« فهرست دروس
درس خارج فقه استاد غلامعلی صفایی‌بوشهری

1404/08/04

بسم الله الرحمن الرحیم

نقد اشکال 4 به استدلال قائلین به وجوب تعییینی

 

موضوع: کتاب الصلاة / صلاة الجمعة / نقد اشکال 4 به استدلال قائلین به وجوب تعییینی نماز جمعه

 

مستشکلین به‌قول وجوب تعیینی طبق آیه ۹ سوره جمعه، ۱۱ اشکال گرفته‌بودند، که برخی از این آقایان خود قائل به وجوب تعیینی هستند ولی این آیه را مناسب تمسک نمی‌دانند و برخی قائل به وجوب تخییری و برخی به حرمت هستند.

اشکال 4: وجوب علی الاطلاق بدون هیچ قید و شرطی در مقابل وجوب تفصیلی که بشرط شیئ است، قائلین به وجوب تفصیلی می‌فرمایند؛ «فاسعوا الی ذکر الله» دلالت بر وجوب می‌کند، اما مستشکلین می‌گویند «فاسعوا» دلالت بر وجوب ندارد کما اینکه هر نهی دلالت بر حرمت ندارد، موضوع له صیغه امر دلالت دارد بر مطلق الطلب با قرائن (گاهی لفظیه و گاهی غیر لفظیه) نوع طلب مشخص می‌شود وجوبی است یا استحبابی مولوی است یا ارشادی.

نکته مهم: با قرائن می‌یابیم که طلب کدام نوع است واجب است یا مستحب است یا مولوی است یا ارشادی نه خود صیغه طلب و برخی بزرگان مثل صاحب معالم و سید مرتضی در الذریعه نگاه ابتدایی به این جریان وضع دارند وگرنه با نظر دقّی صیغه امر فقط دال بر طلب هست، حال اگر متکلم عالی و مخاطب دانی و قرینه بر ترخیص نباشد طلب وجوبی است، اگر متکلم دانی و مخاطب عالی باشد استدعا هست و اگر متکلم و مخاطب جایگاه مساوی داشته باشند درخواست و تقاضا است. بنابراین «الامر موضوعة لصِرف الطلب» اما با قرائنی که در دست داریم که یکی از آنها وحدت سیاق است مثل (ذروا البیع) و (انتشروا ) و (ابتغوا) اینها مستحب هستند و از طرفی (ذالکم خیر لکم) این سعی به ذکر الله و رها کردن بیع بهتر است، بنابراین «فاسعوا» با قرائن سیاقیه دلالت بر استحباب دارد نه وجوب چون طبق قاعده باید تناسب با دیگر افعال داشته باشد.

نقد اشکال 4: درست است که امر دال بر صرف الطلب است و با قرائن نوع آن مشخص می‌شود ولی آنجا که از قاعده وحدت سیاق استفاده کردند باید توجه کنند که کلمه «خیر» دو اطلاق دارد، دو معنا ؛

۱- اطلاق مصدری، به معنای بهتری است که در مقابل شر مصدری قرار می‌گیرد، آن «حُسن» که در مقابل «قبح» قرار دارد.

۲- افعل تفضیل، یعنی بهترین در مقابل خوب، آن خوب است و این خوب‌تر. در ما نحن فیه به معنای اول است یعنی هر کار دیگری غیر از نماز جمعه در آن زمان قبیح است.

و در ما نحن فیه «خیر» به معنای مصدری است، شاید به قرینه﴿.. ذلکم خیر لکم.. ﴾ بگویید که به معنای افعل تفضیل باشد و موارد دیگر نیز حسن داشته باشند، ما نیز می‌گوییم موارد مشابه داریم﴿.. ان تصوموا خیر لکم..﴾[1] در اینجا می‌گویید واجب است و ترک آن قبیح و حرام است، بنابراین در ما نحن فیه نیز «خیر» در مقابل قبیح است یعنی همان معنای مصدری.

