« فهرست دروس
درس خارج فقه استاد غلامعلی صفایی‌بوشهری

1404/07/05

بسم الله الرحمن الرحیم

اقوال در مسئله/صلاة الجمعة /كتاب الصلاة

 

موضوع: كتاب الصلاة/صلاة الجمعة /اقوال در مسئله

 

کلام در اقوال پیرامون حکم تکلیفی و وضعی صلات الجمعه فی الغیبه بود، بیان شد که حضرات فقها سه قول رئیسی سه قول کلان در کتب بیان کرده اند؛۱- حرمت ۲- وجوب تعیینی ۳- وجوب تخییری. برخی از فقها پنج قول ذکر کرده اند لکن حسب استقراء در کتب قدیم و حدیث فقه شیعی اقوال علما به پانزده عدد می رسد که هشت قول آن اطلاقی است و هفت قول آن تفصیلی است که در جلسه قبل اقوال اطلاقی و اقوال تفصیلی را بیان کردیم، اقوال اطلاقی یعنی هیچ تقییدی ندارد وقتی می گویند وجوب تعیینی است فی الغیبه بلا قید بیان می کنند لابشرط هست و اگر می گویند وجوب تخییری است لابشرط هست حرمت که بیان می کنند لابشرط است اما آنجایی که بیان می کنند اقوال تفصیلی است به شرط شیئ، به شرط حضور الامام مثلا به شرط الحضور الفقیه به شرط الانعقاد حکومت اسلامی، شرط دارد پس اقوال را می توان به دو بخش عمده تقسیم کرد اطلاقی و تفصیلی اطلاقی هشت قول هست و تفصیلی هفت اما قول اول اطلاقی که حرمت هست حرمت تکلیفی و بطلان وضعی صلاة الجمعه فی زمن الغیبه، قائلین به این قول جمعی از فقهای شیعه هستند مثل مرحوم سید مرتضی ، سلار دیلمی ، محقق کرکی، ابن ادریس، ابن حمزه ،ابن زهره ،فاضل هندی، شیخ طبرسی در مجمع البیان ذیل آیه ﴿اذا نودی للصلاة من یوم الجمعه﴾ ، محقق حلی در کتاب معتبر ، شهید اول در ذکریٰ، مرحوم کفعمی در مصباح، فاضل مقداد و دیگر حضراتی که من اتبع این بزرگان هستند این ها قائل هستند در زمان غیبت اقامه نماز جمعه حرام است و صلات باطل هست لذا مجزی از نماز ظهر نیست، اکنون ادله ای که اقامه کرده اند پنج دلیل است که برای ادعای خود که حرمت تکلیفی و بطلان وضعی صلاة الجمعه در غیبت هست بیان فرمودند، اولین آن ها اصولی است که به آن ،حضرات تمسک کردن مثل: ۱- اصل استصحاب ۲-قاعده یقین به این معنا و به این تقریر که بیان کردند صلاة الجمعه ظهور وجوب آن یقینی نیست در رابطه با زمان غیبت ما شک می کنیم که آیا صلات ظهر در روز جمعه جای خود را به نماز جمعه داده است یا خیر پس نماز جمعه مشکوک هست صلات ظهر یقینی است، صلات ظور قطعیست وجوبش ما شک می کنیم که در زمان غیبت صلاة ظهر هست یا نیست؟ شک در وجوبش می کنیم استصحاب می کنیم می گوییم که صلات ظهر به وجوب خودش باقیست در تقریر آن برخی از این فقها اینطور بیان کرده اند که قبل از آنی که اقامه نماز جمعه در مدینه شود[ چون اولین نماز جمعه که خود پیامبر اقامه کرد در مدینه بود] برخی می گویند به یکی از اصحاب گفتند که شما در فلان روستا قبل از ورودشون به مدینه نماز جمعه را اقامه کن، نماز جمعه در مکه برگزار نشد در آن سیزده سال نماز ظهر می خواندند، نماز ظهر یقینی است از صدر اسلام آغاز اسلام در زمانی که پیامبر بود ،جایش را در روز جمعه داد به نماز جمعه بعد از پیامبر و حضرات معصومین در زمان غیبت ما شک داریم که نماز ظهر جابش را به نماز جمعه داده یا نداده؟ استصحاب صدر اسلام می کنیم بگوییم نه، آن مختص پیامبر و حضرات معصومین بود آنجا دلیل داریم به تبدیل صلات ظهر به صلاة جمعه یوم الجمعه اما در زمان غیبت همچین دلیلی نداریم، لذا استصحاب می کنیم . یک موقع هم به قاعده یقین تمسک می کند می گوید صلات ظهر علی ای حالٍ یقینی است در رابطه با نماز جمعه شک داریم در زمان غیبت آیا نماز جمعه جائز هست یا جائز نیست؟ شک داریم، لاتنقض الیقین بالشک، اما نماز ظهر یقینی ماست. به این اصول تمسک کردند، اگر شما بخواهید خیلی دقیق به این اصول دست پیدا کنید تفصیل آن در کتاب مرحوم آقا باقر وحید بهبهانی مراجعه کنید، مفصل این اصول را بیان کردند که چکیده اش بنده عرض کردم.

