« فهرست دروس
درس خارج فقه استاد غلامعلی صفایی‌بوشهری

1404/02/29

بسم الله الرحمن الرحیم

مبادی تصدیقیه/صلاة الجمعة /كتاب الصلاة

 

موضوع: كتاب الصلاة/صلاة الجمعة /مبادی تصدیقیه

«مبادی تصدیقیه صلاة الجمعه»

بیان شد که در باب صلاة الجمعه سرفصل های ویژه ایست از مقدمه و تعریف و مبادی تصوری و مبادی تصدیقی که از این جلسه مبادی تصدیقیه بررسی می شود هرچند در مبادی تصوریه عناوین دیگری هست که آن عناوین خیلی یا نقش ندارند در بحث مسائل فقهی صلاة الجمعه یا اگر نقش دارند خیلی روشن هستند نیاز نیست پیرامون اون ها وقت بگذارید. همان طوری که بیان شد که مبادی تصوری تصویری روشن داشتن از واژه ها و موضوعاتی است که باید کاملا آنها را درک کنیم برای فهم دقیق مباحث آینده حیث تصوریست ما یک بحثی هم داریم به معنی مبادی تصدیقی مبادی تصدیقیه یعنی ادله ای که با اون ادله مسائل یک علم اثبات می شود یا رد می شود. مثلا در فلسفه عقل محض، در ادبیات عرب همون طوری که سیوطی در الاقتراح گفته مثلا اجماع است[ اجماع در ادبیات عرب به اتفاق نظر نحات بصره و کوفه اطلاق میگردد ] ،قیاس هست، استعمال هست، استصحاب هست با این ادله ضوابط و قوانین ادبیات عرب مورد ردّ و ابرام قرار می گیرد. در شرع بر مبنای شیعه چهار منبع به عنوان مبادی تصدیقیه مطرح شده کتاب و سنت و عقل و اجماع که بیان شد اجماع از این باب ما بیان می کنیم که کاشف قول معصوم هست در حکم خبر واحد و خبر بالتواتر هست و این هم که بیان می کنیم به عنوان یک منبع و یک دلیل از باب تقابل با اهل سنت هست، اهل سنت به اجماع خیلی اهمیت می دهند، اینجا هم ما می گوییم ما هم اجماع داریم ولی اجماع ما به شرط شیئ است، اجماع اهل سنت لابشرط است ،آنجا اجماع بما هو هو دلیل است لکن اجماع و مبنای شیعه به شرط شیئ است به شرط «کشف قول معصوم» هست خب در باب صلاة الجمعه ادله ای که مبادی تصدیقیه ای که داریم که با آنها می توانیم وارد شویم و مسائل صلاة الجمعه حل بکنیم ،حکم کنیم فتوا بدهیم، کتاب و سنت و اجماع به آن معنایی که بیان شد، اما آیاتی که در قرآن پیرامون صلاة الجمعه محدود است، آخر سوره جمعه هست آیه نهم به بعد سوره منافقون. یک وقت هست مثلا آیه ﴿یا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَلَا تُبْطِلُوا أَعْمَالَكُمْ﴾[1] در صلاة الجمعه کاربرد دارد ، اما این به اعتبار صلاة الجمعه بما هو هو نیست آیاتی ما را می گوییم این ها به عنوان مبادی تصدیقیه وحیانی پیرامون صلات الجمعه است که مستقیم به صلاة الجمعه ربط دارد ﴿یا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا نُودِيَ لِلصَّلَاةِ مِنْ يَوْمِ الْجُمُعَةِ فَاسْعَوْا إِلَىٰ ذِكْرِ اللَّهِ وَذَرُوا الْبَيْعَ ذَٰلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ﴾[2] ﴿فَإِذَا قُضِيَتِ الصَّلَاةُ فَانْتَشِرُوا فِي الْأَرْضِ وَابْتَغُوا مِنْ فَضْلِ اللَّهِ وَاذْكُرُوا اللَّهَ كَثِيرًا لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ﴾[3] ﴿وَإِذَا رَأَوْا تِجَارَةً أَوْ لَهْوًا انْفَضُّوا إِلَيْهَا وَتَرَكُوكَ قَائِمًا قُلْ مَا عِنْدَ اللَّهِ خَيْرٌ مِنَ اللَّهْوِ وَمِنَ التِّجَارَةِ وَاللَّهُ خَيْرُ الرَّازِقِينَ﴾[4] ﴿یا ایها الذین آمنوا لا تلهکم اموالکم ولا اولادکم عن ذکر الله﴾ [5] آیات خیلی محدود هست. اجماع هم که بررسی خواهیم کرد در تعدادی از گزاره ها و مسائل فقهی صلاة الجمعه این ها کاربرد دارد، کتابی هست به نام « الاجماعات» تمام اجماع های موجود در فقه شیعه را احصا کرده با مراجعه به کتاب الاجماعات می توانید اجماعاتی که پیرامون صلاة الجمعه است آن فروعات را بدست آورید، هرچند ما در مسائلی که ورود پیدا می کنیم اینها را بیان می کنیم کتاب ارزشمندیست همه اجماعات را بیان کردند. پس اجماع نیز محدود است انما الدلیل التام سنت هست، سنت هم چه قولی چه فعلی چه تقریری در بین این سه سنت هم قولی فوق العاده است که خیلی تمسک به روایات خواهیم کرد، بنده تحقیق کردم در رابطه با سنت قولی در رابطه با نماز جمعه ؛ در کتاب وسائل الشیعه قریب ۳۴۰ حدیث در رابطه با صلاة الجمعه و ما حولها، مستحبات و نوافل روز جمعه در مستدرک ۳۰۴ در من لایحضره الفقیه ۴۴، استبصار ۶۱ در تهذیب۸۱ و در کافی ۴۳، لذا پیرامون صلات الجمعه روایات بسیار هست در جامع احادیث شیعه که مرحوم آقای بروجردی بنیانگذار آن بود تمام این ها را جمع کردند ولی فراتر از وسائل و مستدرک نیست به همین خاطر همین روایتی که در کافی از همین روایتی از استبصار که در تهذیب هست روایاتی که در کافی هست مرحوم صاحب وسائل همه را آورده اند در مستدرک هم اگر چیزی از قلم افتاده ضمیمه کرده اند، به همین خاطر مجموعه روایاتی که به عنوان سنت قولی مطرح هست عدد قابل توجهی دارد حدودا شاید به قریب ششصد و پنجاه روایت مهم داریم، سندها ،مفاد و مدای دلالت متن را برای فتوا بررسی خواهیم کرد.

