1404/07/28
بسم الله الرحمن الرحیم
اشکالات به وجوب تعیینی صلات الجمعه به شکل
موضوع: كتاب الصلاة/صلاة الجمعة /اشکالات به وجوب تعیینی صلات الجمعه به شکل عام
قائلین به وجوب تعیینی صلات الجمعه به شکل عام حتی در زمان غیبت ادلهای اقامه کردهاند از کتاب و سنت و اجماع و اصل ، از کتاب به سه آیه شریفه تمسک کردهاند ( ۹ جمعه، ۹ منافقون ، ۲۳۸ بقره ) تمسک به آیه ۹ جمعه به تقریری که بیان شد ، حضرات مستشکلین بر اثبات وجوب تعیینی نماز جمعه در زمان غیبت حدود ۱۱ اشکال مطرح کردند ؛ ۱- خطاب ﴿یا ایها الذین آمنوا ...﴾[1] شفاهی است و موضوع له آن حاضرین در مجلس تخاطب است خطاب به موجودین در مجلس تخاطب است و حتی شامل غائبین همان زمان هم نمیشود همچنین مستقبلین ، در رابطه با خطابات شفاهیه مرحوم نائینی در تقریرات خویش ، مرحوم میرزای قمی در قوانین، مرحوم شیخ در مطارح الانظار ، مرحوم آخوند در کفایه، مرحوم آقا شیخ محمد حسین اصفهانی در نهایة الدرایة، مرحوم حضرت امام ، آقای خویی مفصل بحث کردهاند که آیا خطابات شفاهیه عام است ( شامل مخاطبین و غیر مخاطبین)]که قائلین به وجوب تعیینی از این استفاده می کردند یا با قاعده اشتراک تعمیم میدادند[یا اینکه خطابات شفاهیه خاص همان مخاطبین است و خطابات شفاهی عام نیست و موضوع له آن چه هیئت «افعل» چه « لا تفعل» یا ادات خطاب مثل «یا» محدوده خاصی دارد و محدود به مخاطبی است که در حضور متکلم است؛ و چند ویژگی دارد ؛ مثلاً متکلم رو به مخاطبش میکند و بعد صحبت میکند، استفاده از ضمیر (کاف) خطاب ، مثلاً به کسی میگوید برو کتاب بیاور ، به یک کلاس میگویند تقریر درس امروز را بنویسید، موضوع آن مخاطبین خاص هستند افراد حاضر هستند فقط ،لذا شامل غائبین و غیر موجودین ( مستقبلین) نمی شود[موضوع له خاص است].
نکته: ادات خطاب مثل «یا»، صیغه امر و نهی همگی خطابات شفاهیه است.
بنابراین آیه ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا نُودِيَ لِلصَّلَاةِ مِنْ يَوْمِ الْجُمُعَةِ فَاسْعَوْا إِلَىٰ ذِكْرِ اللَّهِ﴾[2] فقط به همان مومنین حاضر در آن نماز جمعه زمان پیامبر اختصاص دارد، حال با قاعده اشتراک عمومیت آن را درست کنیم یا مسائل دیگر بحث خودش را دارد ، اکنون موضوع له را بررسی میکنیم.
اشکال 1 به استدلال قائلین به وجوب تعیینی : مهم اینجاست که وضعاً چه دلالتی دارد !! ای کسانی که مومن هستید و مخاطب من هستید [ خطاب خاص است] ﴿..ذروا البیع..﴾[3] چرا؟ چون آنجا با وجود معصوم موضوعیت پیدا کرده نه در زمان غیبت، ﴿...اذا رأو...﴾ [4] همان کسانی که در آن نماز جمعه بودند و با دیدن مال التجاره رفتند و شخص پیامبر را در حال ایراد خطبه رها کردند منظور است، اینها طبق موضوع له حرف «یا» است ، بنابراین نگویید خطاب(یا ایها الذین آمنوا) عام است بلکه خاص است .
نقد اشکال1 : این اشکال درست نیست، زیرا اگر اشکال بگیریم بر موضوع له بودن حروف یا هیئات خطابیه مثل «افعل» و «لا تفعل» برای مخاطب خاص ( مشافهین) به شکل سالبه کلیه، هر چیزی که این گونه باشد عام نیست، اشکال جدی ایجاد میشود چون باید در همه جا قائل به این مطلب باشید [ به شکل سالبه جزئیه شاید مشکلی نداشته باشد] ، در حالی که موارد بسیاری داریم که صیغه امر و نهی ( هیئت « افعل » و « لاتفعل» ) عمومیت دارد، وقتی که یک قانون جعل میشود و شارع مثلا میگوید ﴿. وَلِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ مَنِ اسْتَطَاعَ إِلَيْهِ سَبِيلًا..﴾[5] بر همه حج مردم واجب است چه حاضر باشند یا نباشند، قانون می آورد ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَيْكُمُ الصِّيَامُ كَمَا كُتِبَ عَلَى الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ﴾[6] مثل همه موارد و جاهایی که قانون جعل میشود [ در اجتماعات انسانی] به هنگام جعل قانون آن قانون به هر زبان و لحن و اداتی که باشد و قرینهای بر تخصیص زمانی آن نباشد تعمیم زمانی دارد . مثلاً گفته میشود؛ شما مردم شریف ایران باید در انتخابات شرکت کنید، باید ملتزم به قانون اساسی باشید، باید خلاف قانون نکنید، این گونه خطابها شامل همه مردم ایران میشود چه افرادی که اکنون هستند و چه افرادی که در آینده خواهند آمد ، پس ذاتا قابلیت عمومیت دارد ، بنابراین در حوزه قانون گذاری هر زمانی که قرینه در تخصیص نداشته باشیم برای تمامی زمانهاست .