دلیل دوم اجماع ادعایی است برخی از فقها مثل مرحوم شیخ در خلاف ادعا کردند که حرمت صلات الجمعه و بطلان حال الغیبه اجماعی است ، شیخ در خلاف مسئله 397 میگوید: « من شرط انعقاد الجمعة الإمام، أو من يأمره الإمام بذلك .... أيضا عليه إجماع الفرقة فإنهم لا يختلفون ان من شرط الجمعة الإمام أو أمره‌ »[1] شرط انعقاد نماز جمعه حضور امام هست امام عادل امام اصل و آن کسی که امام به او امر می کند امر خاص به صلات جمعه است ، چرا گفتند اجماع هست (فانهم لا یختلفون ) فقهای ما هیچ اختلافی ندارند (من شرط الجمعه الامام او من یامره ) میگویند امام هست و آن کسی که امام به او امر می کند، او کیست؟ کدام امام هست که می تواند جانشین برای خودش مشخص کند؟ امر کند شما نماز جمعه بخوان امام اصل هست نه هر امامی، کثیری از فقها ادعای چنین اجماعی کرده اند، یا مرحوم علامه در مسئله 381 تذکره: « يشترط في وجوب الجمعة السلطان أو نائبه‌عند علمائنا أجمع و به قال أبو حنيفة للإجماع على أن النبي صلّى اللّٰه عليه و آله كان يعيّن لإمامة الجماعة و كذا الخلفاء بعده كما يعيّن للقضاء.و كما لا يصح أن ينصب الإنسان نفسه قاضيا من دون إذن الإمام كذا إمامة الجمعة. »[2] و در نهایه :« و يشترط في وجوب الجمعة السلطان أو نائبه، عند علمائنا أجمع ..»[3] سلطان عادل هم توضیح دادند خودشان. یعنی امام معصوم در زمان غیبت که نیست مرحوم سیدمرتضی:« لا تجوز الجمعه الا مع الامام العادل او من نسبه لذالک » پس بنابراین اینجا ادعای اجماع شده و امام را امام عادل دانستند من یامره که می گویند این در توان امام عادل هست که کسی را امر کند برو نماز جمعه بخوان نه هر امامی.

۳- سیره عملیه نبوی : گفتند سیره پیامبر این طور بود یا خودشان نماز جمعه می خواندند یا امر می کردند فلانی تو در فلان مکان نماز جمعه بخوان در فلان شهر، خلفا نیز همین طور بودند، امیرالمومنین خودشان نماز جمعه می خواندند به افرادی می گفتند شما نماز جمعه در فلان شهر بخوانید، مأذون می توانست نماز جمعه بخواند الان کسی که مأذون نیست از ناحیه امام معصوم، لذا گفتند در زمان اذن موجود نیست، بانتفاء الآذِن ، کسی که اذن بدهد، امام نیست، پس در اینجا سیره نبوی و سیره اسمیه؟ وجود دارد که صلاة جمعه یا خود معصوم می خواندند یا من نصبه لها این هم یک دلیل دیگری که بیان کردم و الان در زمان غیبت همچنین، نه خود امام معصوم روحی فداه نماز جمعه می خواند و نه کسی اذن دارد از ناحیه ایشان. پس نماز جمعه جایز نیست، میگویند حرام است.

۴- شرطیه الإذن: گفته اند تمام صحت صلاة الجمعه چه در زمان حضور چه در زمان غیبت شرط وجوبش به اذن معصوم هست، یعنی حد وسط محمول جواز بر موضوع صلاة الجمعه چیست؟ إذن هست، اگر اذن نباشد حمل جواز بر موضوع صلات جمعه حمل بلادلیل هست و در شرایط غیبت اذن نیست،« اذ انتفئ الشرط انتفی المشروط» نمی توانیم جواز را حمل بر صلاةجمعه کنیم .

