1404/07/27
بسم الله الرحمن الرحیم
نقد ادله قائلین به وجوب تعیینی نماز جمعه در زمان
موضوع: كتاب الصلاة/صلاة الجمعة /نقد ادله قائلین به وجوب تعیینی نماز جمعه در زمان غیبت
کلام در نقد ادله قائلین به وجوب تعیینی نماز جمعه در زمان غیبت بود، یک دلیل دیگر که این آقایان دارند را بیان میکنیم و بعد بحث را جمعبندی میکنیم. استفاده از یک قاعده اصولی در رابطه با همین آیه شریفه ﴿..فاسعوا الی ذکرالله..﴾ [1] دلالت بر تکرار دارد یعنی ( فاسعوا [مکررا الی یوم القیامه ] ) چون صیغه امر( هیئت امر) دلالت بر تکرار میکند یعنی هم در زمان پیامبر هم زمان معصومین و هم در زمان غیبت معصومین (فسعوا الی ذکر الله) هست. مستَنبَط این هست که حضور وجودی در نماز جمعه حتمی است ، امامت نماز جمعه با پیامبر یا دیگر معصومین شرط نیست، همانطور که قبلاً نیز اشاره کرده بودیم از این آیه به همه ارکان استدلال آنها اشکال شده است، چون علاوه بر قائلین به وجوب تخییری و قائلین به حرمت نماز جمعه ، برخی از خود قائلین به وجوب تعیینی نیز استدلال به آیه مذکور را محل اشکال میدانند، تعدادی از این اشکالات را جلسات قبل بیان کردیم امروز جمعبندی میکنیم ؛
اشکالات عمده بر استدلال قائلین به وجوب تعیینی نماز جمعه با اسنتاد به آیه 9 سوره جمعه ؛
۱- ﴿.. یا ایها الذین آمنوا ...﴾ [2] خطاب به مشافهین است ، و در آخر نیز میفرماید ﴿..اذارأو ..﴾[3] برای همان اشخاص و همان زمان است.
۲- ﴿... اذا نودی لالصلاة من یوم الجمعه...﴾ [4] متعلق « نودی» و « من» ابتدائیه است، برای نماز صبح است نه جمعه.
۳- گفته شده (ال) در « الصلاة» عوض از مضاف الیه بوده ﴿.. اذا نودی لصلاة [الجمعه] ..﴾ تبدیل شده به ( لالصلاة ) ، اولا این خلاف اصل است و ثانیا (ال) عهد ذهنی است منظور همان معهود نزد پیامبر و مسلمین صدر اسلام میباشد که با امامت پیامبر است.
۴- ﴿..فاسعوا الی ذکر الله ..﴾ [5] دلالت بر استحباب دارد هرچند ظهور اطلاقی صیغه امر دال بر وجوب است بنابر یک قولی ولی طبق وحدت سیاق وقتی که(فنتشروا) مستحب است (وابتغوا ) مستحب است و همچنین طبق قرینه « ذالکم خیر لکم »این لسان استحباب است.
۵- ﴿..اذا نودی..فاسعوا...﴾ [6] دلالت بر وجوب میکند ، اما وجوب مطلق صلات الجمعه نیست بلکه وجوب تعیینی مشروط به انعقاد صلات الجمعه است یعنی اگر ندا دادند و اطلاع دادند که منعقد شده آن وقت واجب است.
۶- اصلا جهت استفاده از « فاسعوا » در استنباط حکم تکلیفی آن هم تعیینی باید مولوی باشد ولی ارشادی است چون امر به مقدمه است، لزوم مقدمه هم عقلی است پس حکم ارشادی است و نمی توان با آن استنباط کرد.
۷- ماده « سَعْیْ» یعنی تلاش کردن، کوشیدن، چرا حمل میکنید بر معنای «استباق» ؟ به معنای « سارعوا » هم نیست ! بلکه یعنی تلاش کنید در راستای تحقق ذکر خدا یعنی کارهای مقدمات را انجام بدهید نه اینکه با شتاب بروید .
۸- آیه در مقام تشریع نیست، مرحوم بروجردی فرمودند قبلا تشریع شده بود به همین خاطر مردم در نماز جمعه حاضر بودند و بعد یک اتفاقی افتاد و عدهای به سمت تجارت رفتند ، این آیه قضیه کلیه حقیقیه نیست بلکه خارجیه شخصیه است [ لذا نمیتوان از آن استنباط کرد] .
۹- «فاسعوا » دلالت بر تکرار نمیکند اشکالی که امروز داریم؛ صیغه امر دال بر تکرار نیست بماهی هی همانطور که در اصول خواندید ۴ قول وجود دارد ؛ ۱- تکرار به دلالت وضعا ۲- دال بر تکرار بالوضع المشترک (اشتراک لفظی) ۳- مره به دلالت وضعا ۴ – دال بر مره بالوضع المشترک (اشتراک لفظی) ، اما طبق قول صحیح صیغه امر نه دلالت بر مره دارد و نه تکرار.
۱۰- آیه اجمال بسیاری دارد؛ « من یوم الجمعه» متعلق به چیست ؟ (ال) در الصلاة چه نوعیست؟ « فاسعوا» ارشادی یا مولوی است، دال بر وجوب یا استحباب؟ لذا نمی توان وجوب تعیینی نماز جمعه را برداشت کرد.
