نقد و بررسی قول به وجوب تعیینی نماز جمعه در زمان
موضوع: كتاب الصلاة/صلاة الجمعة /نقد و بررسی قول به وجوب تعیینی نماز جمعه در زمان غیبت
کلام در نقد و بررسی قول قائلین به وجوب تعیینی نماز جمعه در زمان غیبت است اولین دلیل آیات ثلاثه قرآنی بود که آیه ۹ سوره جمعه بررسی شد و مستشکلین به تمامی ارکان این استدلال اشکال کرده بودند؛
اشکال1: یکی اینکه ﴿فاسعو الی ذکر الله﴾[1] مترتب بر این است که کلمه «ذکر» را به عنوان ذات نماز جمعه یا خطبه یا هر دو با هم بگیرند در حالی که مراد از ذکر، رسول خداست، به همین خاطر مرحوم فاضل هندی در یک عبارتی دارند؛ « أن احتمال إرادة النبي صلَّى اللّٰه عليه و آله من ذكر اللّٰه أظهر من احتمال إرادة الصلاة أو الخطبة. و لا تصغ إلى ما يدعى من إجماع المفسرين على إرادة أحدهما، خصوصا إذا كنت إماميا.»[2]
نکتهای در مورد فاضل هندی، ایشان بهاء الدین بن محمد حسن اصفهانی ایشان تقریبا ۱۵ یا ۱۶ سالگی مجتهد شدند در ۱۱ سالگی تالیف کتابهای قوی نوشتند و در نزدیکان اشتهار به نبوغ فوق العاده دارد ۱۵ کتاب در علوم مختلف از ایشان باقی مانده بعد از مرحوم مجلسی دوم و آقا جمال خوانساری مرجعیت عام پیدا کردند، از جهتی که با پدرشان که معروف به ملا تاج اصفهانی بود با پدرش یک سفری به هندوستان رفتند به ایشان لقب فاضل هندی دادند چون اهل فضل بود، ولی خودشان از این نسبت ناراحت میشدند در اصفهان در دوره صفویه می زیستند در کتابهای ایشان بالعیان این دقتها و نبوغ و ظرایف مشهود است .
فرمودند احتمال نبی اظهر است نسبت به احتمالات دیگر یعنی خطبه و صلات، بر این مبنا دیگر آیه شریفه به شکل قضیه خارجی است ﴿...فاسعوا الی[رسول الله] و ذروا البیع...﴾[3] بنابراین آقایانی که میگویند در زمان غیبت وجوب تعیینی دارد به این آیه نمیتوانند تمسک کنند چون قضیه، قضیه خارجیه شخصیه است راجع به صلات الجمعه که رسول الله اقامه میکنند.
اشکال 2: در ادبیات عرب در ساختارسازی، یک قاعده عام به نام وحدت سیاق وجود دارد، یعنی معماری کلام بر یک وزان باشد،مثلاً اگر در جمله چند فعل امر هست این فعلهای امر باید دارای یک معنا باشند یا همه دلالت بر وجوب کنند یا همه بر استحباب . یا اگر صیغه نهی است همه باید بر حرمت دلالت کنند یا کراهت چون اگر مختلف باشند ذهن مخاطب دچار تشویش و فراز و نشیب در افهام میشود.