۵- روایات: طوائفی است که بنده این روایات رو به چند طائفه تقسیم کردم که دسته بندی بشود ،طائفه اول : روایاتی است که به صراحت دلالت می کنند که امام جمعه باید امام معصوم یا مأذون از طرف امام معصوم باشد مثل این روایت

وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ يَحْيَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنِ الْحَكَمِ بْنِ مِسْكِينٍ عَنِ الْعَلَاءِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ:« تَجِبُ الْجُمُعَةُ عَلَى سَبْعَةِ نَفَرٍ مِنَ الْمُسْلِمِينَ وَ لَا تَجِبُ عَلَى أَقَلَّ مِنْهُمُ الْإِمَامُ وَ قَاضِيهِ وَ الْمُدَّعِي حَقّاً وَ الْمُدَّعَى عَلَيْهِ وَ الشَّاهِدَانِ وَ الَّذِي يَضْرِبُ الْحُدُودَ بَيْنَ يَدَيِ الْإِمَامِ »[4] طریق مرحوم شیخ و محمد بن احمد بن یحیی این محمد بن احمد بن یحیی بن عمران اشعری است، طریقش صحیح است، محمد بن الحسین محمد بن حسین الخطاب هست از ثقات هست حکیم بن مسکین حکیم بن مسکین ثقفی است این هم به شرح ایضا عن علاء بن رزین قلا به شرح ایضا ایشون هم از ثقات امامی است عن محمد بن مسلم که از اجلاء و اصحاب اجماع است عن ابی جعفر دقت کنید( تجب الجمعه علی سبعة نفر من المسلمین) نماز جمعه بر هفت نفر از مسلمین واجب است دقت کنید مگر نماز جمعه بر همه واجب نیست چرا می گوید هفت نفر؟ دقت کنید جا دیگر می‌فرماید پنج نفر اینجا هفت نفر، اینها همان برگزار کنندگان هستند که بعد پیرامونش بحث خواهیم کرد، بحث انعقاد وقتی امام معصوم می خواند بر همه واجب تعیینی است ولی اینجا می گوید بر هفت نفر، آن گروه اول (ولا تجب علی اقل منهم ) بر کمتر از این ها واجب نمی شود نماز جمعه حالا آن سبعة نفر کیستند؟ (الامام) حالا شاید کسی فکر کند امام یعنی هر امامی ،مثل امام جماعت می گوید نه، ما بعدش قرینه است که این امام، امام معصوم است (الامام و قاضیه) امام یعنی قاضی که منصوب از طرف امام است چه امامی می تواند قاضی نصب کند ؟ بفرمایید امام معصوم( و مدعی حقا) آن کسی که ادعایش حق هست در دادگاه و و مدعا علیه و آن کسی که ادعا علیه شده و شاهدان دو شاهدی که در جریان هست( والذی یضرب الحدود بین یدی الامام) و آن مسئول اجرای حکم. پس ملاحظه کردید امام یعنی امام معصوم، امامی که چنین بسط یدی دارد که قاضی نصب می کند.

روایتی است که در دعائم الاسلام و مستدرک الوسائل نقل شده ؛«لَا يَصْلُحُ الْحُكْمُ وَ لَا الْحُدُودُ وَ لَا الْجُمُعَةُ إِلَّا بِإِمَامٍ‌ »[5] حکم کردن چه کسی را بگیرید، چه کسی را آزاد کنید، جنگ کنید، صلح کنید، الحدود تازیانه را بزنید، نزنید، چقدر بزنید، و الجمعه و نه نماز جمعه الا به امام عادل، من در برخی از نسخه ها این اضافه را دیده ام او من یقیمه الامام و یا آن کسانی که امام آنها را قائم مقام خودش قرار داده.

در روایات دیگری از امام صادق(ع) بیان می شود «وَ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ ص أَنَّهُ قَالَ لَا جُمُعَةَ إِلَّا مَعَ إِمَامٍ عَدْلٍ تَقِيٍّ»[6] ‌ مصداقش امام معصوم است.

از امام باقر نقل می شود «عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع أَنَّهُ قَالَ صَلَاةُ الْجُمُعَةِ فَرِيضَةٌ وَ الِاجْتِمَاعُ إِلَيْهَا مَعَ الْإِمَامِ الْعَدْلِ فَرِيضَةٌ فَمَنْ تَرَكَ ثَلَاثَ جُمَعٍ عَلَى هَذَا فَقَدْ تَرَكَ ثَلَاثَ فَرَائِضَ وَ لَا يَتْرُكُ ثَلَاثَ فَرَائِضَ مِنْ غَيْرِ عُذْرٍ وَ لَا عِلَّةٍ إِلَّا مُنَافِقٌ‌ »[7] امام العدل یعنی امامی که مصدر عدل است ، نمی گوید عادل ، امام عدل، این نشانه است که امام امام معصوم است حالا یک قرینه دیگری بیان میکند و من ترک ثلاث جمع هرکس سه تا نماز جمعه ترک کند، علیهذا بر این اجتماعی که آمده فقط ترک ثلاث فرائض را ترک کرده ولا یترک ثلاث فرائض من غیر عذر الا منافق. شما ملاحظه بفرمایید اون امام العدل، امام معصوم است کدام نماز جمعه است که سه تا شرکت نکند حکم منافق انسان پیدا می کند؟ وقتی که امام عدل نماز بخواند أو من یأمره.

«وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنْ طَلْحَةَ بْنِ زَيْدٍ عَنْ جَعْفَرٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ عَلِيٍّ ع قَالَ: لَا جُمُعَةَ إِلَّا فِي مِصْرٍ تُقَامُ فِيهِ الْحُدُودُ.»[8] نماز جمعه در جایی برگزار نمی شود مگر آنجایی که حدود اجرای حدود هست، حالا ضمیمه می کنند، کجا حدود باید اجرا شود؟ جایی که امام معصوم باشد پس بنابراین اقامه نماز جمعه برای دیگران غیر از امام معصوم او (من نصب من قِبَله )حرام است تکلیفا و باطل است وضعا و این یک طائفه از روایاتی که صراحت دارد که باید نماز جمعه امام معصوم یا مأذون من قبَله باشد.

همچنین دعاء چهل و هشتم صحیفه سجادیه است دقت بفرمایید فراز نهم که در رابطه با عید قربان و نماز جمعه هست « اللَّهُمَّ إِنَّ هَذَا الْمَقَامَ لِخُلَفَائِكَ وَ أَصْفِيَائِكَ وَ مَوَاضِعَ أُمَنَائِكَ فِي الدَّرَجَةِ الرَّفِيعَةِ الَّتِي اخْتَصَصْتَهُمْ بِهَا قَدِ ابْتَزُّوهَا، وَ أَنْتَ الْمُقَدِّرُ لِذَلِكَ، لَا يُغَالَبُ أَمْرُكَ، وَ لَا يُجَاوَزُ الْمَحْتُومُ مِنْ تَدْبِيرِكَ‌الصحيفة السجادية، ‌كَيْفَ شِئْتَ وَ أَنَّى شِئْتَ، وَ لِمَا أَنْتَ أَعْلَمُ بِهِ غَيْرُ مُتَّهَمٍ عَلَى خَلْقِكَ وَ لَا لِإِرَادَتِكَ حَتَّى عَادَ صِفْوَتُكَ وَ خُلَفَاؤُكَ مَغْلُوبِينَ مَقْهُورِينَ مُبْتَزِّينَ، يَرَوْنَ حُكْمَكَ مُبَدَّلًا، وَ كِتَابَكَ مَنْبُوذاً، وَ فَرَائِضَكَ مُحَرَّفَةً عَنْ جِهَاتِ أَشْرَاعِكَ، وَ سُنَنَ نَبِيِّكَ مَتْرُوكَةً » این مقام یعنی نماز عید فطر خوندن عید قربان خوندن نماز جمعه خوندن این مقام خلفا تو هست، حضرات معصومین و برگزیدگانت، و جای امنا شماست همان هایی که درجات والایی دارند این امور را اختصاص دادی، خدایا آنها را به یغما بردند غیر معصومین این ها آمدند و به یغما بردند و خدایا اینطور شما مقدر کرده بودید و اینطور کرده اند، بعد میفرماید تا جایی که همه چیز را تحریف کرده احکام شما را استحاله کردند اینجا این حضرات با این فقره ملاحظه بفرمایید نماز جمعه ،عید قربان ،عید فطر، مختص امام معصوم است نهایت ماذون من قبَلِه صراحت این فراز را توجه کنید بعد می فرماید این ها همه اختصاص به آنها داشت و مأذون من قبلهم ، همه چیز تغییر داده شد همه چیز از بین رفت.

پس ادله روایی، روایاتی که به صراحت دلالت دارد نماز جمعه وقتی واجب می شود که امام، امام عدل ،امام معصوم باشد و مأذون من قبله با همین صراحتی که بیان شد.

روایتی که عرض شد در ابتدا و روایاتی که از کتاب دائم الاسلام و دعای صحیفه سجادیه میگویند نماز جمعه حرام هست، چرا؟ چون عبادات توقیفی است باید حکم شرعی جواز داشته باشد ولی اینجا جواز ندارد. پس شما ملاحظه فرمودید که دلیل اول که اقامه شد برای حرمت.

 


logo