1404/07/28
بسم الله الرحمن الرحیم
روایت تحف/مقدمه /المكاسب المحرمة
محتويات
1- روایت منقول از تحف العقول1.1- مروری بر مباحث گذشته
1.2- نقل روایت تحف توسط شیخ و وجهِ نقلِ آن
1.3- ترتیب مباحث پیش رو
1.4- اهمیت روایت تحف و وجوه بحث از آن
1.5- مؤلفِ کتابِ تحف

موضوع: المكاسب المحرمة/مقدمه /روایت تحف
1- روایت منقول از تحف العقول
1.1- مروری بر مباحث گذشته
ما به مباحث مقدماتی مشتمل بر حدود ده بحث اشاره کردیم از جمله اینکه فقه اسلامی از فقه رومیان اخذ نشده است و بررسی دیدگاه مستشرقان و اهمیت فقه و معنای فقه و کارکرد حداکثری فقه و ادوار فقه (بررسی چهار نظریه در مورد ادوار فقه) و رابطه میان عالم و مردم در دورههای مختلف (رابطه محدّث با مردم و رابطه عالم با مردم و رابطه مرجع با مردم و رابطه امام با امت) و بررسی مدرسه و مکتب شیخ و زندگی نامه شیخ و اساتید و شاگردان ایشان و طرح ویژگیهای دو کتاب رسائل و مکاسب و طرح روش تدریس در درس خارج و رجحان عنوان مکاسب بر متاجر و در نهایت بحث مهمی را مطرح کردیم که همچنان ادامه دارد در خصوص اینکه آیا مکاسب محرمه اولا متصدی کشف حرمت تکلیفی است یا وضعی یا هر دو؟
1.2- نقل روایت تحف توسط شیخ و وجهِ نقلِ آن
مرحوم شیخ در کتاب مکاسب میفرماید: و ينبغي أولا التيمن بذكر بعض الأخبار الواردة على سبيل الضابطة للمكاسب من حيث الحل و الحرمة فنقول مستعينا بالله تعالى روي في الوسائل و الحدائق...[1] . مکاسب و شروح آن را مطالعه بفرمایید مخصوصا شرح میرزا باقر زنجانی مشتمل بر سه جلد که شرح بسیار مهمی است و شاید بهترین شرح مکاسب همین شرح باشد. هر جلد از این شرح، بیش از هزار صفحه دارد.
مرحوم شیخ، چهار روایت را بیان کردهاند. البته ما گاهی اوقات در ابتدای درس روایتی را از باب تبرّک و تیمّن میخوانیم. این تبرک و تیمن ممکن است هیچ ارتباطی به درس نداشته باشد لکن مراد از تیمّن در کلام شیخ، این چنین تیمّنی نیست بلکه مراد طرح روایتی است که بتوان از آن ضابطه به دست آورد. لذا بر این اساس برخی از آقایان گفتهاند مناسبتر آن بود که شیخ از آیات آغاز کند یعنی آیاتی که بیانگر ضابطههای کلی در بحث هستند. صاحب دراسات به همین شکل عمل میکند و چهار آیه را در ابتدا مطرح میکند و ضابطههایی را از آن آیات استخراج میکند. برخی دیگر از بزرگان به بیان صاحب دراسات اشکال کردهاند که من در جای مناسب مطرح خواهم کرد.
1.3- ترتیب مباحث پیش رو
ما مطابق با ترتیبی که شیخ در بحث خود اتخاذ کرده است، پیش میرویم و در خصوص چهار روایت، مطالبی را طرح خواهیم کرد و بعد چند آیهای مرتبط با معاملات را به بحث خواهیم گذاشت و نکات دراسات را بررسی و مطرح میکنیم. در فرصت مناسب، آیات الاحکام در حوزه معاملات را مطالعه کنید و چند آیهای که صاحب دراسات مطرح کرده است را ملاحظه کنید.
