« فهرست دروس
درس خارج اصول استاد استاد حسینعلی سعدی

1402/07/30

بسم الله الرحمن الرحیم

 تنجیز علم اجمالی 1/ مبحث قطع /امارات

 

موضوع: امارات/ مبحث قطع / تنجیز علم اجمالی 1

 

تنجیز علم اجمالی

مسئله ای را که امروز شروع می کنیم الامر السابع کفایه است. تنجیز علم اجمالی را بررسی می کنیم و این از مباحث مهم اصول است. هم انظار حضرات اصولیین متعدد هست و هم منشاء اثاری است و امر آخری هم هست که جناب اخوند در کفایه مسئله قطع مطرح می کنند. فی تنجیز العلم الاجمالی صورت مسئله را اول تقریر کنم تا بحث ما چی هست و در کدام حوزه ها باید صحبت کنیم.

ما تا امروز مباحثی را که مطرح کردیم پیرامون علم تفصیلی بود، تنجیز و تعذیر علم تفصیلی بحث بود. علم به وجوب ظهر دارید، علم دارید به این که مایع در این ظرف خمر است، ان جا علم بالحکم است و این علم بالموضوع است، علم تفصیلی است. تنجیز و تعذیر و آثار قطع را [دارد] همه مباحثی که در قطع مطرح کردیم این جا مطرح است. در علم اجمالی ما علم به وجوب جمعه یا ظهر در روز جمعه داریم. این جا علم به وجوب هست منتهی واجب بین ظهر و جمعه مردد است. این جا علم اجمالی به وجوب احدهما آیا مثل تفصیلی تنجیز دارد یا مثل تفصیلی نیست؟ همین طور علم داریم بکون احد المائعین خمرا، بکون احد المائعین نجسا، آیا همان طور که در قطع تفصیلی صحبت از تنجیز و تعذیر بود این جا هم همان مطرح است یا مطرح نیست. پس صورت مسئله روشن شد، فی تنجیز علم اجمالی است.

تفاوت علم اجمالی و علم تفصیلی در کلام مرحوم آخوند

مرحوم آخوند رحمت الله علیه در الامر السابع طرح مسئله می کند، من طرح مسئله جناب آخوند را عرض کنم بعد یک سری محور هایی را باید به عنوان بحث ورود کنیم. ایشان می فرمایند که فرق علم اجمالی و علم تفصیلی این است که در علم تفصیلی تمام الانکشاف صورت می گیرد. هیچ جایی برای اجمال و اهمال و عدم العلم وجود ندارد. شما علم به وجوب ظهر پیدا کردید، پس انکشف التکلیف تمام الانکشاف، تفصیلا علم پیدا کردید بکون المائع خمرا، اگر شما علم پیدا کردید و واقع برای شما تمام الانکشاف شد پس دیگر این جا مرتبه حکم ظاهری وجود ندارد. چون مرتبه حکم ظاهری جایی است که شما نسبت به واقع وصول نداشته باشید. جهل به واقع مرتبه حکم ظاهری را درست می کند، ما نمی دانیم تتن فی الواقع حرمت دارد یا ندارد؟ نمی دانیم این مایع جزء ان اطراف نجاست هست یا نیست؟ وقتی که نمی دانید مرتبه حکم ظاهری این جا محفوظ است. در حرمت تتن اصل برائت را جاری می کنید. حالا سوال این جاست آیا با قطع تفصیلی با علم تفصیلی مرتبه ای و جایگاهی برای حکم ظاهری باقی می ماند؟ پاسخ قطعا منفی است. منتهی در علم اجمالی اگر توجّه بکنید ما علم به صلاتی در جمعه داریم، منتهی نمی دانیم صلاة الظهر است یا صلاة الجمعه است. این که می گوید نمی دانیم پس پای جهل باز شد، نمی دانیم وجوب الجمعه هست یا وجوب الظهر است، پس لم ینکشف، عبارت مرحوم آخوند این است انّ التکلیف حیث لم ینکشف به قطع اجمالی تمام الانکشاف این جا ظهر جمعه با ظهر پنج شنبه فرق می کند، این جا تمام الانکشاف رخ نداده است. به هر حال دست روی صلاة الظهر می گذاریم، نمی توانید جازما قسم بخورید که صلاة ظهر وجوب دارد. پس مرتبة الحكم الظاهري معه محفوظة تفاوت قطع تفصیلی و قطع اجمالی چه شد؟ در قطع تفصیلی مرتبه حکم ظاهری منتفی است اما با قطع اجمالی كانت مرتبة الحكم الظاهري معه محفوظة، این جا یک اجمالی، یک جهلی نسبت به واقع به هر حال برای ما هست، وجود دارد. وجوب الظهر را نمی توانیم قسم بخوریم که حتما هست، چون مرتبه حکم ظاهری با قطع اجمالی محفوظ است جاز الإذن من الشارع بمخالفته احتمالا بل قطعا شارع می تواند اذن در مخالفت احتمالی تکلیف بدهد، یعنی چه؟ بگوید در اطراف اجمالی حداقل در بعض اطراف -این را ان شاء الله خواهیم گفت- شما بیاید اصول مأمّنه را جاری کنید. در خصوص جمعه فرضا اصل عدم وجوب را جاری می کنیم. تمام فرمایش آخوند این است که باید روی آن توجّه شود. در قطع اجمالی مرتبه حکم ظاهری محفوظ است و شارع می تواند به مخالفت احتمالی اش اذن بدهد، و حتی به مخالفت قطعی، این یک بحثی است که ایا می توان گفت در اطراف اجمالی، در جمیع اطراف اصول عملیه را جاری کرد؟ علم اجمالی به وقوع دم در اناء پنج طرف دارد، شما دست روی گزینه اول می گذارید، می گویید ما این را که نمی دانیم نجاست دارد یا نه؟ اصالة البرائة یا اصالة الطهارة جاری می کنیم، در طرف دوم، در طرف سوّم، مخالفت احتمالی جایز است، یعنی به میزان یک ظرفی که احتمال وقوع می دهید بماند در بقیه اطراف می توانید اصول را جاری کنید. بلکه مخالفت قطعیه، برخی قائلند که اصلا علم اجمالی کالجهل است راسا، در همه اطراف می توانید اصل عملی جاری کنید. حالا وجهش را توضیح می دهیم، ولو پنج طرف دارد، در پنج ظرف شما علم پیدا کرده اید به وقوع النجاسة فی احدهما، در جمیع اطراف می توانید اصول را جاری کنید. ان شاء الله توضیح می دهیم که چرا اشکال ندارد.