شما میگویید (فاسعوا) دلالت بر وجوب میکند در این آیه چند فعل امر دیگر نیز داریم ؛ ﴿..و ذروا البیع .. ﴾[4] ،﴿.. فانتشروا فی الارض ..﴾[5] ، ﴿..ابتغوا من فضله.﴾ [6] ، آیا منتشر شدن واجب است؟ ترک بیع واجب است ؟ در رابطه با (فانتشروا فی الارض ) و (ابتغوا من فضله) همه قائل به استحباب هستند ،در مورد(ذروا البیع ) برخی گفتهاند بیع حرمت دارد برخی هم میگویند کراهت. بنابراین در آنها که یقین داریم یعنی فعل های (فانتشروا ) و (ابتغوا) مستحب هستند به قرینه وحدت سیاق آن دو مورد دیگر که شک داریم را نیز میگوییم مستحب است (فاسعوا) و (ذروا البیع) نیز مستحب میباشند. قرینه دیگری نیز داریم بر استحبابِ «فاسعوا» ؛ زیرا ﴿..وَإِذَا رَأَوْا تِجَارَةً أَوْ لَهْوًا انْفَضُّوا إِلَيْهَا وَتَرَكُوكَ قَائِمًا..﴾ اگر (فاسعوا) واجب بود خداوند و پیامبر باید آنهایی که نماز جمعه را رها کردند تنبیه و عقوبت میکردند ولی میفرماید ﴿..قل ما عند الله خیر من اللهو و التجارة..﴾[7] این لسان استحباب است نه وجوب وگرنه به آنها میگفتند عذاب در پیش دارید ولی چنین چیزی در متن آیه نیامده.
مرحوم شهید ثانی رساله صلاتیه؛ «و أمثالُ ذلك عن النبيّ صلّى الله عليه و آله و الأئمّةِ عليهم السلام كثيرة دالّة على إيجابِها و الحثّ عليها و لو لم يكن في الباب إلا الآيةُ الشريفةُ في سورةِ الجمعةِ لَكان ذلك كافياً لأولي الأبصارِ، شافياً عند ذَوِي الاعتبارِ.»[8] خداوند به چه زبانی بگوید که نماز جمعه واجب است ﴿..یا ایها الذین آمنوا..﴾ [9] چرا شما علما این همه خدشه میکنید بر وجوب نماز جمعه ؟! و احتمالات مختلفی بیان میکنید و میگویید آیه دارای اجمال است یا قضیه شخصیه است!؟ از سوی دیگر ما قرینه داریم در خود آیه ﴿فَإِذَا قُضِيَتِ الصَّلَاةُ فَانْتَشِرُوا فِي الْأَرْضِ..﴾ [10] «قضیت » برای « صلاة » است نه رسول الله ، نماز تمام میشود نه رسول خدا تمام میشود! بنابراین دلالت خود آیه بر وجوب بسیار واضح است.
مرحوم آقا محسن قزوینی در رساله صلاة الجمعه ناظر به بیان شهید ثانی اظهارات تندی دارند که بنده مختصری از آن را بیان میکنم ؛ « لان فی الآیه الشریفه علی ما عرفت فی دلیله الاول (آیه9 سوره جمعه) اجمالاکثیرا یحتاج الی فعل المعصوم أو قوله لان الصلاة حکم شرعی یتوقف ویحتاج الی توقیف من الشارع » این « من یوم الجمعه » یا متعلق به فعل عموم یا شبه فعل محذوف و تبیین«اذا» است یا متعلق به «نودی» است؟ ( نودی لالصلاة ) منظور از (ال) در «الصلاة»، (ال) جنس است یا عوض از مضاف الیه یا عهد ذکری یا ذهنی است ؟ «فاسعوا» امر مولوی است یا ارشادی؟ اگر مولویست، مولوی استحبابی است یا وجوبی؟ منظور از «ذکر » نماز، نماز جمعه + خطبه یا فقط خطبه یا رسول الله است؟ مراد از «نودی» یعنی وقت نماز جمعه برسد یا ندا داده شود برای انعقاد آن ؟ موارد اجمال بسیار است، از این آیه مجمل چگونه واجب تعیینی برداشت کردید ؟ مگر اینکه برای رفع اجمال به روایات معصومین تمسک کنید، آن وقت که به روایت تمسک گردید از آیه نمیشود در مسیر استنباط استفاده کرد ( گویا اخباری هستند) به روایات تبیینیه رجوع میکنیم ، در مورد ﴿...فاسعوا الی ذکر الله ...﴾ [11] باید آن را «نماز جمعه» بگیریم یا به فرموده امام باقر علیه السلام «نظافت کنیم» ؟ اینها اجمال دارد باید به قول معصوم مراجعه کنیم، این یک موضوع عادی نیست بلکه شرعی است و نیاز به تایید شارع دارد عبادات توقیفی هستند، لذا باید ادله متقنه ظاهره بر مفاد آن روایات داشته باشیم و آن ادله دال بر وجوب باشند، اما اینها سرتاسر اجمال است.
