی است و (احتیاط) را عقل میگوید کار مستحسنی است . لذا عقل حکم میکند به شکل موجبه کلیه اکثری به مفاد چنین اوامری، اما در اوامر مولوی اینگونه نیست که عقل از قبل حکم کرده باشد مثلاً در «أقم الصلاة» که عقل راهی ندارد!.
قائلین به وجوب تعیینی نماز جمعه میگویند (فاسعوا ) مولوی است پس میتوان استنباط حکم کرد، چون مولا در مقام تکلیف و شارعیت امر را صادر کرده است و قرائنی هم بر ترخیص نیست که بگوییم استحباب دارد، متعلَق آن هم ذکر خداست، بنابراین (فاسعوا) دال بر وجوب صلات الجمعه است.
اشکال6: ( فاسعوا) ارشادی است همانطور که. ﴿..سارعوا الی مغفرة من ربکم..﴾ [8] خداوند در مقام مولویت و صدور حکم نیست بلکه در مقام ارشاد به یک مصلحت و منفعت هست شما سرعت بگیرید به سمت نماز جمعه مصلحت دارد تسریع در کار خیر و مغفرت خیر مصلحت ، دارد خوب است ﴿..سارعوا الی مغفرة من ربکم..﴾ [9] مثل نسخه پزشک که میتوان به آن عمل نکرد بر خلاف حکم قاضی که حکم او در مقام تکلیف است به همین خاطر انجام و ترک اوامر ارشادی نه ثواب دارد نه عقوبت اخروی. آن چیزی که به سوی آن سرعت گرفتید و انجام دادید ثمره دارد اگر داروی دکتر را خوردید ثمره دارد و خوب میشوید نه اینکه خود نسخه خوب است بلکه نتیجه کار مصلحت دارد و مفید است ،امر ارشادی تکلیف نیست بلکه راهنما به کار خیر است و با امر ارشادی نمیتوان حکم تکلیفی استنباط کرد ( این اشکال فنی است).
نقد اول بر اشکال6: اینکه امر ارشادی در مقام تبیین است و ارشاد و نصیحت است حرفی نیست و اینکه امر ارشادی امری است که قبل از اینکه شارع بگوید عقل درک میکند این هم قبول ولی چرا شما میگویید ؛ اگر عقل قبل از حکم شارع آن را بداند، امر ارشادی است حتماً ؟! دلیل شما چیست؟ این کبری اشتباه است که ( هر چیزی عقل درک کرد بعد شارع اگر حکم داد آن چیز ارشادی است ) خیر ، بلکه شارع میتواند آن مطلبی را که عقل درک کرده بیاید و از منظر مولویت نیز به آن حکم کند چه حکمت و فلسفهای دارد؟ شاید برخی از مردم درک نکنند یا عقلشان شفاف درک نکند که مثلاً «ظلم قبیحٌ» و «عدل حسنٌ» یا اینکه میداند و عقلش درک می کند ولی اعتنا نمیکند می گوید هرچه شرع بگوید انجام میدهم کاری به عقل ندارم ﴿وَمَا آتَاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا﴾[10] ، لذا شارع با شناختی که به عرف اجتماعات انسانی دارد، تاکید مولوی میکند از باب تاکید میگوید باید ملتزم باشید . ( شکر منعم ) را عقل میگوید خوب است اما خیلیها شکر نمیکنند لذا شارع باز میفرماید ﴿فَاذْكُرُونِي أَذْكُرْكُمْ وَاشْكُرُوا لِي وَلَا تَكْفُرُونِ﴾[11] چون میداند این مطلب برای خیلیها روشن نیست. برخی میگویند ما هرچه شرع بگوید عمل میکنیم، لذا شارع به هر دو گروه از باب مولویت و تاکید امر میکند.بنابراین آن کبری که هر چیزی عقل درک کرد بعد شارع اگر حکم داد آن چیز ارشادی است، اشتباه است.
برخی که عقل آنها میرسد ولی معتقد به آن نیستند لذا مولا در مقام مولویت هم به آن امر میکند ﴿.. فاسعوا الی ذکر الله..﴾ [12] هرچند عقل میفهمد ولی خداوند نیز بیان میکند در مقام مولویت اما ﴿.. ذروا البیع ..﴾ [13] را آیا عقل میفهمد!؟ ﴿.. ذلکم خیر لکم..﴾ [14] را آیا عقل میفهمد !؟ بنابراین اشکال وارد نیست.
نقد دوم بر اشکال 6 : متعلق ( فاسعوا) چیست؟ ( ذکر الله) تفسیر شده نماز یا خطبه یا نماز و خطبه به هیئت جمعی یا پیامبر ، عقل چطور میفهمد وجوب سَعْیْ به نماز یا پیامبر یا هر احتمال دیگر مصلحت شدیده دارد؟ از کجا میفهمد سعی به ذکر خدا امر دارد؟ با توجه به اینکه «ذکر» استحسانی است]نزد عقل[ بلکه خداوند باید معنی ذکر را مشخص کند. لذا از این جهت نیز میتوان اشکال گرفت.
لایقال : بنابراین کسی اشکال نکند همانطور که ﴿.. اقم الصلاة..﴾ [15] دلالت دارد که واجب است نماز بخوانید (فاسعوا) نیز واجب است ! ما میگوییم دلالت بر تاکید بر وجوب آن دارد ، یعنی تاخیر نینداز با کنایه دال بر تاکّد وجوب است و ضد خاص آن را نهی میکند ( ذروا البیع) کارهای دیگر را تعطیل کنید ، همچنین در ﴿..ذلکم خیر لکم..﴾ [16] « خیر» به معنای مصدری است یعنی این درست است و مابقی که در مقابل آن هستند درست و به جا نیستند ، ﴿فإذا قضیت الصلاة فانتشروا..﴾ [17] بعد ترخیص میدهد یعنی شاید مردم فکر میکنند و توهم میکنند که در روز جمعه هیچ کار دیگری نکنید لذا ( فانتشروا) برای دفع توهم حذر است، چرا می آید ؟ زیرا وقتی یک امر مولوی موکّد بیان شده مردم فکر میکنند که شاید هنوز تحت امر هستند لذا ترخیص میآید.
البته این رد اعتراض که ما انجام میدهیم به این معنا نیست که خودمان قائل به وجوب تعیینی آن هستیم.