در بحث صلاة الجمعه عقل راه ندارد ،یعنی عقل مستقل بما هو هو چون تمام مسائلی که پیرامون صلاة الجمعه است اعتباری است این اعتبار شرع است و عقل مستقل ورود ندارد که مثلا عقل بیاید پیرامون یک مسئله ای نظر بدهد چه موضوعا چه محمولا چه نسبتا.

لذا در فروعات فقهی صلاة الجمعه عقل راه ندارد، اجماع هست کتاب هست با محدودیتی که در آیات وجود دارد پیرامون صلاة الجمعه و سنت هم چه قولی چه فعلی چه تقریری به ویژه سنت قولی که اعداد روایات بیان شد. در رابطه با سنت مطالبی عرض کنم چون ما سنت تقریری خواهیم داشت؛ یک روز زرارة روز جمعه ای بود مشرّف شدند خدمت امام صادق (ع) دید نماز جمعه نرفته اند برخی ها نماز جمعه می رفتند حضرت آنجا سکوت می کردند یک جا تذکر می دادند، تقریر مقدار اندکی در اثبات گزاره های فقهی و مسائل فقهی ما کاربرد خواهد داشت ، اما سنت فعلی حضرات کاربرد بیشتری دارد به ویژه سنت قولی.

« معنای لغوی سنت »

«سنت» در معنای لغوی بر وزن ( فُعلَة) و جمع آن (سُنن) است مثل غرفه و غُرَف، نسخه و نُسخ، در لغت به معنای طریق و سیره است حالا این طریق و سیره چه طریق و سیره حسنه باشد چه سیئه باشد لذا وقتی می خواهیم معنای صحیح لغوی را بیان کنیم [لسان العرب ، مجمع البحرین ،صحاح جوهری را ملاحظه بفرمایید]سنت یعنی مطلق الطریقه، مطلق السیره چه خوب چه بد، لذا در آیات شریفه هم سنت خوب استعمال داریم مثل ﴿قل للذین کفروا ان ینتهوا یغفر لهم ما قد سلف و ان یعودوا فقد مضت سنت الاولین﴾[6] این سنت های غلط کفار و بی دینان و هم سنت صحیح داریم ﴿سنة الله فی الذین خلوا من قبل ولن تجد لسنة الله تبدیلا﴾[7] و سنت الهی طریقه الهی سیره خداوندی، دقت کنید فرق خودِ سنت با طریق و سیره یک تمایز ویژه ای است، سنت هرچند به معنی مطلق الطریق است، مطلق السیره است اما طریق یعنی روش سیره یعنی روش [ خوب یا بد] اما سنت یک تفاوتی با مطلق الطریقه و مطلق السیرة دارد و آن «منضبط بودن» سنت هست ، امر منضبطی است ،یعنی طریقه و سیره ای که منضبط بوده منظم بوده و به آن پایبند بودند،خیلی دقت کنید ﴿قد خلقت من قبلکم سنن فسیروا فی الارض ...﴾[8] یعنی طریق و روش «منضبط حاکم » لذا یعنی به تعبیر ما «مطلق الطریقة المنضبطه الحاکمه».