دفع توهم : لایقال ] اشکال نکنند برخی که[ ( اذا رأو . .) قرینه است برای اختصاص زمانی ، بلکه این مورد یکی از موارد خلاف قانون بوده که خداوند به عنوان تذکر بیان نموده و قانون جعل کرده ﴿..و ذروا البیع..﴾ [7] ، در زمان پیامبر یک مورد خلاف رخ داد و ما همان را نکوهش کردیم که دیگر کسی مرتکب نشود ، هرچند صحابی پیامبر باشد، خلاف خلاف است. ای پیامبر بگو ﴿...قُلْ مَا عِنْدَ اللَّهِ خَيْرٌ مِنَ اللَّهْوِ وَمِنَ التِّجَارَةِ وَاللَّهُ خَيْرُ الرَّازِقِينَ﴾[8]
نکتهای از مرحوم نایینی؛ نوعا گزارههای شرعی به شکل قضیه حقیقیه است، یعنی به شرط موضوع است ؛ مثلاً مسلمانان باید اطاعت از پیامبر کنند، اطاعت از نائب پیامبر کنند این یک قانون هست، چه زمانی اطاعت از پیامبر و نائب او محقق میشود؟ وقتی که موضوع باشد ، موضوع مسلمان است،هر زمانی که مسلمانی موجود باشد این قانون هست.
﴿.... من استطاع الیه سبیلا...﴾ [9] موضوع وجوب حج استطاعت است که هر وقت آمد واجب میشود ، موضوع آیه مذکور نیز ﴿.. یا ایها الذین آمنوا ..﴾ [10] چه زمان پیامبر چه غیر پیامبر هر وقت مومنی موجود بود این قانون هست، پس مستشکلین نگویند فقط مخاطبین و مشافهین زمان پیامبر دارای این احکام اند. لذا قائلین به وجوب تعیینی میتوانند طبق خطابات قانونیه استدلال خود را ایجاد کنند.
اشکال بر کلام مرحوم نائینی و حضرت امام ( رحمت الله علیهم) ؛ موضوع له حروف و هیئات خطابیه ( امر و نهی) عبارت است از « انشاء توجه مخاطب به اراده متکلم» مثلا وقتی می گوییم « اکتب» توجه مخاطب را جلب میکنیم به اراده خود یعنی کتابت ، وقتی می گوییم « یا زید اکتب» برای توجه اوست ، تمام ادوات خطاب چه هیئت [ افعل و لاتفعل ] چه حروف [ یا] چه اسم [ اسم فعل امر] تمامی اینها انشائی هستند خبری نیستند مثل : اضرب ، لاتضرب، صه ، مه و .. . دیگر گزاره خبری نیستند که بگویید حقیقی و غیر حقیقی ، قانونی و غیرقانونی، بلکه متکلم اعتبار میکند توجه مخاطب را به اراده خویش و مخاطب توجه میکند و آن را معتبر میداند ؛ مثلاً مگر میشود من خطاب کنم به افرادی که غایب هستند آنها که اطلاع ندارند، عمل لغو است دیگران مرا نکوهش میکنند، یا یک ناشنوا را خطاب قرار دهم او که نمیتواند توجه کند، شأنیت توجه ندارد ،یا آنکه هزار سال دیگر متولد میشود!! اینها شانیت توجه به اراده متکلم را ندارند.
این ادات خطاب مثلاً «یا» شأنیت خطاب برای او ندارد و توجه او را نمیتواند جلب کند !! اینها برای انشاء توجه مخاطبین است به مراد متکلم آنهایی که شأنیت خطاب ندارند نسبت به آنها لغو است و باعث تقبیح خطیب میگردد .
نقد اشکال: سلمنا که ادات خطابیه برای کسانی باشد که شأنیت دارند،اما اینگونه نیست که فقط برای مخاطب فعلی باشد بلکه حروف خطابیه، اسماء و هیئات برای بلکه «مخاطب شأنی» است دقت کنید ، مثلاً در عرف برخی وصیت میکنند برای نوه خود که متولی فلان کار هستی، شأنیت تخاطب دارند بنابراین اینها وضع شدهاند برای مخاطب شأنی نه فعلی، بنابراین خطاب آیه نیز به کسانی است که به تکلیف رسیدهاند و اهل ایمان هستند در هر زمانی که میخواهد باشد.
مثلاً در برخی اشعار خطاب به آیندگان میشود ،خطاب به غائبین میشود، به عموم انسانها چه غایب چه کافر چه مسلم کسی نمیگوید این استعمالات مجاز است البته اگر قرینهای بر مجازیت نباشد. بنابراین تمسک به آیه مذکور برای اثبات وجوب تعیینی درست خواهد بود.