1404/07/22
بسم الله الرحمن الرحیم
نقد قول قائلین به وجوب عینی نماز جمعه در زمان غیبت/صلاة الجمعة /كتاب الصلاة
موضوع: كتاب الصلاة/صلاة الجمعة /نقد قول قائلین به وجوب عینی نماز جمعه در زمان غیبت
پرداختیم به نقد قول فقهایی که قائل به وجوب تعینی نماز جمعه در زمان غیبت هستند، به سه آیه استدلالی کردند سوره جمعه آیه ۹،استنباط از مفاد آن و دو آیه دیگر به عنوان قرینه خاصه قائل به وجوب نماز جمعه در زمان غیبت شدند. اشکال مستشکلین این بود (یا ایها الذین آمنوا..) مومنان وقت نزول مخاطب هستند «اذا نودی» برای مخاطبان پیامبر است نه همه مومنان در همه اعصار، در حالی که بحث ما در زمان غیبت است لذا این دلیل خاص است و برای زمان حضور پیامبر است و ما به دنبال ثبوت حکم تکلیفی وجوب تعینی جمعه بودیم، جواب دادند به قاعده اشتراک که یک اصل مسلم هست ، اجماعی است ، ضرورت فقه است و روایات داریم در اثبات آن ، هم آن زمان هم این زمان، به قاعده اشتراک هرچه برای مخاطبین ثابت شده برای همه ثابت است.
نقد 1: قاعده اشتراک تعمیم مکلفین است ولی بحث ما در مورد اصل تکلیف است که آیا بشرط شی است یا لابشرط .
جواب نقد1 : یک متممی جواب دادهاند که در آیه مسئله اصل تکلیف را حل میکنیم، آیه مطلق هست ﴿فاسعوا الی ذکر الله﴾ نامی از پیامبر برده نشده و مطلق است پس علی الاطلاق نماز جمعه واجب است پس وقتی این اصل تکلیف و اطلاق آن مشخص شد میرویم سراغ قاعده اشتراک و به همه مکلفین تعمیم می دهیم.
جواب جواب : اگر قائل به این شدید، شما قائل شدید به چیزی که همه نفی میکنند، زیرا در آن زمان فقط پیامبر یا من نصبه نماز جمعه میخواندند نه هر کسی در هر جایی.
نقد 2: ﴿اذا نودی ... من یوم الجمعه﴾ بیان «اذا» است که با مابعد خود تبیین میشود یعنی اگر در روز جمعه ندا داده شد شما با شتاب بروید پس نماز جمعه واجب است واجب تعیینی چون صیغه امر انصراف دارد به وجوب تعیینی فوری.
جواب نقد 2: چه کسی گفته «من» یوم الجمعه تببینی است ؟ این «من» ابتداییه و متعلق به نودی است ( اشکال برخی علمای اهل سنت و برخی علمای اخباری) ، ابتدای روز جمعه صبح آن میباشد چرا نماز ظهر جمعه را گرفتید!؟ در مورد «اذا» نیز که گفتید ظرفیه شرطیه مبهمه است و باید مفاد آن تبیین بشود ، متعلق و تبیین کننده شرط جواب آن است؛ ( اذا نودی) شرط و ( فاسعوا الی ذکر الله) جواب شرط و تبیین کننده آن است،لذا ( من یوم الجمعه ) متعلق به (نودی) است.
نقد جواب: (اذا نودی) طبق قرائنی که ما در کلام داریم ﴿وَإِذَا رَأَوْا تِجَارَةً أَوْ لَهْوًا انْفَضُّوا إِلَيْهَا وَتَرَكُوكَ قَائِمًا قُلْ مَا عِنْدَ اللَّهِ خَيْرٌ مِنَ اللَّهْوِ وَمِنَ التِّجَارَةِ وَاللَّهُ خَيْرُ الرَّازِقِينَ﴾[1] ﴿فاذا قضیت الصلاة فانتشروا..﴾[2] اینها قرینه برای نماز ظهر جمعه است زیرا نماز واجب را که نمیتوان ترک کرد ، نماز مستحب نیز نمیشود ترک کرد بنابراین در حال ایراد خطبه بوده پیامبر پس نماز جمعه بوده نه نماز صبح ، بنابراین من تبیینیه است نه ابتداییه.
