1403/10/01
بسم الله الرحمن الرحیم
مقاصد الشریعه
موضوع: مقاصد الشریعه
نقش فطرت در کشف مقاصد شریعت
یکی دیگر از روش های کشف مقاصد شریعت بهره بردن از فطرت است. فطرت گرایی لطافتی در فهم دین است که آن را بیشتر می توان در اهل بیت علیهم السلام سراغ گرفت. این اسلوب را می توان اینگونه تبیین کرد که مقتضای فطرت پاک آن است که شریعت دارای مقاصدی والا و بلند و قابل کشف است و برماست که به کشف آن مقاصد اقدام کنیم. برای فرنودن و استوانش نقش فطرت در کشف مقاصد شریعت می توان گفت که فطرت پاک انسان ذاتا در پی یک رشته غایات والا و عالی مانند خلیفه اللهی، برپایی عدل و داد، آزادی و آزادگی و حیات طیبه است و بی گمان دین و شریعت الهی فطری است. نتیجه آن است که دین دارای مقاصدی والا و عالی است. و این غایات و مقاصد از ارکان شریعت هستند چرا که شریعت تنها منحصر در فروع فقهیه نیست بلکه ابعاد و لایه های گوناگون و ارکان مختلفی دارد و یکی از ارکان شریعت همین غایات و مقاصد است و با توجه به تلائم فطرت و شریعت، فطرت انسان می تواند مقاصد فطری دین را دریابد.
برخی پیرامون کاربست اسلوب عقلی در کشف مقاصد شریعت بدین فرنود دست یازیده اند که نصوص وارده در فروع شرعیه کرانمند و محدودند و با توجه به روزافزون بودن نیازها و پیشامد ها، نمی توان بدانها بسندگی کرد و ناچار بایست برای کشف بسیاری از فروع شرعی به مقاصد شریعت دست یازید تا زیست مومنانه در جامعه دچار کاستی نشود و به پرسش های شرعی مومنان پاسخ بسنده داده شود. ولی این فرنود رسا نیست. پیش از این دانستیم که ما در کشف مقاصد شریعت ناگزیر باید از روش های یقین آور بهره ببریم و اگر یقین معرفت شناختی در دسترس نبود کمینه به اطمینان عقلایی تمسک کنیم. خوانش بالا چند کاستی دارد. نخست اینکه از کجا می فرمایند نصوص شرعیه کرانمند و محدودند؟ چنین نیست بلکه انبوه آیات و روایات، پرسشهای مومنین درباره ی فروع فقهی را به خوبی پاسخگو است. به ویژه اگر آیات الاحکام را به سیصد آیه و پانصد آیه که گفته اند محدود ندانیم. قرآن این ظرفیت را دارد که با پیدایی نیازهای نوین فردی و اجتماعی به آن روی کنیم و در متن آن ادله و شواهدی را برای چاره کردن مشکلات خویش بیابیم. بی گمان آیات الاحکام محدود به آن شماری که مشهور گفته اند نیست. از نظر روایات نیز کتب اربعه، وسایل و مستدرک و کتب دیگر و همچنین منابع عامه ده ها هزار روایت را به دست ما می دهند. از سوی دیگر روش استنباط ما را یاری می کند که گاه از یک روایت فروع بسیاری را استنباط نماییم. همانگونه که در روایت آمده است
وَ نُقِلَ مِنْ كِتَابِ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي نَصْرٍ عَنِ اَلرِّضَا عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: عَلَيْنَا إِلْقَاءُ اَلْأُصُولِ وَ عَلَيْكُمُ اَلتَّفْرِيعُ[1]
و این انبوه روایات، اصول را به می آموزند و تفریع را بر عهده ما می نهند. گذشته از این منابع حکم شرعی به آیات و روایات محدود نیستند بلکه ما عقل را نیز حجت می دانیم و مجموعه ی قواعد عقلیه دست ما را در استنباط فروع فقهیه بسیار باز می گذارند. افزون بر این ها این سخن بدین معناست که شرع مقدس اسلام کاستی مند و ناقص است و نیازهای ما را در درازنای تاریخ بر نمی آورد. نصوصی که به ما رسیده است به لحاظ لفظ و معنی هیچ کاستی ندارند و روشگان استنباط به ما سازوکاری می دهد که در کشف فروع فقهی هیچ کاستی نخواهیم داشت. تقریب بالا به روش کشف مقاصد شریعت نمیپردازد بلکه پرداختن به مقاصد شریعت را بایسته و لازم می شمارد حال آنکه بحث بر سر اسالیب کشف مقاصد شریعت است نه بایستگی کشف آنها که مفروغ عنه است. از این رو می توان گفت که استدلال بالا سست است. برخی از نواندیشان عامه هم گفته اند که زندگی بشر پویا و متطور است و هر عصری اقتضائات خود را دارد و بشر در هر دوره دارای مقاصدی است و این مقاصد تابع مصالحی در زندگی انسان هستند که این مصالح پیوسته دگرگون می شوند و دین در پی برآوردن این مصالح و دفع مفاسد از زندگی بشر است. پس ما باید پیوسته در پی آن باشیم که مقاصد نوین و جدیدی را کشف کنیم. باورمندان به این نگره بر آنند که مقاصد متطور هستند و در هر دوره باید مقاصد جدیدی را کشف کرد. این استدلال نیز شایان پذیرش نیست. اولاً مقاصد شریعت نمی توانند جدید باشند بلکه شارع مقدس مقاصد شریعت را از هنگام برپایی دین لحاظ کرده است و مقاصد نوپیدا معنی ندارد و حتی اگر بپذیریم که دین پیوسته دارای مقاصدی نوپیدا و نو پدید است باز هم این، بایستگی و ضرورت کشف این مقاصد را نشان می دهد و از اسلوب و روش کشف آنها سخنی به میان نمی آورد.
روش فطرت در کشف مقاصد شریعت
یکی دیگر از روش های کشف مقاصد شریعت بهره بردن از فطرت است. گرچه مقاصد الشریعة را بیشتر عامه پیش می کشند و کمتر دیده شده است که ایشان فطرت را از منابع کشف حکم شرعی برشمرند. فطرت گرایی لطافتی در فهم دین است که آن را بیشتر می توان در اهل بیت علیهم السلام سراغ گرفت. این اسلوب را می توان اینگونه تبیین کرد که مقتضای فطرت پاک آن است که شریعت دارای مقاصدی والا و بلند و قابل کشف است و برماست که به کشف آن مقاصد اقدام کنیم. برای فرنودن و استوانش نقش فطرت در کشف مقاصد شریعت می توان به مثابه ی مقدمه ی نخست گفت که فطرت پاک انسان ذاتا در پی یک رشته غایات والا و عالی مانند خلیفه اللهی، برپایی عدل و داد، آزادی و آزادگی و حیات طیبه است. مقدمه ی دوم آن است که بی گمان دین و شریعت الهی فطری است. نتیجه آن است که دین دارای مقاصدی والا و عالی است. و این غایات و مقاصد از ارکان شریعت هستند چرا که شریعت تنها منحصر در فروع فقهیه نیست بلکه ابعاد و لایه های گوناگون و ارکان مختلفی دارد و یکی از ارکان شریعت همین غایات و مقاصد است و با توجه به تلائم فطرت و شریعت، فطرت انسان می تواند مقاصد فطری دین را دریابد. گرچه شاید فطرت همیشه در کشف شریعت ما را به یقین نرساند و بیشتر مفید ظن و گمان باشد و بایسته باشد که از آن در کنار اسالیب دیگر و عنوان موید بهره ببریم.