اگر در آیه ﴿فَإِذَا قُضِیَتِ الصَّلَاةُ فَانْتَشِرُوا فِی الْأَرْضِ وَابْتَغُوا مِنْ فَضْلِ اللَّهِ وَاذْکُرُوا اللَّهَ کَثِیرًا لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ﴾[2] دو فعل «انتشروا» و «ابتغوا» مستحب باشند این ربطی به فعل «فاسعوا» ندارد، زیرا این‌ها در دو جمله جداگانه هستند و هیچ محذوری نیست که یک جمله بیان وجوب و دیگری بیان استحباب باشد.مثلا گفته میشود قبل از نماز عصر چند نماز بخوانید ، منظور نمازها مستحبی است و نافله عصر است نمیتوان گفت که اینها نیز واجب اند ، هر جمله جداگانه است. علاوه بر این قرینه هست در آیه بعدی که می‌فرماید وقتی نماز تمام شد پخش شوید، منتشر بشوید در فضای زندگی روز مره قرار بگیرید و بهره بجویید از فضل خداوند و او را یاد کنید، چرا این مطلب فرمودند؟ به خاطر دفع توهم حذر و اجازه ترخیص، زیرا در آیه قبلی آنقدر تاکید بر شرکت در نماز جمعه وجود داشت که این مفهوم برداشت میشود که هیچ کار دیگری نکنید ، مردم پیش خود فکر می‌کنند اگر از نماز جمعه بیرون آمدند مبتلا به کار قبیح و منکر شده‌اند لذا خداوند با بیان این مطلب، این توهم را دفع می‌کند که دیگر می‌توانید به امور عادی خود بپردازید، همین نشان می‌دهد که در جمله قبلی به هنگام اقامه نماز جمعه چنین ترخیصی نیست و نمی‌توان آن را ترک کرد، بنابراین (فاسعوا) نوع دیگریست و همانند (ابتغوا) و (انتشروا) نیست.

مستشکلین به وجوب تعیینی از طریق دیگر و به نحو دیگری اشکال می‌گیرند که «فاسعوا» مستحب است ولی نه از طریق «وحدت سیاق» بلکه از طریق خود ماده «سَعْیْ»، ماده آن به گونه‌ای است که دال بر استحباب است﴿.. اذا نودی..﴾ [3] همه فقها گفته‌اند خود سعی الی ذکر الله واجب نیست بلکه به معنای (اسراع) و (المَشْی بالسرعة) است و کسی نگفته واجب است.

اشکال نقضی به اشکال 4: اگر شخصی آرام آمد به سمت نماز جمعه آیا واجبی را ترک کرده!؟ یا منزل او کنار مصلّیٰ نماز جمعه است اگر شتاب نکند واجبی انجام نداده!؟ خود ماده (سعی) از باب قیاسات‌ها مع‌ها است که به معنی تلاش است برای امتثال، تلاش برای امتثال که واجب نیست و الا دو واجب داشتیم یک سرعت گرفتن و یکی اقامه خود نماز جمعه و از طرفی در روایاتی که داریم؛ «وَ فِي رِوَايَةِ أَبِي الْجَارُودِ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع: فِي قَوْلِهِ: «﴿يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذا نُودِيَ لِلصَّلاةِ مِنْ يَوْمِ الْجُمُعَةِ فَاسْعَوْا إِلى‌ ذِكْرِ اللَّهِ وَ ذَرُوا الْبَيْعَ﴾ قَالَ:اسْعَوْا أَيِ امْضُوا، وَ يُقَالُ اسْعَوْا اعْمَلُوا لَهَا، وَ هُوَ قَصُّ الشَّارِبِ وَ نَتْفُ الْإِبْطِ وَ تَقْلِيمُ الْأَظْفَارِ وَ الْغُسْلُ وَ لُبْسُ أَفْضَلِ ثِيَابِكَ وَ تَطَيُّبٌ لِلْجُمُعَةِ فَهُوَ السَّعْيُ، وَ يَقُولُ اللَّهُ‌ «وَ مَنْ أَرادَ الْآخِرَةَ وَ سَعى‌ لَها سَعْيَها وَ هُوَ مُؤْمِنٌ»[4] در تفسیر همین آیه آورده‌اند﴿.. اذا نودی..﴾ [5] أی: إمضوا، یعنی سعی کردن ، کار کردن برای پایان دادن به چیزی ، پس (فاسعوا الی ) یعنی عمل کنید برای آن یعنی «الی» به معنای «لام » گرفته‌اند در فقه الحدیث باید کلمه به کلمه بررسی شود، در (اعملوا لها) و هو قص الشارب و تقلیم الاظفار و پوشیدن بهترین لباس و عطر زدن برای روز جمعه است «للجمعه» تمام این موارد فقها می‌گویند مستحب است.