طرح شبهه

اجمالا باید یک شبهه ای را طرح کنیم، پاسخ تفصیلی اش بعدا خواهد آمد و ان این است که این که شما می فرمایید جاز الاذن من الشارع بمخالفة علم الاجمالی این یک اشکال است و با یک محذوری مواجه هستیم و محذور هم این است مناقضته مع المقطوع إجمالا اذن با علم اجمالی مناقضه دارد، چطور شارع می تواند در اطراف علم اجمالی اذن بدهد؟ اذن در اقتحام بدهد؟ ما علم داریم احد این انائین خمر است، نجس است، یا علم به احدهما داریم و احد الصلاتین واجب است، چطور شارع می تواند اذن بدهد؟ شما فرمودید جاز الاذن من الشارع بمخالفته؟ چطور شارع می تواند اذن به مخالفت بدهد؟ آیا اذن به مخالفت مناقضه با قطع اجمالی ندارد؟ قطعا مناقضه این جا هست. ما علم اجمالی مان را چه بکنیم؟ مرحوم آخوند می فرمایند ما نمی خواهیم مناقضه را انکار کنیم، اما علم شارع در اطراف علم اجمالی مناقضه با علم اجمالی دارد، ولی این مناقضه لیس [إلا] محذور مناقضة الحكم الظاهري مع الواقعي في الشبهة الغير المحصورة بل الشبهة البدوية[1]

این مناقضه آن جا هم هست، شما در همین تتن که مثال زدم شبهه بدویه است، یا در شبهه غیر محصوره، اطراف شبهه محصوره نیست، آن جا هم مثل همین است. چون می دانید در شبهه غیر محصوره ما می دانیم یکی از قصابی های تهران گوشت حرام امروز آورده است، این شبهه غیر محصوره است. شارع اذن می دهد که در بعض الاطراف شما اقتحام پیدا کنید و حتی در جمیع الاطراف اقتحام پیدا کنید، این اذن مناقضه با علم اجمالی شما ندارد که یک قصابی گوشت حرام دارد بلکه در شبهه بدویه هم همین است. شما در تتن شبهه حرمت دارید، احتمال حرمت می دهید. حالا شارع اذن به مخالفت داده است. اگر واقع تتن حرام بود اذن شارع را با واقع چطور جمع می کنید؟ اذن شارع را با اقتحام در شبهات محصوره چطور جمع می کنید؟ الکلام الکلام.

