« فهرست دروس
درس خارج فقه استاد غلامعلی صفایی‌بوشهری

1404/02/28

بسم الله الرحمن الرحیم

مبادی تصوریه «خطبه»/صلاة الجمعة /كتاب الصلاة

 

موضوع: كتاب الصلاة/صلاة الجمعة /مبادی تصوریه «خطبه»

« معنای لغوی خطبه»

کلام در مبادی تصوریه صلاة الجمعه بود بیان کردیم ابواب فقه نیاز دارد قبل از ورود به اصل مباحث یک سری واژه های اساسی و مهم کثیر الاستعمال آن تبیین و توضیح داده شود و مراد از آن قبل از ورود به مباحث بیان شود و اگر نکاتی هست از منظر فقها یا نظرات اصولیین تبیین شود تا وقتی که به اصل مباحث رسیدیم از این واژه ها تصور صحیحی داشته باشیم ،مجهول نباشد، یا اشتباه در فهم واقع نشود . یکی از واژه هایی که در صلاة الجمعه بیان می‌شود و یکی از ارکان آن هست «خطبه » می باشد. لغتا: (فُعْلَه) از ماده ( خَطَبَ- یَخطُبُ- خُطباً / خُطبةً) هست، به معنای ایراد و بیان هست، سخن گفتن هست، اما همین ماده اگر صیغه آن عوض شود ( خَطُبَ - یَخطُبُ / یَخطَبُ - خَطبا / خِطبةً) کثیر الاستعمال در خواستگاری شخص از فردی است پس یک خطبه داریم یعنی سخنرانی یک خطبه داریم یعنی خواستگاری و یک ( خَطْبْ و خَطْبِه) داریم به معنای پیشامد تلخ ، پیشامد مهم که جمعش (خُطُب) هست (وقع الخُطُب یا وقع الخُطوب ) یعنی پیشامدهای سخت واقع شد . اما در سخنرانی خطبه تعیّن در استعمال دارد یعنی خطبه که گفته می شود یعنی سخنرانی کردن حالا عرض می کنم نه هر سخنرانی، اما خَطبه و خِطبه که معنا کردیم که (خِطبة) در خواستگاری است و (خَطبة) در امورات و پیشامدهای تلخ هست ، اینها هم اگر بر وزن ( فُعلَة) باشند قلیلا برای سخنرانی استعمال میشود طور نیست که فقط (خُطبه )برای سخنرانی باشد این تعیّن استعمال دارد اما (خَطبه و خِطبه) هم استعمال می شود در سخنرانی اما قلیل. شاید بتوان گفت اینها فصیح نیست. خاطب،خطیب این فاعل خطبه هست جمع آن (خُطَباء) ، خطّاب یعنی سخنور ماهر به معنای مبالغه هم می آید یعنی کسی که کثیر سخنرانی می کند. خیلی دقت کنید(أخطَب) یعنی سخنورتر ماهرتر در سخنرانی اما لفظ مشترک هست به معنای «باز شکاری» هم می آید به معنای «میوه ابوجهل» می آید یک نوع هندوانه تلخ است. لفظ مشترک هست اما خطبه با قول با کلام یک تفاوتی دارد، هرچند قریب المعنا هستند، تقارب معنوی دارند این سه اما خطبه بیشتر در جایی استعمال می شود که اشتمال بر مواعظ دارد، انذار دارد، تبشیر دارد ،هدایت دارد آنجا گفته می شود . فرق خطبه و کلام، ۱- کلام عام است برخلاف خطبه ۲- فاعل خطبه همیشه انسان هایی هستند مثل امیر، امام و بزرگان به همین خاطر همیشه جایگاه خطیب هنگام خطبه خواندن بالادست می شود این شکل عمومی هست اما کلام و قول ضرورتی ندارد به همین جهت نسبت بین خطبه با قول و کلام عموم و خصوص مطلق هست هر خطبه ای کلام هست ولی هر کلام و قولی خطبه نیست این در رابطه با جغرافیای ادبی و لغوی کلمه خطبه.

