1404/07/29
بسم الله الرحمن الرحیم
رد اشکالات به وجوب تعیینی صلاة الجمعه
موضوع: كتاب الصلاة/صلاة الجمعة / رد اشکالات به وجوب تعیینی صلاة الجمعه
قائلین به وجوب تعیینی صلاة الجمعه ادله ای اقامه کردند برای این فتوا ، اولین دلیل کتاب هست که ۳ آیه بیان کردند که آیه ۹ سوره جمعه بود و تقریر بر استدلال آنها را بیان کردیم ، بزرگان از شیعه و سنی به استدلال به وجوب تعیینی از طریق این آیه اشکالاتی مطرح کردند که ۱۱ مورد برشمردیم ؛ ۱- ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا نُودِيَ لِلصَّلَاةِ مِنْ يَوْمِ الْجُمُعَةِ فَاسْعَوْا إِلَىٰ ذِكْرِ اللَّهِ﴾[1] خطابات شفاهیه متعلق به همان زمان است که اشکالاتی بیان شد بر این ردیه یکی قاعده اشتراک هست که آن را هم جواب دادیم و اینکه خطابات در قضایای شرعیه به شکل حقیقیه است، موضوع هر وقت محقق شد حکم میآید بیان دیگری حضرت امام دارند ؛ «أنّ المقنّن لم يكن طرف المخاطبة في القوانين الإسلاميّة، بل يكون المقنّن غير المبلّغ، لأنّ الأوّل هو اللّه تعالى، و الثاني هو الرسول أوّلا، و ذو الوسائط ثانيا، بتوسّط الكتب و غيرها من وسائل التبليغ، سنّة جارية في جميع العالم، لأنّ المقنّن في القوانين العرفيّة و السياسيّة إمّا شخص، أو هيئة و جماعة، و لم يتعارف أن يكون الواضع مبلِّغا، بل وسائل التبليغ هي الكتب و الجرائد و الآلات المستحدثة في هذه الأزمنة، فالقانون الإسلاميّ كسائر القوانين العرفيّة»[2] که اینها خطابات تحریریه است یعنی مکتوب که از مجلس تخاطب خارج است ، مثل قانون اساسی که تخاطب ندارد، اصل قانون است، خداوند به جبرئیل و جبریل به پیامبر وحی میکند اینها که تکلم نیست به زبان نیست و تخاطب نیست بلکه القای وحی است پیامبر نیز ابلاغ کرده اند تا نوشته شود و به رشته تحریر درآید و قرآن شود. لذا پیامبر مواردی را که مورد نظر ذات اقدس باری تعالی است بیان میکنند.
حال این نظر حضرت امام قابل دفاع هست یا خیر بحث دیگریست که ما در این مقام نمیخواهیم به آن بپردازیم، برخی هم می گویند انشاء توجه است به آیه ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا نُودِيَ لِلصَّلَاةِ مِنْ يَوْمِ الْجُمُعَةِ فَاسْعَوْا إِلَىٰ ذِكْرِ اللَّهِ﴾[3] اداتی مثل «یا» انشاء توجه بودنش با خطابات قانونیه رد شد.
اشکال 2 به استدلال قائلین وجوب تعیینی: گفته شد ﴿..اذا نودی لالصلاة من یوم الجمعه..﴾ [4] « من یوم الجمعه» متعلق به فعل یا شبه فعل عموم محذوف و بیان « اذا» ظرفیه شرطیه مبهمه است و « ذکر الله» صلاة است ، می گوییم چرا « من» ابتدائیه و متعلق به «نودی» نگرفتید ؟! یعنی وقتی ابتدای روز جمعه، صبح جمعه ندا داده شد به ذکر خدا بپردازید. منظور نماز صبح جمعه است .
نقد اول بر اشکال2 : بله اگر « من» متعلق به فعل یا شبه فعل عموم محذوف بود و متعلق به «اذا»حرف شما میتوانست درست باشد ولی نیست این اشکال هم صحیح نیست چرا؟ زیرا به قرائن بعد ﴿... فاسعوا الی ذکر الله...﴾ [5] به سمت ذکر خدا بروید، یعنی بروید به سمت نماز صبح نماز صبحی که اجتماع شده است ولی کجا در نماز صبح اجتماع هست؟ و می فرماید ﴿..ذروا البیع ...﴾ [6] اول صبح بیع کجا بود؟ برخی شاید بگویند هست، میگوییم خداوند برای چنین موضوع کوچکی که یک آیه شریف به صیغه امر می آورد؟! همچنین به قرینه ﴿.. ترکوک قائما...﴾ [7] کجای نماز صبح پیامبر درحال قیام خطبه می خواندند و برخی مردم رهایش کردند!؟ بنابراین اشکال صحیح نیست.
