1404/08/12
بسم الله الرحمن الرحیم
روایت تحف/مقدمه /المكاسب المحرمة

موضوع: المكاسب المحرمة/مقدمه /روایت تحف
روایت تحف
مروری بر مباحث گذشته
بحث ما در رابطه با روایاتی بود که مرحوم شیخ در ابتدای مکاسب ذکر کردهاند تا از آنها قواعد و ضوابطی را استخراج کنند. روایت اول، از تحف و روایت دوم، از فقه الرضا و روایت سوم از دعائم و روایت چهارم، نبوی مشهور است. ما در خصوص مؤلّف کتاب تحف و همچنین در خصوص کتاب تحف نکاتی را بیان کردیم. عمده روایت را قرائت کردیم.
برخی مثل مرحوم سید، از این روایت، دوازده ضابطه را استخراج کردهاند. برخی تلخیص کردهاند و بیان هفت ضابطه اکتفا کردهاند. از فراز مربوط به ولایت، چهار ضابطه و از بخش تجارت، یک ضابطه و از بخش اجاره نیز یک ضابطه و از بخش صناعات نیز یک ضابطه را استخراج کردهاند. برخی از جزئیات این روایت نیز ضابطه به دست آوردهاند مثل مرحوم سید. ما این ضوابط را بیان خواهیم کرد و سپس با کلام سید تطبیق میکنیم. بحث ولایت و تجارت و اجاره اعم از حلال و حرام را خواندیم. به صناعات رسیدیم.
صناعات
اقسام صناعات
بحث صناعات مربوط به حرفهها و صنعتهایی است که انسان در بخشهای مختلف میداند. آیا میتواند این امور را یاد بدهد و یاد بگیرد؟ یک جمع بندی از این بخش از روایت به دست میآید و آن تقسیم صناعات به دو قسم است به این بیان: صناعات مشترکه و مختصه. صناعات مشترکه، صناعاتی هستند که میتوان آنها را هم برای کار حلال و هم برای کار حرام استفاده کرد مثل چاقو و نیزه. گاهی از نیزه در مسابقه پرتاب نیزه استفاده میشود و گاهی برای کشتن انسان دیگری. گاهی از چاقو برای نیازهای منزل استفاده میشود و گاهی برای کشتن نفس محترمه. صناعات مختصه، صناعاتی هستند که به حلال یا به حرام اختصاص داشته باشند. طبعا تعلیم و تعلّم صناعاتی که مختص به حرام هستند، حرام است و کسب از راه آنها نیز حرام است مثل برابط و مزامیر و شطرنج. نیها و سازهایی که برای استفادهی حرام ساخته شده است از این قبیل هستند. در مورد بیلیارد نیز گفته شده است که برای حرام ساخته شده است. در مورد شطرنج بحثها و اختلاف نظر وجود دارد.
سوال: آیا یاد دادن صناعت حرام به کفار، اشکالی دارد؟
جواب: در این زمینه اختلافاتی وجود دارد و برخی از فقها این کار را جائز نمیدانند. بیع اشیائی که فروش آنها حرام است به من یستحلّه محلّ بحث است که در آینده مطرح میشود.
برخی از صناعات، حلال هستند مثل نجاری و بافندگی و زینسازی.
سوال: آیا همه این صناعات، مشترک نیستند؟ میتوان از همه این صناعات برای حرام استفاده کرد.
جواب: صنعت حرام، اولا برای کار حرام ساخته شده است. بله گاهی انسان بافنده خودش را به ولیّ جائر اجاره میدهد که داخل در حیثیتهای دیگر از بحث میشود. نجاری یک صنعت حلال است مگر آنکه یک وجه دیگری پیدا کند.
سوال: چاقوسازی نیز به همین شکل است.
جواب: چاقوسازی وجه فساد دارد اما نجاری وجه فساد ندارد.
سوال: ممکن است شخص نجار، با چوب مجسمه بسازد.
جواب: بحث مجسمه داخل در قسم دیگری است که در مطرح خواهد شد. در بحث تصویرگری و مجسمهسازی، حکم تصویرگری و مجسمهسازی و شرایط آن را مطرح میکنیم. برخی این اعمال را مطلقا حرام میدانند و برخی مثل مرحوم امام فرمودند ادلهی مشتمل بر حرمت مجسمهسازی منصرف هستند به مجسمههایی که جنبه بت پیدا کند. این مباحث امروزه قابل طرح است. در واتیکان موزهای وجود دارد که مجسمههای ذی الروح بسیار زیادی در آنجا قرار داده شده است.
بنابراین تعلیم و تعلّمِ صناعات مختص به حرام، حرام است و تعلیم و تعلّم صناعات مختص به حلال، حلال است و تعلیم و تعلّم صناعت مشترکه حلال است. استفاده در راه حرام خللی به جواز تعلیم و تعلّم آنها وارد نمیکند.