۱۱- مراد از «ذکر» چیست؟ نماز یا خطبه یا مجموع نماز و خطبه یا رسول الله ؟ آیه این همه اجمال دارد چگونه حکم وجوب تعیینی صلات الجمعه در زمان غیبت و حضور را از آن برداشت کردید !؟
نکته؛ اگر به برخی میدان داده شود همه آیات قرآن را میگویند مجمل است، لذا یک نهضتی در یک تاریخی در شیعه و اهل سنت ایجاد شد که میگفتند فقط «من خوطب به » مخاطب خاص آیه میتواند بفهمد ما نمیتوانیم بفهمیم. عدهای هم از قدما هم متاخرین و هم معاصرین این گونه اشکالات گرفتهاند .
مرحوم شیخ مفید در المقنعه آورده اند[7] ؛ خود حضرات امامان معصوم با استشهاد به آیه ۹ سوره جمعه استدلال به وجوب آن اقامه کرده اند چگونه علما این همه اشکال میگیرند؟ «..و اعلم أن الرواية جاءت عن الصادقين ع أن الله جلو جلاله فرض على عباده من الجمعة إلى الجمعة خمسا و ثلاثين صلاة لم يفرض فيها الاجتماع إلا في صلاة الجمعة خاصة فقال جل من قائل ﴿يٰا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذٰا نُودِيَ لِلصَّلٰاةِ مِنْ يَوْمِ الْجُمُعَةِ فَاسْعَوْا إِلىٰ ذِكْرِ اللّٰهِ وَ ذَرُوا الْبَيْعَ ذٰلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ﴾... »[8]
جواب: این روایت سند ندارد، بله روایات مشابهی دارد ولی در آن روایات هیچ اشارهای به این آیه نیست !! این روایات مشابه را مشاهده کنید.
روایت صدوق؛ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ زُرَارَةَ بْنِ أَعْيَنَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ الْبَاقِرِ ع قَالَ: إِنَّمَا فَرَضَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَى النَّاسِ مِنَ الْجُمُعَةِ إِلَى الْجُمُعَةِ خَمْساً وَ ثَلَاثِينَ صَلَاةً مِنْهَا صَلَاةٌ وَاحِدَةٌ فَرَضَهَا اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فِي جَمَاعَةٍ وَ هِيَ الْجُمُعَةُ وَ وَضَعَهَا عَنْ تِسْعَةٍ عَنِ الصَّغِيرِ وَ الْكَبِيرِ وَ الْمَجْنُونِ وَ الْمُسَافِرِ وَ الْعَبْدِ وَ الْمَرْأَةِ وَ الْمَرِيضِ وَ الْأَعْمَى وَ مَنْ كَانَ عَلَى رَأْسِ فَرْسَخَيْنِ.[9]
روایت کلینی ؛ «مُحَمَّدُ بْنُ إِسْمَاعِيلَ عَنِ الْفَضْلِ بْنِ شَاذَانَ وَ عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ جَمِيعاً عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِيسَى عَنْ حَرِيزٍ عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: فَرَضَ اللَّهُ عَلَى النَّاسِ مِنَ الْجُمُعَةِ إِلَى الْجُمُعَةِ خَمْساً وَ ثَلَاثِينَ صَلَاةً مِنْهَا صَلَاةٌ وَاحِدَةٌ فَرَضَهَا اللَّهُ فِي جَمَاعَةٍ وَ هِيَ الْجُمُعَةُ وَ وَضَعَهَا عَنْ تِسْعَةٍ عَنِ الصَّغِيرِ وَ الْكَبِيرِ وَ الْمَجْنُونِ وَ الْمُسَافِرِ وَ الْعَبْدِ وَ الْمَرْأَةِ وَ الْمَرِيضِ وَ الْأَعْمَى وَ مَنْ كَانَ عَلَى رَأْسِ فَرْسَخَيْنِ.»[10]
در هیچ یک از این روایات استشهاد به آیه نشده است و مرحوم شیخ مفید با ارسال آن را آوردهاند ؛ ولی از جهت دیگر شیخ مفید از افرادی است که اگر تمسک به روایاتی میکند آن روایت از منظر خودش تام است به همین جهت نشان میدهد که نزد شیخ مفید سند صحیحی داشته.
نکته: با دقت در متن کتاب المقنعه مییابیم که اصلاً شیخ مفید این فقره را به عنوان روایت ذکر نکردهاند ، استدلال به این آیه بخشی از بیان خود شیخ مفید است و در مقام تبیین بر می آید و در ذیل روایت نکته ای می فرمایند نه اینکه متن روایت باشد، این عبارت را که صاحب وسایل نیز در ابتدای باب صلات آوردهاند اصلاً جزو روایت نیست.
این اشکالات کاملاً این آیه را از حیّز استنباط وجوب تعیینی نماز جمعه در زمان غیبت خارج میکند اما همه این اشکالات را میتوان جواب داد و از آیه استدلال کرد که انشاالله جلسه آینده بیان خواهد شد.