 

«معنای اصطلاحی سنت»

در روایات شما از همین ماده کلمه (السنّة) می بینید (الاستنان بالسنته ) باب افتعال این ماده یعنی قبول آن سنت و عمل به آن سنت، استنان به سنت پیامبر یعنی قبول و عمل به آن . دقت کنید خیلی از این ماده در لغت با ضبط و حرکات متفاوت ومعانی مختلف داریم مثل (سِن ،سِنَة، سُنّة، سَنّه، أسَنَّه، مسنون )[9] این یکی از ماده های لغت عرب هست که در باب های مختلف به صیغه مختلف و در معانی بسیار گسترده ای است.[10] اما یک روایتی مشهور هست مرحوم طریحی در مجموع البحرین، در مقاییس اللغة هم بیان شده ( من سن سنت حسنه....) یعنی کسی که طریقه ای را ،راه و روش مردم کند، ما چه معنا کردیم مطلق الطریقه و سیره الحاکمه و المنضبطه، یعنی یک روشی که منضبط هست چارچوب دارد و حاکم هست ساری و جاری هست و تحقق دارد. یک ویژگی در این روایت شما کشف می کنید و در استعمالات که به قاعده اطّراد این را هم ضمیمه می کنید به آن معنا و درست هم همین است و آن اینست که باید ساری و جاری باشد دوام داشته باشد، لذا یعنی این کسی که سنتی را ساری جاری و حاکم با خصوصیات انضباطی و چارچوب دار حاکم می کند که استمرار دارد ، اول خودش انجام می دهد : مَنْ سَنَّ سُنَّةً حَسَنَةً كَانَ لَهُ أَجْرُهَا وَ أَجْرُ مَنْ عَمِلَ بِهَا إِلَى يَوْمِ اَلْقِيَامَةِ وَ مَنْ سَنَّ سُنَّةً سَيِّئَةً كَانَ عَلَيْهِ وِزْرُهَا وَ وِزْرُ مَنْ عَمِلَ بِهَا إِلَى يَوْمِ اَلْقِيَامَةِ. [11] در طول زمان کسانیکه که این سیر را دارند. لذا می گویند (سن الغیث )یعنی باران چطور شد؟ جاری شد، لذا «جریان » هم در مفاد موضوع له سنت وجود دارد، لذا چرا می گویند سنت پیامبر است؟ طریقه است؟ زیرا یک چهارچوب حاکم هست و ساری و جاری است، عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى بْنِ عُبَيْدٍ عَنْ يُونُسَ عَنْ حَرِيزٍ عَنْ زُرَارَةَ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الْحَلَالِ وَ الْحَرَامِ فَقَالَ حَلَالُ مُحَمَّدٍ حَلَالٌ أَبَداً إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ وَ حَرَامُهُ حَرَامٌ أَبَداً إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ لَا يَكُونُ غَيْرُهُ وَ لَا يَجِي‌ءُ غَيْرُهُ وَ قَالَ قَالَ عَلِيٌّ ع مَا أَحَدٌ ابْتَدَعَ بِدْعَةً إِلَّا تَرَكَ بِهَا سُنَّةً.[12] که در ماده سنّت وجود دارد این یک نکته ای بود، پس سنت در لغت یعنی (مطلق الطریقه المنضبط الحاکمه و الساریه)

در اصطلاح شیعه عبارت است از قول، فعل و تقریر المعصوم دقت کنید فی مقام تشریع، در مقام بیان شریعت چون خیلی از افعال معصومین تقریرات و رفتار ایشان در مقام تشریع نیست.

افعال معصومین ؛

۱ـ ما صدر منهم بحسب طبیعة البشریه : مثل أکل ، شُرب ، نوم و...

۲ـ ما صدر منهم من باب الخبرویه : تجربه زندگی بشری و راهنمایی به افراد .

۳ـ یک سری افعال و سکنات و سکوت از باب تشریع.

 

مثلا کفش پوشیدن ، بستن دکمه لباس اینها طبیعت کارهای بشری است بما هی هی آن مقداری سنت است که در مقام هدایت و تشریع باشد.معصومین نیز معلوم هست چه افرادی هستند منظور شیعه چه کسانی هست.

اما اهل سنت ، تعارف اصطلاحی متعدد و مختلفی از سنت دارند؛

۱ـ شافعی : قول و الفعل و التقریر من النبی فقط.

۲ـ حنبلی : عندنا آثار رسول الله و اصول السنّة التمسک بما کان علیه اصحاب رسول الله‌.

۳ـ مالکی ( الشاطبی) : آثار النبی و الصحابی و التابعی .

اهل سنت سه معنا با جغرافیای مختلف دارد یکی فقط نبی، یکی نبی و صحابه ، یکی نبی و صحابه و تابعین اینها را می گویند سنت است.


[10] لسان العرب، ابن منظور، ج13، ص228.
logo