 

در رابطه با اینکه در نماز جمعه خطبه لازم هست اجماع داریم ولی چون اجماع مستند هست به روایات صحیحی که در باب هست ما روایات را یکی دو تا بررسی می کنیم چون بحث فقهی خود را بعدا بیان می کنیم که چه ویژگی دارد چه خصوصیاتی دارد؟ چه احکامی دارد؟ مشتمل بر چه مفادی باشد؟

گفته اند خطبه در نماز جمعه واجب هست مرحوم شیخ طوسی: مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنِ النَّضْرِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فِي حَدِيثٍ قَالَ: إِنَّمَا جُعِلَتِ الْجُمُعَةُ رَكْعَتَيْنِ مِنْ أَجْلِ الْخُطْبَتَيْنِ فَهِيَ صَلَاةٌ حَتَّى يَنْزِلَ الْإِمَامُ.[1] این خطبه حکم صلات دارد تا امام بیاید پایین .

طریق مرحوم شیخ به حسین بن سعید اهوازی شش طریق هست که در جلسات قبل این شش طریق را برشمردیم بر دو طریق برخی از حضرات اشکال گرفته اند، همان طور که در جلسات گذشته بیان کردیم به نظر می رسد هر شش طریق درست باشد. لذا شیخ باسناده عن حسین بن سعید اهوازی، دو برادر بودند در مکتب حدیثی کوفه رشد کردند اما به خاطر سیطره ای که مروانیان پیدا کردند بر کوفه و قتل عام کردند، اشعریون در قم ساکن شدند، محل رشد و تحقیقات و پژوهش و تدوین احادیث اینها کوفه بود، از کوفه آمدند به منطقه جبال می خواستند بروند دیلمان اما در قم که ساکن شدند، قم مرکز حدیثی شد وقتی که مرکز حدیثی شد آوازه قم به کوفه رسید که آنجا در امن و امان هست مثل کوفه نیست، این حسین بن سعید اهوازی و برادرش حسن که آمده بودند اهواز این ها به قم آمدند و وقتی به قم آمدند از اجلّاء مکتب حدیثی قم شدند جلالت شان دارند، حسین بن سعید کثیر الحدیث ایت به خلاف حسن. یحدث عن نضر بن سوید صیرفی است (ثقه) و از اصحاب رجال مویَّد و توثیق شده از عبدالله بن سنان که ایشان از أجلّاء هست .

ویژگی های خطبه نماز جمعه

مرحوم محقق حلی در کتاب معتبر صفحه۲۸۳ جلد دو ،ایشان از جامع بزنطی هم یک حدیثی نقل می کند، سند مرحوم محقق حلی به جامع بزنطی از طریق اصحاب هست ایشان بیان می کند که (من طریق الاصحاب) این عبارت یعنی از طریقی که مورد اعتماد من هست مثل مرحوم کلینی که می فرماید (عدة من اصحابنا) طریقی که اصحاب بیان کرده اند و مرحوم محقق از این اصحاب نقل می کند تا بزنطی چند نسل فاصله هست :( و من طريق الأصحاب ما رواه البزنطي في جامعه، عن داود بن الحصين، عن أبي العباس ( فضل بن عبدالملک بقباق )، عن أبي عبد اللّه عليه السّلام قال: «لا جمعة إلا بخطبة و انما جعلت ركعتين لمكان الخطبتين» همه این حضرات در سلسله سند مورد تاییداند و توثیق شده اند بزنطی هم از اصحاب اجماع است، نقل می کنند عن ابی عبدالله ( لا جمعه الا بخطبه) معنا نمیدهد نماز جمعه مگر با خطبه . بنابراین خطبه در صلاة الجمعه موضوعیت دارد جزو ارکان هست اما خود بر دو نوع است :

الف) خطبة العام چه در نماز جمعه چه غیر از نماز جمعه مثلا یک امیری یه پادشاهی می آید یک خطبه ای می خواند یک شخصی که دارای شأن هست می آید و یک خطبه می خواند مثل خطبه امیرالمومنین که در نهج البلاغه است به مسجد کوفه خواندند

ب) خطبة الخاصه : ( ما یوردها خطیب الجمعه ) خاص نماز جمعه است. این خطبه الخاصه دارایی سه ویژگی است؛

۱- عدد ( دو خطبه دارد) طبق روایات ۲- مفاد: محتوای خاصی دارد.۳- من حیث الموقعیة: قبل الصلاة است بر خلاف صلاة العیدین که بعد الصلاة است.