در این بحث به ما کمک کنید و حتما باید مراجعات داشته باشید و ما به شما قول میدهیم که اگر مراجعه داشته باشید، آنچه را که یک طلبه و یک فاضل برای استنباط نیاز دارد، به دست خواهید آورد. باید همراه باشید و کتابها را نگاه و ملاحظه کنید و تقسیم بندی کار کنید و پیش مطالعه و پیش مباحثه داشته باشید.
بحث ما در خصوص روایات، چندین جلسه به طول خواهد انجامید. سپس حدود دو جلسه به ضوابطی میپردازیم که از آیات به دست میآید و بعد از آن به تبع شیخ به بحث از تقسیم مکاسب به محرّم و مکروه و مباه و واجب و مستحب میپردازیم. مرحوم شیخ بعد از طرح اقسام مکاسب، عبارتی را بیان میکند به این صورت: و معنى حرمة الاكتساب حرمة النقل و الانتقال بقصد ترتب الأثر المحرم[2] . چندین معنا در رابطه با حرمت اکتساب مطرح است و آن را مطرح خواهیم کرد. سپس به بحث از اکتساب به اعیان نجسه خواهیم پرداخت.
مبنای ما آن است که به برخی از مباحث مثل مباحث به روز، بیشتر بپردازیم و نسبت به برخی از مباحث کمتر وقت بگذاریم. شما به ما کمک کنید و اگر مطالب و مباحثی به ذهن شما آمد، به دوستان منتقل کنید تا آن مطالب در کانال مطرح شود.
1.4- اهمیت روایت تحف و وجوه بحث از آن
مرحوم شیخ چهار روایت را ذکر کردهاند: روایت تحف و فقه الرضا و نبوی شریف و دعائم. من به دوستان مأموریت دادم تا بررسی کنند که جناب شیخ چه مقدار در مکاسب محرمه از این روایات استفاده کردهاند و دوستان به صورت مفصل موارد به کار گیری این روایات را استخراج کردهاند. مرحوم شیخ 49 مرتبه به روایت تحف و 4 مرتبه به روایت فقه الرضا و 9 مرتبه به روایت نبوی شریف و 16 مرتبه به روایت دعائم الاسلام استناد کردهاند. با توجه به اینکه جناب شیخ 49 مرتبه به روایت تحف استناد کردهاند و در سایر کتب مکررا مورد استناد واقع شده است، ما در رابطه با کتاب تحف و مؤلف آن باید مباحثی را مطرح کنیم.
صاحب کتاب تحف العقول، ابو محمد الحسن بن علی بن الحسین بن شعبة الحرّانی یا الحلبی، است که مباحث زیادی در مورد او مطرح شده است و کسانی که در زمینه تراجم تخصص دارند، به ما کمک کنند. ما نیاز داریم به بازشناسی مفصلی در مورد این شخص. این کتاب، یک مجموعه روایی و از آثار مهم اخلاقی شیعه مربوط به قرن چهارم است. البته برخی این کتاب را مربوط به قرن ششم دانستهاند لکن قول مشهور این کتاب را مربوط به قرن چهارم میداند یعنی مؤلف این کتاب، با مرحوم شیخ صدوق ره هم دوره بوده است و شاگرد عالمِ بزرگ شیعه یعنی محمد بن همام بوده است و خود مؤلف استاد جناب شیخ مفید بوده است که البته استادی ایشان نسبت به شیخ مفید مورد تشکیک و بحث واقع شده است. بعدا نسبت به این مورد بحث خواهیم داشت.
این کتاب، تقسیم بندی و تبویب خیلی خوبی دارد و ساختار کلی این کتاب، به این صورت است که چهارده باب از این کتاب، به نقل روایات به ترتیب از پیامبر اکرم تا امام حسن عسکری میپردازد و چند فصل در این کتاب به مواعظ حضرت عیسی اختصاص دارد. در پایان، به روایت مفضل اشاره شده است. این کتاب، بیشتر جنبه اخلاقی دارد. البته این کتاب مشتمل بر برخی از مباحث فقهی است لکن این مباحث را با نگاه اخلاقی مطرح کرده است.