دفع شبهه

اجمالا پاسخش این است، ما همان طور که بین احکام واقعیه و ظاهریه جمع می کنیم که مناقضه ای به وجود نیاید در ما نحن فیه هم جمع می کنیم. آن جا اجمالا جناب آخوند بیانشان این است که ایشان می فرمایند وقتی ما در احکام واقعیه علم نداریم فعلی من جمیع الجهات نمی شود. -البته به این ها نقد داریم، فعلا تقریر می کنیم- شما که علم به واقع ندارید حکم واقعی برایتان فعلی من جمیع الجهات نمی شود، وقتی فعلیت من جمیع الجهات نداشت می توانیم اجازه بدهیم برای فعلیت حکم ظاهری اجازه بدهیم. چطور بین حکم ظاهری و حکم واقعی جمع کردید و مناقضه ای نبود، در ما نحن فیه هم به شرح ایضا. ما نحن فیه این است؛ چون در قطع اجمالی احد الاطراف را که شما دست می گذارید لم ینکشف به این قطع اجمالی تمام الانکشاف، [وقتی تمام الانکشاف] صورت نگرفته است چون تمام الانکشاف نیست جاز الاذن من الشارع بمخالفته، شارع می تواند اذن به مخالفت بدهد. این اجمالا فرمایش مرحوم آخوند رحمت الله علیه در بیان مسئله بود که ما تحریر کردیم.

 

اقوال سه گانه در ماهیت علم اجمالی

برای این که این مسئله بتوانید از ابعاد مختلف و فنّی بحث کنیم چند تا محور را باید ورود کنیم. محور اول ماهیت علم اجمالی است. اگر دقت کرده باشید ما در صحبت هایمان علم اجمالی را تعریف نکردیم که ماهیت علم اجمالی چیست؟ چرا؟ چون آخوند یک عبارتی دارند که تکلیف با علم اجمالی با علم اجمالی لم ینکشف به بالقطع الاجمالی تمام الانکشاف، این چه علمی است که انکشافش تمام نیست؟ شما اول قطع اجمالی را تعریف کنید! این چه علمی است که در عین حالی که علم است تمام الانکشاف ندارد، چون تمام بیان مرحوم آخوند روی این عبارت بود: التکلیف لم ینکشف به تمام الانکشاف، چون تمام الانکشاف نیست اذن شارع برایش محفوظ است. ماهیت علم اجمالی چیست؟ این یک سوال فنی است که باید پاسخ داده بشود.

سه تقریب و کلام در ماهیت علم اجمالی در کلمات اصولین مطرح است، یعنی حقیقت علم اجمالی و ماهیت علم اجمالی را این سه تقریب را ما می توانیم به عنوان تحلیل ماهیت علم اجمالی خدمت شما عرض کنیم.

تفسیر اول از ماهیت علم اجمالی تفسیر خود مرحوم آخوند است، هم در کفایه و هم در حاشیه شان بر رسائل، این باید نظر آخوند را تقریر کنیم. اجمالا عنوانش را این طور بنویسید: علم اجمالی علم به فرد مردد است.