صناعات مختص به حلال
و أما تفسير الصناعات فكل ما يتعلم العباد، أو يعلّمون غيرهم[1] ، هر چیزی از مردم یاد میگیرند یا یاد میدهند، من أصناف الصناعات مثل الكتابة و الحساب، در گذشته، کتابت و حساب، شغل بوده است، و التجارة؛ در بعضی از نسخ، النجارة وجود دارد. و الصياغة؛ به معنای رنگرزی، و البناء؛ ساختمانسازی. و الحياكة؛ بافندگی، و السراجة؛ بافندگی، و القصارة و الخياطة، و صنعة صنوف التصاوير ما لم تكن مثل الروحاني، و أنواع صنوف الآلات التي يحتاج إليها العباد منها منافعهم، و بها قوامهم و فيها بلغة جميع حوائجهم؛ در این امور حوائج زندگی مردم است و مردم از طریق این امور حاجات خود را برطرف میکنند. فحلال فعله؛ در برخی از نسخ، «تعلّمه» به جای «فعله» وجود دارد که بهتر است چون اگر تعلّم باشد، تکرار لازم میآید. و تعليمه و العمل به و فيه؛ «العمل به» و «العمل منه» به معنای انجام مقدمات عمل است و «العمل فیه» به معنای انجام خودِ عمل است. گاهی انسان خودش شراب میسازد و گاهی مقدمات شرابسازی را فراهم میکند مثل اینکه انگور را برای شرابسازان حمل کند. لنفسه، او لغيره؛ برای خودش یا برای غیر خودش.
آنچه تا اینجا از روایت خواندیم، مربوط بود به صناعات مختصه به حلال. از این پس صناعات مشترکه را مطرح میکند و سپس به صناعات مختصه به حرام میپردازد.
صناعات مشترکه
و ان كانت تلك الصناعة، و تلك الآلة قد يستعان بها على وجوه الفساد و وجوه المعاصي، کمک گرفته میشود از آن صناعات بر عناوین فساد و عناوین معاصی، و تكون معونة على الحق و الباطل؛ یعنی در نوع استفاده، مشترک بین حق و باطل است، فلا بأس بصناعته و تعلیمه؛ یادگیری آن اشکالی ندارد اما کسی که یاد میگیرد، نباید در جهت حرام استفاده کند. اگر یاد گیرنده در جهت حرام استفاده کند، یاد دهنده گناهی نکرده است و وبال صرفا بر گردنِ یاد گیرنده است. در ابتدا تذکر میدهد که علم برای بار شدن نیست بلکه برای یار شدن است. به قول مرحوم امام ره، علم توحید نیز اگر ابزار دکانبازی قرار گیرد، یادگیری آن حرام میشود. علم اگر بر تن رود، باری شود؛ وان اگر بر جان رود، یاری شود. در روایات ما نیز آمده است که گاهی انسان، علوم را برای مناظره یاد میگیرد یا برای کبر میآموزد یا برای غلبه بر دیگران.
نظير؛ ظاهرا تمثیلها در این روایت، کلام راوی است نه امام چون نداریم که امام به این صورت مثال بزند و مفصل مطرح کند.
سوال: در برخی از نسخ، آمده است: «فلابأس بصناعته و تقلّبه».
جواب: تقلّب به معنای تصرف است. اما تعبیر «تعلیم» بهتر است.
سوال: میگویند «یقلّب السوق» یعنی بازار را زیر و رو میکند.
جواب: این معنا در اینجا مورد نظر نیست. با توجه به عبارات سابق نیز روشن میشود که مراد از تقلّب در اینجا، تصرف است. سابقا داشتیم که «و جمیع التقلّب فیه»، به معنای جمیع تصرفات است.
نظیر الكتابة؛ کتابت در مورد صناعات حلال نیز مثال زده شد. در مورد مثال برای صناعت مختص باید دقت بیشتری بشود. توجه کنید که عبارات از معصوم نیستند. التي هي على وجه من وجوه الفساد تقوية و معونة لولاة الجور.
و كذلك السكين؛ چاقوسازی، و السيف؛ شمشیرسازی، و الرمح؛ نیزهسازی، و القوس، کمان، و غير ذلك من وجوه الآلات التي تصرف الى وجوه الصلاح، و جهات الفساد و تكون آلة و معونة عليهما فلا بأس بتعليمه و تعلمه، اشکالی در تعلیم و تعلّم آنها نیست، و اخذ الأجر عليه و العمل به و فيه، اشکالی ندارد که اجرت نیز بگیرد برای انجام مقدمات یا اصل، لمن كان له فيه جهات الصلاح من جميع الخلائق و محرّم عليهم تصريفه الى جهات الفساد و المضار، حرام است بر خلائق که اینها را در جهات فساد و مضارّ مصرف کنند. فليس على العالم، و لا المتعلم إثم و لا وزر، لما فيه من الرجحان في منافع جهات صلاحهم، و قوامهم و بقائهم؛ عالم و متعلم، اثر و وزری ندارند چون منافع رجحان داشته است.
سوال: اگر شخص بداند که با یاد دادن او، آن عمل یاد گرفته شده در مسیر حرام استفاده میشود، باز هم ایرادی ندارد؟
جواب: اگر بداند، تعین دیگری پیدا میکند و احتیاط در آن است که اشکال دارد. لذا گفتهاند که اگر بدانید که با یاد دادن علمی به شخصی، آن شخص در جهت منفی از آن علم استفاده میکند، جواز تعلیم معلوم نیست.