نکاتی را درباره شخصیت ابن شعبه حرّانی مطرح میکنم و سپس روایت را میخوانیم. البته من قصد خواندن روایت را نداشتن اما دیدم که به دلیل طرح برخی از مباحث لازم است که روایت را بخوانیم. برخی از بزرگان برای نپذیرفتن روایت، امارات قدح در این روایت را مطرح کردهاند اعم از امارات دلالی و ادبی و امارات به لحاظ تکرار. این امارات را مطرح کردهاند تا حجیت و اعتبار این کتاب را از اساس ردّ کنند. همچنین اشکالات سندی به این کتاب وارد کردهاند چون تمام اسناد روایات موجود در این کتاب، حذف شدهاند و خودِ مؤلف علت این حذف را تخفیف و ایجاز ذکر کرده است. مؤلف میگوید اگرچه سندها را حذف کردم اما من روایات را از اشخاص شنیدم. مؤلف اظهار وثاقت تمام روات را ندارد. لذا از این نظر همانند شیخ صدوق نیست. شیخ صدوق در مشیخه اظهار میدارد که تمام روات محذوف در اسناد، در نزد من ثقه هستند.
برخی معتقدند که روایت تحف، مشتمل بر امارات صدق هستند و لذا بر اساس این امارات میتوانیم این روایت را حجت بدانیم. یکی از نکاتی که در ذیل این روایت بیان شده، آن است که این روایت بسیار جامع میباشد لذا امکان ندارد که از غیر معصوم صادر شده باشد. البته نقل به الفاظ را نمیپذیریم اما نقل به مضمون و معنا را میپذیریم. البته راوی با توجه به ادبیات زمانهی خود، عبارات را متناسب با عصر خود بیان کرده است لذا در عبارات این روایت، تکرار به چشم میخورد و به همین جهت باید این روایت را بخوانیم.
برخی، قواعد و ضوابطی را از این روایت استخراج کردهاند که این قواعد میتوانند کمک زیادی در استنباط احکام به ما داشته باشند. مرحوم سید یزدی دوازده قاعده را از این روایت استخراج کرده است و آنها را در حاشیه کتاب خود آورده است. سایر بزرگان ضوابط کمتر و یا بیشتری را استخراج کردهاند. در همین راستا بحثی مطرح است که آیا همه این ضوابطی که استخراج شدهاند میتوانند دلیل برای حکم شرعی قرار گیرند یا این ضوابط باید به سایر ظنون ضمیمه شوند تا تراکم ظنون صورت گیرد و سپس بتوانند حجت قرار گیرند؟ طبق نظر دوم، ممکن است همه ضوابط استخراج شده، با سایر ظنون همراه نشوند و صرفا ظن نسبت به برخی از آنان با سایر ظنون متراکم شود و تراکم ظنون حاصل شود که در نتیجه بحث تبعّض در حجیت نسبت به یک روایت مطرح میشود. یعنی آیا میتوان صرفا حجیت برخی از ضوابط مستنبط از یک روایت را پذیرفت و حجیت سایر ضوابط را رد کرد؟ آیا تبعّض حجیت نسبت به یک روایت را میتوان پذیرفت؟ نسبت به اصطلاح «تبعّض در حجیت» مطالعه کنید.
مباحث زیادی در رابطه با این روایت مطرح است اعم از بحثهای سندی و دلالی. سند این روایت مرسل است. آیا میتوان راهی را برای تصحیح سند پیدا کرد؟ برخی راههایی را ارائه کردهاند. با توجه به این مباحث، لازم است در بحث از این روایت مقداری درنگ داشته باشیم.