سه نظریه هست، نظریه مرحوم نائینی و مرحوم کمپانی، نظریه مرحوم اقاضیاء و نظریه مرحوم آخوند، که تفصیلا بحث می کنیم. فعلا نظر مرحوم آخوند را در ماهیت علم اجمالی تقریر می کنیم. العلم بالفرد المردد، علم تفصیلی علم به فرد منجّز است، ما علم داریم بکون هذا المائع خمرا، این علم تفصیلی می شود. علم به وجوب صلاة ظهر در یوم الخمیس داریم، این می شود العلم و معلوم ما هم مفصّلا است، علمی که یتعلّق بالمعلوم المفصّل، این را علم تفصیلی می گوییم. اگر علم ما به فرد مردد تعلّق گرفت، فرد مردد یعنی چه؟ یعنی احدهما، یا این اناء خمر است یا این اناء خمر است. پس علم تعلّق گرفته است به فرد مردد بین الانائین، یا جمعه وجوب دارد یا ظهر وجوب دارد، علم تعلّق گرفته است به وجوب احدهما، این الفرد المردد می شود، این ماهیت علم اجمالی می شود. در تبیینش حرف روشن است منتهی در این که این حرف قابل پذیرش هست یا قابل پذیرش نیست آیا می تواند علم که انکشاف است به معلوم و منکشفی صورت بگیرد که آن معلوم وجودش، وجود مردد باشد؟ می تواند چنین چیزی تعلّق بگیرد یا نمی تواند؟ مرحوم آخوند در وجوب تخییری (به کفایه ما ص 175) [نکته ای گفته اند] این را ما تفصیلا خدمت شما گفته ایم که وجوب تخییر چه وجوبی است؟ در تخییر شرعی شما بین الخصال الثلاثه مخیّرید، این می شود وجوب تخییری، آیا می تواند وجوب تخییر به فرد مردد تعلّق بگیرد یا نمی تواند؟ بگوییم احدهما وجوب دارد، یک حاشیه مرحوم آخوند دارند بر این بحث وجوب تخییری در ص 175 دارند، آن جا این بحث را طرح می کنند که وجوب یک صفت اعتباری است، مقابل صفات اعتباری، صفات حقیقی وجود دارد، صفت حقیقی مثل چیست؟ مثل قدرت است، مثل علم است، صفت اعتباری چیست؟ مثل وجوب است، امروز وجوب اعتبار می کنیم فردا وجوب را بر می داریم و استحباب را اعتبار می کنیم. منتهی علم از صفات اعتباری نیست، به تعبیر ایشان صفات حقیقیه هست، امروز نمی توانیم اعتبار کنیم شما عالمید فردا اعتبار کنیم عالم نیستید، با اعتبار ما که علم درست نمی شود. حالا بحث این است که در وجوب تخییر یک صفت اعتباری به نام وجوب می تواند به فرد مردد تعلّق بگیرد بگوییم وجوب به احدهما تعلّق گرفته است، یا به صوم ستّین یا به عتق رقبه؟ سوال این است که تعلّق الصفات الاعتباریّة باحدهما بالفرد المردد آیا امکان دارد یا استحاله دارد؟ پس بحث این است. مرحوم آخوند برای بیان این که استحاله ندارد می فرمایند شما صفات اعتباری را بحث می کنید، یک پله بالاتر، من صفات حقیقیه را به شما می گویم که یصحّ ان یتعلّق الصفات الحقیقیة بالفرد المردد وقتی صفت حقیقی توانست به فرد مردد تعلّق بگیرد صفت اعتباری که اقلّ مئونة هست به طریق اولی تعلّق می گیرد، این پر واضح است که راحت تر تعلّق می گیرد، چون صفات حقیقی حظّ از وجود دارند، صفت اعتباری اقلّ مئونة است ما می دانیم خیلی از محذوراتی که در حوزه واقع هست در حوزه اعتبار محذور نیست. فانّه و ان کان مما یصحّ ان یتعلّق به، یعنی به فرد مردد، احدهما لا بعینه، بعض الصفات الحقیقیة ذات الاضافة کالعلم، فضلا عن الصفات الاعتباریّة المحضة کالوجوب و الحرمة[2] وقتی ما صفات حقیقیه را می توانیم تعلّقش را به فرد مردد بلا اشکال بدانیم قطعا صفات اعتباری را راحتتر می توانیم بلا اشکال بدانیم. پس فرمایش آخوند روشن شد که علم به عنوان یک صفت حقیقیة به فرد مردد (به احدهما) تعلّق می گیرد و هیچ استحاله ای هم ندارد و ایشان فی الواقع می خواهند نظر مبارکشان را در ماهیت علم اجمالی مطرح کنند، پس این جا تعلّق علم شد به الفرد المردد.

+تعلّق این صفت واقعی به فرد مردد را چطور اثبات می کنند؟

استاد: این که استحاله دارد یا ندارد ما در نقد فرمایش ایشان می خواهیم بگوییم، که تعلّق یک صفت به موضوعی که علم باشد فرد بر استحاله یا عدم استحاله آن موضوع است، اگر ما ثابت کردیم الفرد المردد موضوعا مستحیل است لذا تعلّق علم به فرد مستحیل لا یمکن، ما فعلا در مقام تقریر هستیم نه در مقام تحلیل، فرمایش جناب آخوند این است که علم به الفرد المردد می تواند تعلّق بگیرد و اگر تعلّق گرفت این علم اجمالی می شود، حالا این را بپذیریم یا نپذیریم ان شاء الله خواهیم گفت.