نقد دوم بر اشکال 2: ( من یوم الجمعه) برخی می گویند به معنای « فی» است ، ([فی] یوم الجمعه) در مقابل مستشکلین که میگویند ( من یوم الجمعه) متعلق به «نودی» است، در برخی کتب ادبیاتی مثل مغنی و کتب تفسیری را نگاه کنید برخی به معنای «فی» گرفتهاند، در این صورت بر نماز ظهر جمعه منطبق میشود نه صبح.
نقد سوم بر اشکال2: برای آیه مذکور یک ترکیب دیگر این است که (من یوم الجمعه) متعلق به فعل یا شبه فعل عموم محذوف باشد ، حال از «صلاة» یعنی ﴿اذا نودی لالصلاة ]کائنة [ من یوم الجمعه﴾ میدانید که جار و مجرور بعد از معرفه حال میشود اگر متعلق به چیز دیگری نباشد، پس دلالت بر نماز صبح نمیکند، بلکه بر هر نمازی که در روز جمعه است نمازی که از جنس روز جمعه هست.
نقد چهارم بر اشکال 2 : «من» به معنای «لام» تعلیل است شاهد مثال، ﴿ مِمَّا خَطِيئَاتِهِمْ أُغْرِقُوا فَأُدْخِلُوا نَارًا فَلَمْ يَجِدُوا لَهُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَنْصَارًا﴾[8] به خاطر خطایشان غرق شدند یا مثل شعر فرزدق در شأن امام سجاد علیه السلام « یغضی حیاء و یغضی من مهابته * فما یکلم إلا حین یبتسم » یعنی به خاطر اینکه ندا در روز جمعه است به سمت نماز بروید، از کجا نماز صبح را فهمیدید؟!
( حال، فی ، لام) همه دلالت بر نماز جمعه می کنند نه نماز صبح ، شما این همه ترکیب را رها کردید که دال بر ظهر است فقط یکی که دال بر صبح است را گرفتید !؟ لذا پذیرفته نیست. تفاسیر تبیان[9] تبییین ، جلالین ،مجمع البیان[10] ، تفسیر کبیر[11] و المیزان[12] اینها را نگاه کنید این ترکیبها تالی فاسد ندارد ولی آن ترکیب توالی فاسد داشت.
اشکال 3 به استدلال قائلین به وجوب تعیینی : «لالصلاة» ( ال) عهد حضوری هست ( همان که پیامبر اقامه کردند) یا ذهنی ( همان نمازی که بین پیامبر و نمازگزاران معهود بود و همه می شناسند) ، بنابراین نمی توان به آیه تمسک کرد برای اثبات وجوب تعیینی در زمان غیبت.
نقد اشکال3: اولا اگر (ال) عهد حضوری باشد شرایطی دارد؛ اینکه تمامی قرائن تخاطبی دلالت کند بر آن ذات محلّی به (ال) حاضر، ﴿الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ﴾[13] (ال) عهد حضوری است درحالیکه اینجا اینگونه نیست، ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا نُودِيَ لِلصَّلَاةِ مِنْ يَوْمِ الْجُمُعَةِ فَاسْعَوْا إِلَىٰ ذِكْرِ اللَّهِ وَذَرُوا الْبَيْعَ ﴾[14] اگر ندا داده شد و نماز خوانده شد به سمت بیع نروید! یعنی هنوز که منعقد نشده ، ندا داده نشده ، اگر ندا داده شد چنین کنید. پس عهد حضوری نیست، اگر (ال) عهد ذهنی باشد باید ثابت شود، اگر الآن نماز جمعه باشد و همه می شناسیم چرا قید « من یوم الجمعه» آوردید؟ این قید لغو خواهد بود، پس نتیجه میگیریم (ال) جنس است برخلاف نظر فقیه عالیقدر آقا رضا همدانی، هرگاه ندا داده شد به صلات که از جنس روز جمعه بود و منشا از روز جمعه میگرفت بروید به نماز جمعه، گفته نشده مشروط به امامت پیامبر هست یا نیست، بنابراین عمومیت نیز دارد «فاسعوا» مطلق است مثلا نگفته (اذا قام الصلاةَ الجمعه النبی فاسعوا الی ذکر الله ) لذا قابلیت تعمیم دارد.
اشکال 5 به استدلال قائلین به وجوب تعیینی ( آقای خویی ): آیه به شرط انعقاد است ، ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا نُودِيَ لِلصَّلَاةِ مِنْ يَوْمِ الْجُمُعَةِ فَاسْعَوْا إِلَىٰ ذِكْرِ اللَّهِ﴾[15] به معنی حضور در نماز جمعه به شرط انعقاد نماز جمعه است چه پیامبر باشد چه نباشد ، این مشکل دارد؛ شما میخواستید لابشرط اثبات کنید، که شامل همه زمانها باشد ،
نقد اشکال 5 : درست است که نسبت به حضور امام لابشرط است ولی از طرفی مشروط به انعقاد است، از طرفی دیگر وقتی ندا داده شد و مردم جمع شدند نماز جمعه منعقد میشود دیگر نیازی نبود شرط انعقاد را ثابت کنید گویا شرط انعقاد لغو است.