« فهرست دروس
درس خارج فقه استاد غلامعلی صفایی‌بوشهری

1404/07/07

بسم الله الرحمن الرحیم

اقوال در مسئله/صلاة الجمعة /كتاب الصلاة

 

موضوع: كتاب الصلاة/صلاة الجمعة /اقوال در مسئله

 

کلام در رد قول قائلین به حرمت صلات جمعه تکلیفا و بطلان آن وضعاً در زمان غیبت بود، ۵ قول بود که ادله آن را به تفصیل بیان کردیم دلیل اول اصولی بود مثل استصحاب؛نماز ظهر یقینی است و نماز جمعه مشکوک است. لا تنقض الیقین بالشک آن یقین را استحصاب می‌کنیم و نماز ظهر می‌خوانیم و اصول دیگر مثل اینکه عبادات توقیفی است و باید امر به آن تعلق بگیرد امر به نماز ظهر قطعی و امر به نماز جمعه در زمان غیبت مشکوک است،لذا ظهر باید خوانده شود.

اشکال اول به اصل عملی : همین ردیه کفایت میکند که به اصول وقتی تمسک می‌کنیم که دلیل در دست نداشته باشیم،الاصل دلیل حیث لا دلیل. ما دلایل بسیاری داریم که نماز جمعه لازم نیست که مأذون از طرف امام اقامه کند، یا خود امام مثل روایت زرارة : « مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: تَجِبُ الْجُمُعَةُ عَلَى سَبْعَةِ نَفَرٍ مِنَ الْمُسْلِمِينَ وَ لَا جُمُعَةَ لِأَقَلَّ مِنْ خَمْسَةٍ مِنَ الْمُسْلِمِينَ أَحَدُهُمُ الْإِمَامُ فَإِذَا اجْتَمَعَ سَبْعَةٌ وَ لَمْ يَخَافُوا أَمَّهُمْ بَعْضُهُمْ وَ خَطَبَهُمْ[1] یک نفر امامت کند آنها را و نماز بخوانند معلوم است که امام معصوم نیست این یک نفری که در بین هفت نفر است این صراحت دارد وقتی که هفت نفر از مسلمین هستند یکی از آنها امامت کند و نماز بخواند( سبعةٌ) هر هفت نفر نکره است دارد حداقل بیان می‌کند . در هر جایی نمی‌گوید که باید اذن بگیرد، فقط در جایی که امام الاصل باشد. وقتی چنین روایتی داریم چرا به اصل تمسک کنیم!؟ حتی خود شما هم دلیل پنجمتان روایات است ،چرا آمدید سمت اصل؟ شاید جواب بدهند شاید شما در روایات ما خلل وارد کنید ما نیز در روایات شما خلل وارد کنیم به همین جهت ما اصل نیز بیان کردیم.

اشکال دوم به اصل توقفی بودن عبادات : در آن ۱۳ سال پیامبر نماز جمعه نخواند ما هم در زمان غیبت سیره را جاری می‌کنیم. می‌گوییم حتی بعد از خلل به روایات شما نیز تمسک به اصول به این شکل جایز نیست و اشتباه است، زیرا اینکه می‌گویید عبادات توقیفی است و عبادیت عبادت متوقف بر امر است مثل ﴿کتب علیکم الصیام﴾[2] ، ﴿إقم الصلاة لدلوک الشمس﴾[3] ،بالعکس نماز جمعه امر دارد امر شدیدی هم دارد ﴿اذا نودی للصلاة من یوم الجمعه فاسعوا الی ذکر الله﴾[4] از طرف دیگر روایات کثیری داریم که دلالت بر امر دارد.

اشکال دوم به اصل استصحاب و قاعده یقین : اگر قائل به استصحاب هستید در استصحاب موضوع باید یکی باشد ولی شما یک موضوع ندارید ، بله در ۱۳ سال اول نماز ظهر بود ولی پیامبر این را از بین برد یقیناً و نماز جمعه در مدینه اقامه کردند، بنابراین ابتدا به اصل (اصل عملی) اشکال داریم چون دلیل ( روایت) داریم، ثانیا قاعده استصحاب و قاعده یقین و اصل توقیفی بودن را در مانحن فیه رد کردیم.