و انما الإثم و الوزر على المتصرف فيه في جهات الفساد و الحرام. گناه و وزر بر کسی است که از صناعات مشترکه در جهات حرام و فساد استفاده میکند.
صناعات مختص به حرام
و ذلك انما حرم اللّه الصناعة التي هي حرام كلها التي يجيء منها الفساد محضا؛ خدای متعال صناعتی را حرام کرده است که فساد محض باشد یعنی صناعت مختص للحرام که تعلیم و تعلم آن و فراهم کردن مقدمات آن نیز حرام است مثل روایت که درباره شراب واترد شده است که طبق آن، همه کسانی که برای تهیه شراب، کار میکنند حرام انجام میدهند. نظير البرابط؛ نوعی ساز، و المزامير؛ نیها، و الشطرنج؛ البته بنا بر آنکه شطرنج، حرمت ذاتی داشته باشد. خیلی از فقها در گذشته همین نظر را داشتند اما صاحب مدارک گفتند اگر آلت مختص به قمار بوده باشد اما از این آلیت خارج شده باشد، وجهی برای حرمت آن وجود نخواهد داشت.
در سال 1380 من در کرج بودم و سوالی را از یکی از مراجع در رابطه با بیلیارد پرسیدم و گفتم اگر از آلت قمار بودن خارج شده باشد، آیا استفاده از آن جائز است؟ جواب روشن است و میگویند «در فرض مذکور، اشکالی ندارد». بعدا من به ایشان پیام دادم که برخی افراد از این عبارت شما سوء استفاده میکنند. در آن زمان، بیلیارد برای قمار وضع شده بود و خروج آن از آلیّت قمار، روشن نبود.
و كل ملهو به و الصلبان؛ صلیبسازی، و الأصنام؛ بتسازی، و ما اشبه ذلك من صناعات الأشربة الحرام؛ مثل شرابسازی. تعلیم و تعلم همه اینها حرام است. و ما يكون منه و فيه الفساد محضا؛ اینجا تکرار سابق است. این تکرار در کلام امام وجود ندارد ولی چون روایت، نقل به مضمون است، اشکالی ندارد. خصوصا این تکرار در کتاب تحف که جنبه پند و موعظه دارد، ایرادی ندارد. میفرماید هر چیزی که در خودش یا مقدماتش فساد محض وجود داشته باشد، و لا يكون منه، و لا فيه شيء من وجوه الصلاح؛ و هیچ عنوان صلاحی ندارد، فحرام تعليمه و تعلّمه و العمل به، و أخذ الأجرة عليه و جميع التقلب فيه من جميع وجوه الحركات، همه تصرفات در آن حرام است. إلا أن يكون صناعة قد تصرف إلى جهة المنافع، مگر صناعتی که گاهی در جهت منافع محلله مصرف شود؛ و ان كان قد يتصرف فيها و يتناول بها وجه من وجوه المعاصي؛ اگرچه گاهی در موارد حرام و مفسده مورد استعمال قرار گیرد. فلعلة ما فيه من الصلاح حل تعلّمه و تعليمه، این گونه صناعات، ایرادی ندارند به علت همان جهت صلاحی که در آن وجود دارد. میبینید که ترتیب بحث نیز مقداری بر هم خورده است و بیان شبیه، سخنرانی و منبر و موعظه شده است. و العمل به و يحرم على من صرفه إلى غير وجه الحق و الصلاح. تعلیم و تعلّم صناعات مشترکه ایرادی ندارد اما کسی که از آن صناعت در امر حرام استفاده کند، مرتکب حرام شده است.
فهذا تفسير بيان وجوه اكتساب معايش العباد، و تعلمهم في وجوه اكتسابهم الى آخر الحديث، مشخص میشود که حدیث طولانی است و ادامه دارد. و حكاه غير واحد عن رسالة المحكم. این روایت را بسیاری از بزرگان نقل کردهاند از جمله رساله محکم و متشابه از سید مرتضی (در اینکه جناب سید مرتضی چنین رسالهای داشته است، بحث و اختلاف نظر وجود دارد). چرا این رساله به صورت خاص مورد اشاره و بیان قرار گرفت؟ چون سید مرتضی مثل برخی از آقایان، خبر واحد را حجت نمیداند. فلذا نقل سید، و پذیرش او نسبت به این کتاب و این روایت، حتما نکته خاصی داشته است. در جمع بندی توضیح خواهیم داد که رساله محکم و متشابه، از کتب سید نیست و نجاشی که ظاهرا شاگرد سید مرتضی بوده است و بر پیکر سید نماز خوانده است، این کتاب را در زمره کتب سید ذکر نکرده است. در تراجم آمده است که سید رضی برادر سید مرتضی، بر پیکر برادر نماز نخواند و حتی به صورت کامل در تشییع جنازه سید مرتضی شرکت نکرد. و صلی اللّه علی محمد و آله الطاهرین.