« فهرست دروس
درس خارج فقه استاد غلامعلی صفایی‌بوشهری

1404/02/21

بسم الله الرحمن الرحیم

معنای « السلطان»/صلاة الجمعة /كتاب الصلاة

 

موضوع: كتاب الصلاة/صلاة الجمعة /معنای « السلطان»

معنا و مصداق «سلطان»

کلام در واژه «سلطان» بود که بسیاری از فقها آن را شرط وجوب صلاة الجمعه دانسته و بیان کرده بودند، مثل مرحوم شیخ،مرحوم علامه ،مرحوم محقق، مرحوم شهید اول، مرحوم محقق کرکی همه این ها بیان فرموده بودند و در مضامین برخی از روایات هم همین معنا استظهار میشود که برخی از این روایات بیان کردیم و گفتیم که سلطان :

1-معنای مصدری دارد

2- معنای ذات معنوی دارد مثل حجت و برهان

3- معنای ذات مادی دارد مثل شخصی که برای او قوه قهریه هست

مراد از سلطان در تعبیر علما و روایاتی که بیان شد مراد من له القوه هست و سلطه علی الغیر هست آن معنای مادی و غیر مصدری و فاعلی. با توجه به این نکته که حضرات شرط وجوب را وجود چنین شخصی دانستند، یعنی گفته اند: وجوب جمعه مشروط است و متوقف است بر وجود سلطان و اگر سلطان نباشد شرط وجوب حاصل نشده لذا صلاة جمعه واجب نیست باید نماز ظهر خواند بحثی که امروز داریم این هست که مراد از سلطان بعد از آن که مفهومش را دانستیم چه مصداقی دارد؟ کیست ؟ آیا مراد از سلطان یعنی امام چنان که در بعضی از روایات دیدیم که شرط وجوب صلاة الجمعه امام هست و مراد از امام فقط معصوم است یا نه سلطان اعم از امام معصوم هست هر کسی که برای قوه قهریه است به شرط اینکه مسلمان باشد ؟ حتی برخی از فقها اهل سنت بیان کردن که سلطانی باشد در بلد اسلامی ولو جائر باشد اقامه ی حدود فقط بشود این کفایت می کند حالا با این توضیحی که داده شد مراد و مصداق سلطان در تعابیر این فقها که برشمردیم چه کسی است ؟ امام معصوم هست یا نه اعم از امام معصوم من له السلطه و قوة علی الغیر؟ در برخی از تعابیر علمایی که خواندیم در این موضوع خود علما تفسیر کرده اند به اینکه مثلا در ذکری مرحوم شهید گفته:و شروطها سبعة از شرط الاول السلطان العادل.[1] دقت کنید در مقابل اینکه میگوید عادل قول ابوحنیفه قرار میگیرد که میگوید، سلطان باشد ولو جائر. سلطان العادل بعد تعبیر کرده وهو امام او نائبه اجماعا، میگوید سلطان عادل امام و نائبش هست حالا اگر این را ما بپذیریم پس شرط وجوب سلطان عادل می شود، سلطان عادل هم امام و نائبش هست اگر امام و نائب بود نماز جمعه واجب و الا نماز جمعه از وجوب می افتد مرحوم محقق کرکی همین تعبیر را دارد : شرط الوجوب الجمه السلطان العادل وهو الإمام المعصوم أو نائبه عموما أو في صلاة الجمعة بإجماعنا.[2] یا مراد از سلطان امام معصوم هست یا نائب عام او نیابت چه جمعه و چه غیر جمعه یا نائب خاص او فقط در جمعه.با توجه به این نکاتی که عرض شد، مراد ازسلطان عادل از منظر برخی از فقها ما امام معصوم و نائب عام یا خاص اوست برخی هم که بیان کردند که شرط وجوب امام هست آن کلمه «امام» با این «سلطان عادل» که تفسیر شد به امام معصوم یا نائبش اینها یکی هستند اما آنجا که تعبیر به امام شده امام مفترض الطاعة است اما اینجا تعبیر شده به سلطان عادل، چرا این تفاوت در تعبیر هست آیا نکته ای وجود دارد؟ یا نه این تنوع در تعبیر هست یه وقت هست انسان الفاظی استفاده می کند، گاهی کلمه «امام» می آورد و گاهی کلمه «سلطان عادل» می آورد، ولی نظرشان یک چیز هست دقیقا عین هم هست از منظر مفهومی در اراده ی متکلم می گویند تنوع در تعبیر است، اما یه موقع هست نه یک تفاوت هایی وجود دارد هرچند مصداق یکیست اما یک تفاوت هایی وجود دارد که در اینجا دیگر تنوع در تعبیر نیست، اینجا تفاوت در تعبیر هست شاید آن حضراتی که بیان می کنند که شرط وجوب سلطان عادل هست مراد همان امام هست اما با این ویژگی که دارای حکومت هستند. در میان حضرات معصومین فقط امیرالمومنین قریب پنج سال و امام مجتبی حدودا نه ماه سلطنت داشتند ،خلافت داشتند، قوه ی قهریه دستشان بود. اونجا هم خلافت داشتند هم سلطان بودند به تعبیر عامیانه و هم امامت داشتند. اما دیگر معصومین و خود امام مجتبی و خود امیرالمومنین آن زمانی که خلافت نداشتند این ها دیگر قوه قهریه دستشان نبود، بنابراین جایی که سلطنت و قوه قهریه دست معصومین هست «وهو الامام المعصوم له قوه القهریه » در آنجا گفته می شود «سلطان» که نماز جمعه وجوب پیدا می کند. اما اگر در همان زمان و بعد در زمان غیبت سلطه دست امام معصوم نبود آنجا می گویند نماز جمعه وجوبی ندارد مثلا در زمان امام صادق که قوه قهریه دست امام صادق نبود می گویند که آنوقت نماز جمعه وجوب ندارد و می شود نماز ظهر هم خواند یا تخییرا یا تعیینا . به همین خاطر حضراتی که تعبیر به «سلطان» آوردن دقت در این مسئله داشتند که آن روایاتی که بیان شد که « لَا جُمُعَةَ إِلَّا فِي مِصْرٍ تُقَامُ فِيهِ الْحُدُودُ[3] یا آن روایت« لَا يَصْلُحُ الْحُكْمُ وَ لَا الْحُدُودُ وَ لَا الْجُمُعَةُ إِلَّا بِإِمَامٍ او من یقیمه الامام »[4] و آن روایت نبوی که البته دارای سند نیست فقط ما جهت مویّد این را بیان می کنیم « أربع للولاة: الفيء والحدود والصدقات والجمعة » اینجا بیان می کند اینجا در مواردی است که امام دارای این ویژگی هاست اقامه می تواند اقامه حدود کند وقتی که اقامه حدود می کند یعنی سلطه دارد قوه قهریه دارد صاحب الامر هست، اولوالامر هست در این موارد می گویند نماز جمعه وجوب پیدا می کند امامیست که سلطان است اما اگر امام باشد ولی سلطان نباشد سلطه حکومتی دست او نباشد نظام حکمرانی دستش نباشد باید بگوید نه آنجا نماز جمعه وجوب پیدا نمی کند. به همین خاطر حضراتی که می گویند شرط وجوب امام هست یعنی امام آنجا حضور داشته باشه بما هو هو ،آن حضراتی که میگویند «سلطان» می گویند نه تنها امام به ماهو هو حضور داشته باشد بلکه بماهوسلطان حضور داشته باشد آن وقت نماز جمعه وجوب پیدا می کند و الا اگر امام باشد ولی سلطان نباشد در این صورت نماز جمعه وجوبی ندارد ولی امام حضور داشته باشه ولی سلطه ندارد، قوه ی قهریه دستش نیست مثل زمان امام باقر امام صادق امام سجاد و دیگر معصومین علیهم السلام غیر از آن پنج سال امیرالمومنین و نه ماه هم امام حسن مجتبی اینجا قوه قهری و سلطنت در دست آنها بود بگوید در غیر از این موارد ولو امام حضور دارد ولی چون سلطه دستش نیست نماز جمعه وجوب ندارد. وقتی وجوب پیدا می کند که امامت به اضافه سلطنت باشد، قوه قهریه دستشان باشد نظام حکمرانی دستشان باشد چون نماز جمعه نماز حکومتیست ،نماز نظام هست آن وقت نماز جمعه وجوب پیدا می کند به همین خاطر تا قبل از انقلاب می توانستیم بگوییم نماز جمعه واجب نیست ولی وقتی حکومت اسلامی تشکیل شد و نائب امام ،نائب عام امام زمان حاکم شد آنجا می گوییم که نماز جمعه حالت وجوب می تواند پیدا کند ﴿الَّذِينَ إِنْ مَكَّنَّاهُمْ فِي الْأَرْضِ أَقَامُوا الصَّلَاةَ وَآتَوُا الزَّكَاةَ وَأَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَنَهَوْا عَنِ الْمُنْكَرِ ۗ وَلِلَّهِ عَاقِبَةُ الْأُمُورِ﴾[5] به همین خاطر هست که برخی از حضرات فقها که از اصحاب دقت در فقه هم هستند کلمه «سلطان» استفاده کرده اند و گفته اند این امام بماهو هو شرط وجوب نیست ، امام بماهو سلطان شرط وجوب هست لذا در زمان امام صادق(ع) که سلطان نبود نماز جمعه واجب نیست اما در زمان امیرالمومنین در زمان امام مجتبی در آن ایامی که خلافت در دستشان بود قوه قهریه داشتند در آن زمان نماز جمعه وجوب دارد در غیر از آن زمان ولو که امیرالمومنین و حسن مجتبی در زمان غیر خلافت نه باز نماز جمعه وجوبی ندارد، چون امام سلطان نیست .

 


logo