اشکال3( مرحوم بروجردی) به قائلین به وجوب تعیینی ؛ قائلین به وجوب تعیینی نماز جمعه به این آیه تمسک میکنند ،این تمسک درست نیست چون این آیه در مدینه نازل شد و قبل از نزول این آیه نیز پیامبر نماز جمعه میخواندند ، قبل از اینکه به مدینه برسند در یکی از روستاها دستور دادند نماز جمعه بخوانند لذا قبل از نزول این آیه وجوب نماز جمعه تشریع شده بود، آیا این آیه در مقام تشریع است باید مقدمات حکمت تمام باشد!. لذا وقتی در مقام تشریع نیست شما نمیتوانید اطلاق گیری کنید.[12]
برای پیامبر در یکی از ایام جمعه مسئلهای واقع شد و برخی افراد کار زشتی انجام دادند و خداوند در این سه آیه آخر سوره جمعه این مطلب را بیان کردند: ای مومنانی که پیامبر را رها کردید بدانید که ذکر الله بهتر از لهو و تجارت است ، بنابراین برای مذمت این حادثه آمده نه تشریع. «... إنّ الآيات ليست بصدد تشريع الجمعة و إثبات وجوبها بل نزلت بعد ما كانت من قبل مشرعة و كان رسول اللّٰه صلّى اللّٰه عليه و آله يقيمها، فإنها نزلت بالمدينة و قد عقدها و أقامها صلّى اللّٰه عليه و آله في طريق مهاجرته إليها على ما في التواريخ فالآيات الشريفة إنما وردت في مقام التوبيخ و التعيير لمن ترك حضور الجمعة المنعقدة و قدّم فمفادها أنه إذا أقيمت صلاة الجمعة بشرائطها و حدودها فعلى الناس أن يسعوا إليها و يذروا ما يشغل عنها، و أما أنّه على من يجب عقدها و إقامتها، و ما هي حدودها و شروطها فليست الآية في مقام بيانها. »[13] وقتی نماز جمعه منعقد شد کارهای دیگر را رها کنید به نماز جمعه بروید و اقامه آن بر چه کسی واجب است ؟ حدود آن چیست؟ بشرط شی است یا لا بشرط؟ در مقام بیان این نکات نیست چون قبلاً واجب شده بود و آنجا بیان شده نهایت استفادهای که از این آیه میتوان کرد (فاسعوا ) در حد بیان یک اتفاق است اما اینکه شرط آن امام یا من نصبه است معلوم نیست چون در مقام تشریع و تبیین نیست.
شیخ مفید ؛ از امام صادق و امام باقر علیهم السلام مفصل است این روایت «..و اعلم أن الرواية جاءت عن الصادقين ع أن الله جلو جلاله فرض على عباده من الجمعة إلى الجمعة خمسا و ثلاثين صلاة لم يفرض فيها الاجتماع إلا في صلاة الجمعة خاصة فقال جل من قائل ﴿يٰا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذٰا نُودِيَ لِلصَّلٰاةِ مِنْ يَوْمِ الْجُمُعَةِ فَاسْعَوْا إِلىٰ ذِكْرِ اللّٰهِ وَ ذَرُوا الْبَيْعَ ذٰلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ﴾... »[14] وجوب به جماعت فقط در صلات جمعه است ، حضرات معصومین میفرمایند این آیه دال بر وجوب است و صراحتا به آن استشهاد میکنند چگونه برخی میگویند مستحب است یا ارشادی یا میگویند اجمال دارد؟! با الفاظ تند به امثال شهید ثانی نیز حمله میکنند !؟اگر اشکال داشت چرا حضرات معصومین به این آیه تمسک کردند؟