مرحوم صاحب وسائل یک باب مطرح می‌کنند باب ۳۳ «بَابُ اسْتِحْبَابِ تَقْلِيمِ الْأَظْفَارِ أَوْ حَكِّهَا مَعَ عَدَمِ الْحَاجَةِ وَ الْأَخْذِ مِنَ الشَّارِبِ يَوْمَ الْجُمُعَةِ‌»[6] و باب ۳۴ « بَابُ اسْتِحْبَابِ قَصِّ الْأَظْفَارِ يَوْمَ الْخَمِيسِ وَ تَرْكِ وَاحِدٍ لِيَوْمِ الْجُمُعَةِ فَإِنْ فَاتَهُ ذَلِكَ فَيَوْمَ السَّبْتِ‌»[7] باب ۳۵ «بابُ مَا يُسْتَحَبُّ أَنْ يُقَالَ عِنْدَ تَقْلِيمِ الْأَظْفَارِ وَ الْأَخْذِ مِنَ الشَّارِبِ يَوْمَ الْجُمُعَةِ‌»[8] این موارد مستحب است، بنابراین «فاسعوا الی » از مخاطب طلب می‌کند که انسان این امورات مستحبی را انجام دهد نه اینکه واجب باشد. دلالت هیئت طلب را بر استحباب رد کردیم، آمدند بر سر ماده، ماده را نیز امام باقر تفسیر کردند «الی» به معنی «لام» است یعنی (اعملوا لها) ناخن بگیرید شارب کوتاه کنید و کارهای دیگر.

نکته رجالی: ابی الجارود یک شخصیتی است که امام او را طرد کردند هرچند آقای خویی وشیخ مفید به نحوی او را تایید می‌کنند ولی امام باقرعلیه السلام او را طرد کرد چون گروه جارودیه را تشکیل داد و قائل به تقیه نبودند و به زید بن علی پیوست لذا ایشان به نظر بسیاری از فقها قابل اعتناء نیست و توثیق ندارد، برخی هم که به نحوی قبول دارند این شخص می‌شود مختلف فیه، لذا نمی‌توان اعتنا کرد.

فرمودید﴿.. فاسعوا الی ذکر الله..﴾ [9] یعنی (اعملوا لها) اولاً «الی» به معنی «لام» است مثل: (الامر الیکم) یعنی تصمیم گیری برای شماست و است از معانی مختلف فیه «الی» است و غالبی نیست در حالی که «الی» در ما نحن فیه معنای اصلی خودش را دارد (الامر الیک) یعنی (الامر منتهی الیک) تصمیم نهایی برای شماست. یک بحث نحوی است که آیا حروفی مثل (لام جاره) مشترک لفظی اند و معانی مختلفی دارد (نحاة کوفی) یا معنای مختص دارند (نحاة بصری) در کتابهای الانصاف فی مسائل الخلاف ابن انباری و ابن هشام در مغنی اللبیب بیان کرده اند. سلمنا که مبنای کوفیون داشته باشیم، اصل قلّت اشتراک است و باید کوشش کنیم کمتر معانی اشتراکی داشته باشیم ثانیا ( اعملوا لها) یعنی افعالی هستند که از مصادیق «سعی» هستند، اگر بپذیریم این روایت درست باشد، یعنی خیلی معطل امورات مختلف نشوید نماز جمعه شئوناتی دارد سریع‌تر این شئونات را انجام دهید، اگر این شئونات مستحب باشند دلیل نمی‌شود که نماز جمعه نیز مستحب باشد بلکه این (فاسعوا) قرینه است و کنایه است از شدت تاکید به نماز جمعه یعنی (صلّوا صلاة الجمعة)، این نماز مثل نماز ظهر نیست بلکه بالاتر از آن است کسی برای نماز ظهر نگفته سریع آماده شوید و کارهای دیگر را رها کنید ولی برای جمعه گفته اند. این سرعت گرفتن دو دلیل دارد؛ ۱- اهمیت نماز جمعه ۲- به خاطر مضیق بودن وقت زوال.

بنابراین گذشته از اینکه دلالت بر استحباب نمی‌کند با تاکید دلالت بر وجوب می‌کند و طبق معنای مصدری کاری که در مقابل آن است و موجب اشتغال انسان می‌شود قبیح اس و فعل (انتشروا) و (ابتغوا) برای دفع توهم حذر است تا نشان بدهد که دیگر حذری نیست.

 


[4] تفسیر القمی، ج2، ص367.
logo