نقد سوم : شما گفتید مراد از « ذکر» صلاة است ( خطبه / صلاة / مجموع خطبه و صلاة )چون همه اینها ذکر هستند به قرینه ﴿اقم الصلاة لذکری﴾[3] ، ﴿ان الصلاة تنها عن الفحشا والمنکر و لذکر الله اکبر.. ﴾[4] .
جواب نقد: منظور از «ذکر» پیامبر است چون در قرآن یکی از الفاظی که از پیامبر تعبیر شده ذکر است؛ ....﴿...انزل الیکم ذکرا رسولا...﴾[5] ، ﴿..الا بذکر الله تطمئن القلوب..﴾[6] گفته اند ذکر رسول الله است، امام رضا علیه السلام در عیون[7] ذیل آیه ﴿فسئلوا اهل الذکر﴾ آوردهاند اهل ذکر یعنی پیامبر و معصومین اهل البیت.
نقد جواب : اگر همه توضیحات شما را بپذیریم یعنی بشتابید به نماز جمعه آن هم چه نماز جمعهای آنکه امامتش با پیامبر است نه هر کسی به قرینه﴿... ترکوک قائما .﴾ ، امام جمعه پیامبر است یا حداقل معصومین یا تخفیف بدهیم با من نصبه، در این صورت بازهم وجوب نماز جمعه در زمان غیبت منتفی است.
اشکال : شما فرمودید در آیه ﴿اذا نودی....﴾ «ذکر» را رسول خدا نگیرید ،ذکر همان صلاة الجمعه بگیریم ، ﴿....فاسعوا...﴾ ماده آن ( سَعْیْ) است، یکی از واجبات شرعیه فقهی میشود شتاب از منزل به سوی نماز جمعه، در صورتی که کسی قائل نیست رفتن به سوی نماز جمعه واجب است، یعنی باشتاب به نماز جمعه رفتن یک وجوب دارد و نماز جمعه خواندن یک وجوب دیگر،یعنی اگر کسی نماز جمعه نرفت دو تکلیف شرعی را امتثال نکرده، نهایتاً خود نماز جمعه واجب باشد نه شتابان رفتن به سوی آن، شاید بتوان گفت «سعی» مستحب است. علاوه بر این در تفسیر مرحوم قمی از امام باقر علیه السلام نقل شده که «سعی» را توضیح دادند ؛ امام میفرمایند « وَ فِي رِوَايَةِ أَبِي الْجَارُودِ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع: فِي قَوْلِهِ: «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذا نُودِيَ لِلصَّلاةِ مِنْ يَوْمِ الْجُمُعَةِ فَاسْعَوْا إِلى ذِكْرِ اللَّهِ وَ ذَرُوا الْبَيْعَ» قَالَ:اسْعَوْا أَيِ امْضُوا، وَ يُقَالُ اسْعَوْا اعْمَلُوا لَهَا، وَ هُوَ قَصُّ الشَّارِبِ وَ نَتْفُ الْإِبْطِ وَ تَقْلِيمُ الْأَظْفَارِ وَ الْغُسْلُ وَ لُبْسُ أَفْضَلِ ثِيَابِكَ وَ تَطَيُّبٌ لِلْجُمُعَةِ فَهُوَ السَّعْيُ، وَ يَقُولُ اللَّهُ «وَ مَنْ أَرادَ الْآخِرَةَ وَ سَعى لَها سَعْيَها وَ هُوَ مُؤْمِنٌ»[8] معنای سعی ، رفتن هم نیست آن آمادگیهایی است که برای نماز جمعه انجام میدهند غسل و نظافت است ، سعی چیست؟ و آن شارب کوتاه کردن است ،موهای زائد بدن را حذف کردن، ناخن گرفتن، غسل، پوشیدن بهترین لباس و (تطیب للجمعه) عطر زدن .
بنابراین (فاسعوا) به معنای دویدن به سمت نماز جمعه نیست بلکه به معنی آمادگی و نظافت برای رفتن به نماز جمعه است و همه فقها قائل به استحباب این اعمال هستند ، (فاسعوا) یعنی به خودتان بپردازید.