اشکال اول به اجماع؛ مراد از اجماع چیست؟ آیا اطباق علما است، یعنی همه یک نظر داده اند ؟ صاحب حدائق ، ابوصلاح حلبی،شیخ کراجکی، شهید ثانی، سید محمد صاحب مدارک ، مرحوم کلینی ، شیخ مفید، شیخ طوسی در تهذیب،شیخ حر عاملی در وسائل این‌ها همه قائل به وجوب نماز جمعه هستند برخی به وجوب تعیینی و برخی تخییری ، به این‌ها کاملاً خلاف اجماع ادعایی شماست.

اگر منظور شما این است که از قول برخی علما کشف قول معصوم می‌شود، آیا از این تعداد ( سید مرتضی ، سلّار دیلمی، ابن ادریس، محقق کرکی ، ابن حمزه، ابن زهره ، فاضل هندی، محقق حلی در معتبر و شیخ طبرسی در مجمع البیان ) قول معصوم را کشف می‌کنید؟ قول این افراد ملازمه با کشف قول معصوم ندارد چون تعداد زیادی از علما نیز خلاف این اجماع ادعایی شما نظر داده اند، آیا معصوم نیز دو قول متفاوت دارد ،این تناقض است.

اشکال دوم به اجماع؛ گفتید در مسئله اجماع علماست، چه زمانی می‌توان به اجماع تمسک کرد؟ وقتی که مدرکی نباشد، وقتی که مدرک داریم دیگر نوبت به اجماع نمیرسد، مبنای اصولی خودتان نیز همین است.

اشکال سوم به اجماع ؛ ادعای اجماع کردید به شرطیت إذن ،می‌گوییم تعداد زیادی از علما خلاف اجماع ادعا شده شما می‌گویند اذن شرط نیست،شیخ طوسی قائل است اذن لازم نیست الخلاف جلد ۱ صفحه ۵۹۵ مسئله ۳۵۸ :« دليلنا: إجماع الفرقة فإنهم أجمعوا على ان سبعة نفر تجب عليهم الجمعة، و منهم من يقول بالخمسة، و لم يفرقوا بين أهل المصر و بين أهل السواد، و أخبارهم عامة، فوجب حملها على عمومها[5] ایشان قائل می‌شوند که نماز جمعه بر همه واجب است فرق بین شهری و روستایی و عشایر نیست و دلیل آن اجماع گروه‌های فقهی است ، اجماع کرده‌اند بر اینکه فت نفر که جمع شدند در روستا شهر و عشایر نماز جمعه واجب می‌شود. اجماع بر وجوب است بر خلاف نظر شما.

شهید ثانی در رساله صلاتیه صفحه 4که مختص صلاة الجمعه است میفرمایند : «ثم ان الاصحاب اتفقوا علی وجوبها عیناً مع حضور الامام أو نائبه الخاص، انما اختلافو فیه ( وجوب عینی صلاة الجمعه) فی حال الغیبه و عدم وجود المأذون له فیها علی الخصوص ، فذهب الاکثرحتی کاد ان یکون اجماعاً او هو اجماع علی قاعدتهم (اجماع کاشف قول معصوم است)» و اگر مخالفی نباشد اشکال ندارد و واجب است پس این اجماع بر وجوب از کجا آمد!؟

از طرفی خود شما دارید مدرک روایی ارائه می‌کنید دیگر نوبت به اجماع نمی‌رسد،وجهت دیگر اینکه تلازمی بین قول معصوم و قول کثیری از علما که در مقابل هم قرار دارند میتوان در نظر گرفت؟ اگر منظور شما اطباق علماست از اجماع ؟چنین اطباقی هم نیست چون مخالفت آنها با حرمت محرز است و کثیری از علما قائل به وجوب هستند.دلیل سوم سیره عملیه نبویه را در جلسه آینده بحث خواهیم کرد.

 


logo