برخی از اهل سنت می گویند یک خطبه هم کفایت میکند، اما از حیث عدد که بیان کردیم روایاتش گفتیم که خطبتین خاص است اما از حیث مفاد آن روایتی که هم از محقق حلی بیان کردیم هم از مرحوم شیخ بیان شد.

«مفاد خطبه اول و دوم»

اما حیث مفاد هم ویژگی خاصی دارد که در خطبه اول یک سری بیان کردند مرحوم صاحب جواهر و دیگران که واجباتی دارد آن خطبه دوم واجباتی دارد اینطور نیست که لابشرط باشد خطبه ی اول و دوم بشرط شیئ هست از حیث مفاد .

موثقه سماعه: مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ وَ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ جَمِيعاً عَنْ عُثْمَانَ بْنِ عِيسَى عَنْ سَمَاعَةَ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع يَنْبَغِي لِلْإِمَامِ الَّذِي يَخْطُبُ النَّاسَ يَوْمَ الْجُمُعَةِ أَنْ يَلْبَسَ عِمَامَةً فِي الشِّتَاءِ وَ الصَّيْفِ وَ يَتَرَدَّى بِبُرْدٍ يَمَنِيٍّ أَوْ عَدَنِيٍّ وَ يَخْطُبَ وَ هُوَ قَائِمٌ يَحْمَدُ اللَّهَ وَ يُثْنِي عَلَيْهِ ثُمَّ يُوصِي بِتَقْوَى اللَّهِ وَ يَقْرَأُ سُورَةً مِنَ الْقُرْآنِ صَغِيرَةً ثُمَّ يَجْلِسُ ثُمَّ يَقُومُ فَيَحْمَدُ اللَّهَ وَ يُثْنِي عَلَيْهِ وَ يُصَلِّي عَلَى مُحَمَّدٍ ص وَ عَلَى أَئِمَّةِ الْمُسْلِمِينَ وَ يَسْتَغْفِرُ لِلْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ فَإِذَا فَرَغَ مِنْ هَذَا أَقَامَ الْمُؤَذِّنُ فَصَلَّى بِالنَّاسِ رَكْعَتَيْنِ يَقْرَأُ فِي الْأُولَى بِسُورَةِ الْجُمُعَةِ وَ فِي الثَّانِيَةِ بِسُورَةِ الْمُنَافِقِينَ.