جواب: حضرت فرمودند ( تطیب للجمعه) این قید برای همه است نه فقط تطیب بلکه برای غسل و نظافت و امورات دیگر هم قید است ، ما میگوییم درست است که این امورات مستحب است اما ( للجمعه) روز جمعه روز خاصی، است سید الایام است و مقدماتی دارد(مقدمات خارجی) که اینقدر سفارش شده، بنابراین امری که مقدمهاش سفارش زیادی دارد حتماً ذی المقدمه اش یعنی خود نماز جمعه واجب است، نمیشود که خودش این همه تشریفات و مقدمات داشته باشد و خودش نیز در حد و هم سطح مقدماتش باشد، لذا واجب است.
نقد جواب: للجمعه فقط برای تطیب است (عطر زدن) ، درست است روز جمعه سید الایام است و این کارها نیز خوب هستند.
اشکال (مرحوم آقای خویی): «فاسعوا الی ذکر الله » آیا ملاک اوامر مولوی دارد یا اوامر ارشادی؟
میزان در شناخت اوامر مولوی و ارشادی؛
۱-اوامر مولوی به ذات فعل واجب تعلق میگیرد و بیان میکند در متعلقش مصلحت شدیده است به همین خاطر شارع با صیغه امر آن را طلب کرده لذا صیغه امر روی خود فعل میآید﴿..صلّ.﴾ ،﴿کتب علیکم الصیام...﴾ ولی اوامر ارشادی خود امر روی مسائل جانبی آن میرود برای انجام آن مثل اینکه اطاعت از امام واجب است ﴿اطیعوا الله و اطیعوا الرسول و اولی الامر منکم..﴾[9] حال اگر گفتند (اذهبو الی امامکم)، این تکلیف نیست، ذهاب واجب نیست لکن نزد امام رفتن و در محضر او بودن از مقدمات و اموری است که انسان را با کلام امام آشنا میکند.
۲- امر ارشادی قبل از آنکه مولا بگوید عقل آن را میفهمد، موجب کلیه نیست این قاعده ولی موجبه جزئیه اکثری است. ﴿واشکروا الله﴾ خود عقل هم میداند باید منعم را شکر کند ﴿انا هدیناه السبیل...﴾[10] پس «فاسعوا الی ذکر الله » ارشادی است نه مولوی و تکلیف آور.
اشکال ۲ (مرحوم آقای خویی): ﴿اذانودی﴾ قبول که این امر مولوی است، این حکم شرعی وقتی میتواند به شکل موجبه کلی استنباط کرد که قضیه حقیقیه کلیه باشد برای همه دوران ، در صورتی که این قضیه حقیقیه خارجی است و جزئی است، این نماز جمعه برای پیامبر است ( ترکوک قائما ) شمای پیامبر را رها کردند نماز جمعه نبوی بوده که برخی از مردم نکوهش شدند که چرا نماز جمعه را ترک کردند و و برخی نیز باقی ماندند. سلمنا که قضیه کلی و حقیقی باشد، در آخر آیه میفرماید ﴿ذلکم خیر لکم﴾ یعنی نماز جمعه بهتر است از سایر امور، خوبتر در قبال خوب است و اینجا تقابل خیر و شر نیست، نه اینکه چیزهای دیگر بد هستند بلکه در بین خوبها این از همه خوبتر است، واجب در مقابل حرام است ولی ﴿..خیر لکم....﴾[11] یعنی این نماز جمعه استحباب شدید دارد.
سلمنا همه چیزهایی که گفتید درست باشد و بپذیریم ، ﴿اذا نودی .... فاسعوا ...﴾ یعنی وقتی ندا داده شد بشتابید به نماز جمعه ، اگر نماز جمعه منعقد نشد و کسی ندا نداد چه کنیم !؟ این نماز جمعه بشرط شیئ است ، اگر شرط نباشد مشروط نیز نخواهد بود، لذا بسیاری از بزرگان آقای خویی، آقاشیخ جواد تبریزی ودیگران قائل میشدند به اینکه نماز جمعه واجب می شود اما در شرایطی که منعقد شده باشد، بنابراین زمانی وجوب تعیینی عینی دارد که منعد شود، درحالیکه قائلین به وجوب میگفتند علی الاطلاق واجب است چه منعقد بشود چه نشود .