1.5- مؤلفِ کتابِ تحف
اولین بحثی که مطرح میکنیم، در رابطه با مؤلف کتاب است. عدهای از شخصیتهای بزرگ، مؤلف تحف یعنی ابن شبعه حرانی را تأیید کردهاند و تعابیر بسیار بلندی را در مورد ایشان به کار بردهاند مثل علامه مجلسی. میدانید که علامه مجلسی نسبت به حکم به صحت روایت، بسیار سختگیر است لذا ایشان در مرآة العقول بسیاری از روایات کافی را ضعیف میشمارند. در عین حال، ایشان، روایات تحف را مقبول میداند. این مطلب بسیار مهم است.
علامه مجلسی درباره تحف میفرماید نظم این کتاب، دلالت بر رفعت شأن مؤلف دارد و این کتاب بیشتر درباره مواعظ و اصول معلومهای است که چه بسا محتاج به سند نباشد. ایشان این مطلب را در مقدمه کتاب بحار، فصل دوم، بیان کرده است.
مرحوم شیخ حرّ عاملی در کتاب «أمل الآمل» میفرماید: الشيخ أبو محمد الحسن بن علي بن شعبة. فاضل محدث جليل، لكتاب تحف العقول عن آل الرسول حسن كثير الفوائد مشهور.[3]
سوال: مراد علامه مجلسی از نظم این کتاب که آن را دلیل بر رفعت مقام مؤلف دانستند، چیست؟
جواب: ترتیب مباحثی که در این کتاب مطرح شده است. چون برخی در مباحث اخلاقی، متفرق بحث میکنند یعنی در مقایسه با سایر کتبی که در این زمینه نوشته شده است، ترتیب خوبی دارد.
صاحب کتاب «تأسیس الشیعه» میفرماید: «تحف العقول کتاب لم یسمح الدهر بمثله»[4] یعنی مانند این کتاب تاکنون نوشته نشده است. شخصیتی مثل سید حسن صدر این مطلب را میفرماید که نسبت به تألیفات شیعه تخصص دارد.
میرزا عبد الله أفندی اصفهانی در کتاب «ریاض العلماء» درباره مرحوم ابن شعبه حرانی مینویسد: الشيخ ابو محمد الحسن بن علي بن الحسين بن شعبة الحراني الفاضل العالم الفقيه المحدث[5] .
ممکن است که ما گاهی مداقه نسبت به تعابیر نداشته باشیم اما این بزرگان با دقتهای خاص این تعابیر را ذکر میکنند.
سید محمد باقر خوانساری در کتاب «روضات الجنّات» مینویسد: «حسن بن علی بن حسین بن شعبه حرانی فقیهی ارزشمند و متبهری بزرگ و شخصیتی سرشناس است. او کتابی به رشته تحریر درآورده که اصحاب و فقهای شیعه همه بر آن اعتماد کردهاند»[6] .
مرحوم شیخ عباس هم در «الکنی و الألقاب» و هم در «الفوائد الرضویة» میفرماید: (ابن شعبة) الحرانى ابومحمد الحسن بن علي بن شعبة، كان (رحمه الله) عالما فقيها محدثا جليلا من مقدمي اصحابنا، صاحب كتاب تحف العقول وهوكتاب نفيس كثير الفائدة.[7]
مرحوم محقق نراقی در کتاب «مستند الشیعة» میفرماید اگر جابری برای روایات تحف وجود داشته باشد، میتوانیم روایات تحف را بپذیریم. البته کلام ایشان درباره احادیث این کتاب و وجه اعتبار بخشیدن به احادیث این کتاب است که در جای خود مطرح خواهد شد.