محمد بن یعقوب عن محمد بن یحیی عن محمد بن الحسین عن عثمان بن عیسی عن سماعة بن مهران عن ابی عبدالله ، این سلسله سند مشهور است که مرحوم کلینی خیلی استفاده می کنند. محمد بن یحیی ( العطار )هست از مشایخ مهم مرحوم کلینی است محمد بن الحسین محمد (بن الخطاب) هست امامی است عثمان بن عیسی( کلابی) هست عن سماعة بن مهران . این حدیث از محمد بن احمد بن عیسی الاشعری هم نقل شده دو تا سلسله سند دارد ما یکی را بیان می کنیم . در برخی از نسخه ها نوشتند (یمنه) این اشتباه است ( یمنیة أو عدنیه) این درست است، حمد و ثنای خدا می کند، با ایصاء به تقوا می کند ،توصیه به تقوا میکند. پس دیدید می گوید خطبه اول حمد ثنا الهی است ایصاء به تقوا ، قرائت، بعد می نشیند بلند می شود باز حمد و ثناءالهی و سلام و صلوات بر پیامبر و آلش و ائمه مسلمین و استغفار للمومنین و المومنات این ها مفاد اصلی خطبه هستند، مرحوم صدوق در علل و عیون اخبار الرضا به اسانیدی که بعدا بیان می کنم ، از فضل بن شاذان نقل می کند از امام رضا علیه السلام در یک حدیث فرمودند : ( إِنَّمَا جُعِلَتِ الْخُطْبَةُ يَوْمَ الْجُمُعَةِ لِأَنَّ الْجُمُعَةَ مَشْهَدٌ عَامٌّ فَأَرَادَ أَنْ يَكُونَ لِلْأَمِيرِ سَبَبٌ إِلَى مَوْعِظَتِهِمْ وَ تَرْغِيبِهِمْ فِي الطَّاعَةِ وَ تَرْهِيبِهِمْ مِنَ الْمَعْصِيَةِ وَ تَوْقِيفِهِمْ عَلَى مَا أَرَادَ مِنْ مَصْلَحَةِ دِينِهِمْ وَ دُنْيَاهُمْ وَ يُخْبِرُهُمْ بِمَا وَرَدَ عَلَيْهِمْ مِنَ (الْآفَاقِ- مِنَ) الْأَهْوَالِ الَّتِي لَهُمْ فِيهَا الْمَضَرَّةُ وَ الْمَنْفَعَةُ وَ لَا يَكُونُ الصَّابِرُ فِي الصَّلَاةِ مُنْفَصِلًا وَ لَيْسَ بِفَاعِلٍ غَيْرُهُ مِمَّنْ يَؤُمُّ النَّاسَ فِي غَيْرِ يَوْمِ الْجُمُعَةِ وَ إِنَّمَا جُعِلَتْ خُطْبَتَيْنِ لِيَكُونَ وَاحِدَةٌ لِلثَّنَاءِ عَلَى اللَّهِ وَ التَّمْجِيدِ وَ التَّقْدِيسِ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ الْأُخْرَى لِلْحَوَائِجِ وَ الْإِعْذَارِ وَ الْإِنْذَارِ وَ الدُّعَاءِ وَ لِمَا يُرِيدُ أَنْ يُعَلِّمَهُمْ مِنْ أَمْرِهِ وَ نَهْيِهِ مَا فِيهِ الصَّلَاحُ وَ الْفَسَادُ.) این خطبه دوم مسائل اجتماعی مردم، گرفتاری مردم است انذار داده شود ، تبشیر داده شود. پس ملاحظه کردید از حیث مفاد هم دو تا خطبه مقید هستند که باید حمد خدا باشد ثنا الهی باشد در خطبه اول و تقدیس الهی باشد در خطبه دوم گذشته از اینکه در روایت اول خواندیم روایت سلام و صلوات بر پیامبر و حمد و ثنا الهی ، استغفار لللمومنین والمومنات، امام رضا می فرماید که باید حوائج مردم و انتظاراتی که هست در مسائل امور اجتماعی هم بیان شود مرحوم صدوق سلسله سندی که دارد در علل و عیون با هم متفاوت است بعضا یکی است گاهی هم مختلف و بینشان عموم و خصوص من وجه است که این روایت مرحوم صدوق که به شکل رفع یا ارسال نقل می کند ، از فضل بن شاذان نقل می کند از امام رضا این سلسله سند: ( مرحوم صدوق عن عبدالواحد بن محمد بن قدوس نیشابوری علی بن محمد بن ملک القطیبه نیشابوری عن فضل بن شاذان ) این سلسله سندی مرحوم صدوق هم در علل هم در عیون دارد، اما این روایت در عیون یک سلسله سند انفرادی هم دارد : مرحوم صدوق عن الحاکم ابی محمد جعفر بن نعیم بن شاذان عن عمه محمد بن شاذان عن فضل بن شاذان عن الرضا علیه السلام ) . پس ملاحظه کردید از حیث عدد مقید است از حیث مفاد نیز مقید هست از حیث موقعیت هم مقید هست قبل از صلاة الجمعه باید اقامه شود.مرحوم صدوق در علل عیون با همین سلسله ی که بیان کردم در رابطه با موقعیت ایراد خطبه می فرمایند: وَ فِي الْعِلَلِ وَ عُيُونِ الْأَخْبَارِ بِإِسْنَادِهِ الْآتِي عَنِ الْفَضْلِ بْنِ شَاذَانَ عَنِ الرِّضَا ع قَالَ: إِنَّمَا جُعِلَتِ الْخُطْبَةُ يَوْمَ الْجُمُعَةِ فِي أَوَّلِ الصَّلَاةِ وَ جُعِلَتْ فِي الْعِيدَيْنِ بَعْدَ الصَّلَاةِ لِأَنَّ الْجُمُعَةَ أَمْرٌ دَائِمٌ وَ تَكُونُ فِي الشَّهْرِ مِرَاراً وَ فِي السَّنَةِ كَثِيراً وَ إِذَا كَثُرَ ذَلِكَ عَلَى النَّاسِ مَلُّوا وَ تَرَكُوا وَ لَمْ يُقِيمُوا عَلَيْهِ وَ تَفَرَّقُوا عَنْهُ فَجُعِلَتْ قَبْلَ الصَّلَاةِ لِيُحْتَبَسُوا عَلَى الصَّلَاةِ وَ لَا يَتَفَرَّقُوا وَ لَا يَذْهَبُوا وَ أَمَّا الْعِيدَيْنِ فَإِنَّمَا هُوَ فِي السَّنَةِ مَرَّتَيْنِ وَ هُوَ أَعْظَمُ مِنَ الْجُمُعَةِ وَ الزِّحَامُ فِيهِ أَكْثَرُ وَ النَّاسُ فِيهِ أَرْغَبُ فَإِنْ تَفَرَّقَ بَعْضُ النَّاسِ بَقِيَ عَامَّتُهُمْ وَ لَيْسَ هُوَ كَثِيراً فَيَمَلُّوا وَ يَسْتَخِفُّوا بِهِ.[2] جمعه مرتب تکرار می شود در ماه چند بار خوانده می شود در سال کثیر می شود به عدد جمعه ها، اگر بعد از نماز می خواندند شما دیدید نماز عید که خوانده می شود، خطیب می رود بالا خطبه بخواند مردم خیلی ها میروند، می گوید نماز عید یک بار در سال است اما نماز جمعه به تعداد جمعه ها در سال برگزار می شود اگر بعد نماز بود به خاطر این کثرت کسی نمی نشست، لذا گذاشتند قبل نماز .

در این مسئله یک روایت مرحوم صدوق نقل می کند به ارسال از امام صادق(ع) : مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ قَالَ: قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع أَوَّلُ مَنْ قَدَّمَ الْخُطْبَةَ عَلَى الصَّلَاةِ يَوْمَ الْجُمُعَةِ عُثْمَانُ- لِأَنَّهُ كَانَ إِذَا صَلَّى- لَمْ يَقِفِ‌ النَّاسُ عَلَى خُطْبَتِهِ وَ تَفَرَّقُوا- وَ قَالُوا مَا نَصْنَعُ بِمَوَاعِظِهِ وَ هُوَ لَا يَتَّعِظُ بِهَا- وَ قَدْ أَحْدَثَ مَا أَحْدَثَ- فَلَمَّا رَأَى ذَلِكَ قَدَّمَ الْخُطْبَتَيْنِ عَلَى الصَّلَاةِ.[3] می گوید اولین شخصی که خطبه را قبل از نماز جمعه گذاشت عثمان بوده به خاطر اینکه تا نماز تمام میشد و شروع می کرد به خطبه خواندن ، کسی برای خطبه نمی نشست. این روایت روایت ضعیفی است ( بخاطر ارسال ) و در مقابل روایاتی که خود صدوق نقل کرده که روایات صحیح هست و اجماع وجود دارد بر اینکه نماز بعد از خطبتین است این روایت توانایی تعارض ندارد که ما به آن استناد کنیم.

 


logo