بیان دوّم در حقیقت علم اجمالی فرمایش مرحوم نائینی و مرحوم کمپانی رحمت الله علیهما است. اجمالا سه رای را بگویم تفصیلش را ان شاء الله جلسه بعد ورود کنیم. این دو بزرگوار نظرشان این است که علم اجمالی دو بخش دارد، یک بخش علم تفصیلی به جامع، ما یک جامعی بین این ها فرض می کنیم، این علم تفصیلی به جامع است و مقترن به شکوک تفصیلیه در اطراف است. این ماهیت علم اجمالی است. ما علم به وجوب در جمعه داریم، این می شود علم به جامع، این علم به جامع ما مقترن است به شکوک تفصیلیه، در خصوص جمعه شک داریم، در خصوص ظهر شک داریم. پس علم به جامع مقترن به شکوک در اطراف این ماهیت علم اجمالی است. کلمات این بزگواران را ان شاء الله خواهیم خواند. [در] فرد مردد مرحوم کمپانی تشکیک می کنند و می گویند ما فرد مردد نداریم، فرد مردد یعنی چه؟ لا هویة و لا ماهیة، نه در ذهن می توانید فرد مردد درست کنید و نه هویتا [و] نه در خارج می توانید فرد مردد درست کنید. اصلا الفرد المردد یعنی چه که شمای استاد می فرمایید العلم بالفرد المردد می شود علم اجمالی، ما فرد مردد نداریم، لا هویة و لا ماهیة که این را تفصیلش را ان شاء الله خواهیم گفت. پس ماهیت علم اجمالی چیست؟ این آقایان ماهیت علم اجمالی دو بخشی است؛ العلم بالجامع و شکوک تفصیلی نسبت به اطراف. این مایع آیا خمر است؟ ما شک داریم؟ ولی به جامع نجاست علم داریم، این علم به جامع می شود. این رای دوّم در ماهیت علم اجمالی.

اگر دقّت کرده باشید هم مرحوم آخوند و هم مرحوم کمپانی و نائینی رحمت الله علیهم اجمعین، علم اجمالی را با علم تفصیلی در نفس العلم تفاوتی قائل نیستند، تمایزی قائل نیستند. در این که این علم به چی تعلّق می گیرد با هم تفاوت دارند، او می گوید به الفرد المردد تعلّق می گیرد و این ها می گویند به جامع تعلّق می گیرد و نسبت به اطراف شکوک تفصیلی داریم. پس در خود علم، در نفس العلم بین علم تفصیلی و اجمالی در بیان این اعلام هیچ تفاوتی را ما مشاهده نمی کنیم.

رای سوّم در تبیین حقیقت علم اجمالی رای مرحوم محقق عراقی در نهایة الافکار است. ایشان خلافا للاعلام تمایز علم اجمالی را در علم تفصیلی با خود علم می دانند، می گویند علم گرفتار اجمال شده است، اصلا ما با متعلّق علم کاری نداریم. ایشان تنظیر می کند و ما هم تنظیر کنیم برای شما، ایشان می فرمایند یک شخصی را از بعید شما می بینید، اجمالا این علم شما تعلّق گرفته است به این که زید باشد، جلو می اید و وقتی تقصیل پیدا کرد می فهمید زید است. علم به زید در هر دو جا بوده است، چه دور بوده است چه نزدیک، آن جا اجمالی علم به زید بوده است، جلو که آمد علم تفصیلی است، یعنی این علم خودش یک ذره غبار آلود است. مثل عینکتان که خاکی است و غبار دارد. معلوم را می بینید اما اجمالا یعنی یک نحوه ابهامی در خود این علم و انکشاف وجود دارد. اگر دقّت کرده باشید ماهیت علم را مرحوم آقا ضیاء متفاوت از ماهیت علم تفصیلی می دانند، در علم تفصیلی هیچ گونه غباری یا کدری وجود ندارد، اما در علم اجمالی یک میزان کدورت وجود دارد و انکشاف و زلال محض نیست. پس به نگاه مرحوم آقاضیاء تفاوتشان در معلوم نشد، معلوم تفاوت را تحقق نمی دهد در خود ماهیت علم باید تفاوت را ببینید، اما کدام یک از این ها را باید بپذیریم؟ ادله این ها کدام است؟ این برای جلسه بعد می ماند.

پس ما در گام اول باید ماهیت علم اجمالی را بحث کنیم تا بعد ببینیم تنجیز العلم الاجمالی به چه معناست، این که می گویید علم اجمالی تنجیز دارد این را باید بحث کنیم که در موافقت قطعیه چه می شود، در مخالفت قطعیه چه می شود، این ها متفرّع بر این است که ما ماهیت علم اجمالی را فهم کنیم. والحمد لله ربّ العالمین.


[1] آخوند خراسانی محمدکاظم بن حسین. (1409). کفایة الأصول (طبع آل البيت) (p. 272). قم - ایران: مؤسسة آل البیت (علیهم السلام) لإحیاء التراث.
[2] آخوند خراسانی محمدکاظم بن حسین. (1409). کفایة الأصول (طبع آل البيت) (p.141). قم - ایران: مؤسسة آل البیت (علیهم السلام) لإحیاء التراث.
logo