مرحوم صاحب حدائق به این روایت مکررا استناد میکند در جلد ده و جلد بیست و سه. مرحوم آیت الله محمد فاضل لنکرانی کتاب «تفصیل الشریعة في شرح تحریر الوسیلة المکاسب المحرمة» را دارند که مناسب است آن را مطالعه کنید. ایشان در صفحه 13 و 14 بحثی را مطرح میکند و میفرماید: أقول: هنا جهات ينبغي بل يجب الالتفات إليها: الاولى: أنّه قد مرّ منّا مكرّرا أنّ الشهرة الفتوائيّة المحقّقة قابلة و صالحة لجبر ضعف الرواية من أيّ جهة كانت، كما أنّها قادحة، و إعراض المشهور يمنع عن اعتبار الرواية و لو كانت من الصحّة في الدرجة العالية، و من الاعتبار في المرتبة المتعالية.[8] تا اینجا چندان به بحث ما مرتبط نیست. سپس میفرماید در مورد مرسلات شیخ صدوق، برخی قائل به حجیت و برخی قائل به عدم حجیت و برخی قائل به تفصیل هستند. ما قائل به تفصیل هستیم. اگر از تعبیر «روي» یا «عن الصادق» و مانند آن استفاده شده باشد، معتبر نیست اما اگر از تعبیر «قال» استفاده شده باشد، میتوانیم اعتماد کنیم و معتبر و حجت بدانیم. مرحوم امام و مرحوم آقای فاضل نیز همین نظر را پذیرفته بودند. ایشان سپس میفرماید کتاب تحف نیز از همین قبیل است یعنی همین ضابطه در مورد روایات این کتاب، باید جاری شود.
عبارت تفصیل الشریعة: الثانية: أنّه قد مرّ منّا مكرّرا أيضا تبعا لسيّدنا الاستاذ الماتن قدّس سرّه أنّ الإرسال على قسمين: قسم يسند الراوي المرسل- كالصدوق- الرواية إلى شخص الإمام عليه السّلام، كما نلاحظه في عدّة من مراسيله، و قسم يسنده إلى الرواية و الحكاية؛ كقوله: روي عن الإمام الباقر أو الصادق عليهما السّلام كذا و كذا، و لا يبعد أن يقال بحجّية المرسلة بالنحو الأوّل؛ لأنّه بمنزلة توثيق مثل الصدوق جميع الوسائط بينه و بين الإمام عليه السّلام، و هو لا يقصر عن توثيق مثل الكشي و النجاشي، و رواية تحف العقول من هذا القبيل، خصوصا مع أنّ مصنّفه أبو محمّد الحسن بن علي بن الحسين بن شعبة الحرّاني أو الحلبي، كان رجلا وجيها فاضلا جليل القدر، رفيع الشأن عظيم المنزلة.[9]
سپس به بیان نظرات و عبارات بزرگان از «تصانیف» و «تأسیس الشیعه» و ... میپردازد. سپس میفرماید: و مع هذه الخصوصيّة هل يمكن رفع اليد عن هذا الكتاب و الإعراض عن رواياته؟
کتاب تحف العقول شانزده فصل دارد که در دوازده فصل، روایاتی از پیامبر و ائمه معصومین ع نقل شده است و در چهار فصل آخر، به مناجات خداوند با حضرت موسی و حضرت عیسی و مواعظ حضرت عیسی و وصیت مفضل بن عمر از اصحاب سرّ امام صادق ع پرداخته شده است.
مرحوم مامقانی نیز ایشان را ستودهاند و مرحوم سید محسن حکیم بیاناتی را در رابطه با ایشان دارند. ما باز هم در مورد ابن شعبه حرانی بحث داریم که ایشان در چه قرنی میزیستند؟ آیا جزء نصیریون هستند؟ آیا از غلات شیعه اند؟ برخی ایشان را از غلات دانستهاند و این مطلب در کتابی به نام «حقائق» آمده است. شما با ملاحظه این کتاب، تردیدهایی را نسبت به ابن شعبه خواهید داشت. ما عرض میکنیم که این تردید، در مورد ابن شعبه مناسب نیست. و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین.