1403/11/10
بسم الله الرحمن الرحیم
شرائط وجوب جهاد/شرائط وجوب الجهاد /کتاب الجهاد
موضوع: کتاب الجهاد/شرائط وجوب الجهاد /شرائط وجوب جهاد
حدیث اخلاقی
حدیث جلسۀ قبل و حدیث جلسۀ کنونی مربوط به جناب ابوذر هستند. در جلسۀ قبل گفتیم جناب ابوذر وارد مسجد شد و پیامبر را دید که نشسته اند و فرصت را مغتنم شمرد و از پیامبر سوال پرسید «کدامیک از مومنان ایمان کاملتری دارند؟». در روایت مربوط به این جلسه نیز آمده است که ابوذر وارد مسجد شد و پیامبر را نشسته دید. ما از این مطلب برداشت کردیم که یکی از وظایف پیامبر اکرم ص امامت است یعنی امامت نماز جماعت و جمعه. پیامبر زودتر وارد مسجد می شوند و می نشینند. ممکن است عده ای سوال یا کاری داشته باشند. یکی از کارهای امام مسجد همین است. امام نباید سریع به مسجد وارد شود و سپس به سرعت بعد از نماز خارج شود. امام جماعت و امام جمعه وظایفی دارند. باید در مسجد بنشینند و حتی بعد از نماز برگردند و به مأمومین رو کنند و با آنها ارتباط برقرار کنند. در برخی از کشورها، مصافحۀ بعد از نماز، مراسم خاصی است. در ترکیه و بنگلادش و بسیاری از کشورهای مسلمان، بعد از نماز، امام می ایستد و افراد شرکت کننده در نماز جلو می آیند و مصافحه می کنند و مردم نیز با هم مصافحه می کنند و دایره ای شکل می گیرد و این یک مراسم خاص بعد از نماز جماعت است و باعث شکل گیری ارتباط معنوی و عاطفی بسیار خوب بین نمازگزاران می شود. خوب است که این سنت در سایر اماکن هم برقرار شود.
در روایت ابوذر می گوید «من وارد مسجد شدم و پیامبر را نشسته دیدم و از فرصت استفاده کردم و از ایشان پرسیدم کدامیک از مومنان افضل بر دیگران است؟» پیامبر اکرم فرمودند: «مَنْ سَلِمَ الْمُسْلِمُونَ مِنْ لِسَانِهِ وَ يَدِه»[1] هرکس که مسلمانان از زبان و دست او در امان باشند.
در این روایت به نکتۀ مهمی اشاره شده است و آن اینکه هیچ گاه یک مسلمان درصدد آزار دیگران نخواهد بود. طبق روایتی مسلمان بر مسلمان سی حق دارد. برخی با زبانشان دیگران را آزرده می کنند، کلامی را بر زبان می آورند و به سرعت پشیمان می شوند. گاهی شوخی های نا به جا دارند و دیگران را آزرده می کنند. گاهی در هنگام زیارت، صدای خود را بسیار بلند می کند و زیارت می خواند یا دعا می کند یا نماز می خواند. چرا شخص صدای خود را بلند می کند؟ گاهی بلند کردن صدا حرام است، در جایی که شخص در محضر امام و پیامبر باشد؛ ﴿لا تَرْفَعُوا أَصْواتَكُمْ فَوْقَ صَوْتِ النَّبِي﴾[2] وقتی در محضر پیامبر هستید، صدای خود را بالا نبرید. تخلف از این دستور باعث حبط عمل می شود. باید حریم عصمت و حریم وحی و حریم پیامبر و امام را حفظ کنید. کمال بی ادبی است که در محضر امام ع و پیامبر ص صدا را بالا ببریم.
بنابراین باید مراقب زبان خود باشیم. بسیاری از گناهان از همین زبان ناشی می شود، از بیست تا دویست گناه ذکر شده است. برای اصلاح خود ابتدا باید زبان را اصلاح کنیم. امیر المومنین ع در نهج البلاغه در اولین سفارش خود می فرماید: مَنْطِقُهُمُ الصَّوَاب[3] یعنی حرف بزند اما صحیح و درست.
برخی افراد برای سلوک کردن و کنترل زبان، چیزی در داخل زبان قرار می دهند تا اصلا حرف نزنند؛ نه، انسان حرف بزند اما صحیح و درست. گوش باید باز باشد نه اینکه گوش را ببندیم که حرف بد نشنویم؛ وَقَفُوا أَسْمَاعَهُمْ عَلَى الْعِلْمِ النَّافِعِ لَهُم[4] . بستن گوش و دهان هنری نیست.
نکتۀ دیگری که از این روایت استفاده می شود در مورد افضل بودن است. می فرماید کسی افضل است که مراقب زبانش باشد. بنابراین ما نباید ایمان را حبس کنیم. ایمان باید ظهور و بروز و جلوه داشته باشد. اگر ایمان ظهور و جلوه نداشته باشد، ایمان واقعی نخواهد بود. اینکه کسی به دلیل مواجه نشدن با گناه به غار برود و در غار زندگی کند، کار صحیحی نکرده است. باید در بین همین مردم زندگی و رشد کرد. باید برای روزی خانواده تلاش کرد، « الْكَادُّ عَلَى عِيَالِهِ كَالْمُجَاهِدِ فِي سَبِيلِ اللَّهِ.»[5] ان شاء الله خداوند به ما توفیق دهد تا به این کلمات نورانی عمل کنیم.
اشتراط ذکورت در جهاد ابتدائی
اختلاف تعابیر بزرگان در اشتراط ذکورت
بحث ما در رابطه با شرایط جهاد ابتدائی بود و به شرط ذکورت رسیدیم. یکی از شرایط وجوب جهاد ابتدائی، مرد بودن است. این شرط به دو صورت بیان شده است: اول، در برخی از عبارات به صراحت آمده است «الذکورة شرط». دوم، در برخی از عبارات آمده است «یجب الجهاد علی الذکر الحرّ العاقل البالغ». سوم، در برخی موارد آمده است «یسقط عن النساء» مثل شیخ در نهایه و ابن ادریس در سرائر. در برخی از کتب اهل سنت نیز به همین تعبیر آمده است مثلا در المغنی ابن قدامه آمده است: «و أما الذکوریة فتشترط لما روت عائشة قالت یا رسول الله! هل علی النساء جهاد؟ فقال: جهاد لا قتال فیه، الحج و العمرة».
در تعبیر جناب شیخ طوسی آمده است: «أما النساء فلا جهاد عليهن، و سئل النبي صلى الله عليه و آله و سلم هل على النساء جهاد؟ قال: نعم جهاد لا قتال فيه الحج و العمرة.»[6] این روایت همان روایتی است که در منابع اهل سنت نقل شده است.
مرحوم محقق در شرائع می فرماید: «و هو فرض على كل مكلف حر ذكر غير هم فلا يجب على الصبي و لا على المجنون و لا على المرأة و لا على الشيخ الهم و لا على المملوك.»[7]
مرحوم آقای خوئی در کتاب منهاج می فرماید: «يشترط في وجوب الجهاد أمور: الأوّل: التكليف، فلا يجب على المجنون و لا على الصبيّ. الثاني: الذكورة، فلا يجب على المرأة اتفاقا، و تدلّ عليه - مضافا إلى سيرة النبيّ الأكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلم - معتبرة الأصبغ، قال: قال أمير المؤمنين (عليه السلام): «كتب اللّه الجهاد على الرجال و النساء، فجهاد الرجل أن يبذل ماله و نفسه حتى يقتل في سبيل اللّه، و جهاد المرأة أن تصبر على ما ترى من أذى زوجها». »[8] شرط اول یعنی تکلیف شامل بالغ و عاقل می شود. شرط دوم، مرد بودن است. در ابتدای بحث از شرایط وجوب جهاد، گفتیم که در تعداد شرائط اختلاف وجود دارد که از چهار تا هشت شرط ذکر شده است. اشتراط ذکورت مورد اتفاق علما است. سپس می فرماید بر عدم وجوب جهاد بر زن ادله ای دلالت دارند، اولا سیرۀ قطعی پیامبر اکرم که زنان را به جهاد می بردند. ثانیا روایت معتبرۀ اسبغ بن نباته. اسبغ از خواص یاران امیر المومنین ع است. در آینده از این روایت بحث خواهیم کرد.
شهید ثانی در کتاب الروضة شرح لمعه، شرط ذکورت را مطرح می کند لکن شهید اول این شرط را ذکر نکرده است. می فرماید: «و يشترط في من يجب عليه الجهاد بالمعنى الأول البلوغ و العقل و الحرية و البصر و السلامة من المرض المانع من الركوب و العدو ، و العرج البالغ حد الإقعاد، أو الموجب لمشقة في السعي لا تتحمل عادة، و في حكمه الشيخوخة المانعة من القيام به، و الفقر الموجب للعجز عن نفقته و نفقة عياله، و طريقه ، و ثمن سلاحه، فلا يجب على الصبي و المجنون مطلقا ، و لا على العبد و إن كان مبعضا، و لا على الأعمى و إن وجد قائدا و مطية ، و كذا الأعرج. و كان عليه أن يذكر الذكورية فإنها شرط فلا يجب على المرأة. »[9] مراد از جهاد به معنای اول، جهاد ابتدائی است. عدو، یعنی دویدن. العرج البالغ حدّ الاقعاد یعنی لنگی که موجب زمین گیر شدن شود. در انتهای عبارت می فرماید بر شهید اول لازم بود که ذکوریت را بیان کند چون شرط است و جهاد ابتدائی بر زن واجب نیست.
ادلۀ اشتراط ذکورت در جهاد ابتدائی
این شرط تحقیقا در کتب همۀ متاخرین ذکر شده است. ما امروز به بیان ادله می پردازیم و در جلسۀ بعد به جمع بندی مطالب ذیل این بحث خواهیم پرداخت. در جلسات قبل گفتیم که احکام الهی عام هستند، وقتی شارع بگوید «أقیموا» اختصاص به مردان ندارد و بین «جاهدوا» و «أقیموا» تفاوتی نیست. البته ممکن است با یک دلیل و تحلیل بگوییم اساسا یک خطاب شامل زنان نمی شود لکن باید اثبات شود. در این باره بعدا بیشتر سخن خواهیم گفت. برخی از علما این شرط را ذکر نکرده اند چون آن را از مسلمات و واضحات می دانستند. لکن ما در هر صورت باید از ادله بحث کنیم چون عمومات جهاد شامل حال زنان هم می شود و استثنا کردن عده ای نیاز به ادلۀ قوی دارد و اگر این ادله اثبات کنندۀ مدعا نباشد و ما شک کنیم، اصل بر این است که تکلیف متوجه به همگان باشد.
روایات و اجماع از جملۀ ادلۀ اشتراط ذکورت هستند. شما به مطالب در ذیل آیۀ 91 سورۀ توبه مراجعه کنید و بررسی کنید که آیا فقهای ما از این آیه اشتراط ذکورت را برداشت کرده اند؟ احتمال دارد که برخی از بزرگان از این آیه، استفاده کرده باشند.
روایات
روایت اول: روایت اسبغ بن نباتة
اولین روایت در جلد پانزدهم وسائل، صفحۀ 23 آمده است. در این باب سه روایت وجود دارد که یک روایت را سابقا در بحث اشتراط حریت خواندیم. روایت اول و دوم از باب الجهاد مربوط به بحث اشتراط ذکورت است. مرحوم صاحب وسائل عنوان باب را اینگونه انتخاب کرده است «باب وجوب الجهاد علی الرجل دون المرأة بل تجب علیها طاعة زوجها و حکم جهاد المملوک».
روایت اول که از کافی گرفته شده است و در من لا یحضر نیز ذکر شده است: «مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ أَبِي الْجَوْزَاءِ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ عُلْوَانَ عَنْ سَعْدِ بْنِ طَرِيفٍ عَنِ الْأَصْبَغِ بْنِ نُبَاتَةَ قَالَ: قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع كَتَبَ اللَّهُ الْجِهَادَ عَلَى الرِّجَالِ وَ النِّسَاءِ فَجِهَادُ الرَّجُلِ بَذْلُ مَالِهِ وَ نَفْسِهِ حَتَّى يُقْتَلَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَ جِهَادُ الْمَرْأَةِ أَنْ تَصْبِرَ عَلَى مَا تَرَى مِنْ أَذَى زَوْجِهَا وَ غَيْرَتِهِ.»[10] در برخی از نسخه ها تعبیر «و عشرته» به جای «و غیرته» نقل شده است. ابی الجوزاء همان منبّه ابن عبد الله است. طبق نقل اسبغ، امیر المومنین ع فرمود «جهاد بر زنان و مردان واجب است. جهاد مرد، بذل مال و جان است تا در راه خدا کشته شود و جهاد زن، صبر کردن بر اذیت و غیرت زوج است. مرد در هنگام جهاد، دوست دارد که همسرش محفوظ باشد و از این جهت ممکن است که زن اذیت شود. همین که بر این سختی تحمل کند، جهاد کرده است. در روایت بعد می فرماید «وَ جِهَادُ الْمَرْأَةِ حُسْنُ التَّبَعُّل»[11] یعنی جهاد زن خوب مدیریت و رتق و فتق امور شوهر است. در نسخه های دیگر آمده است: «فجهاد الرجل أن یبذل ماله و نفسه».
بررسی سندی روایت اول
این روایت به لحاظ سندی، معتبره است و می توانیم آن را به یک بیان، صحیحه بدانیم. محمد بن یعقوب و علی بن ابراهیم و پدر بزرگوارش و ابی الجوزاء همگی توثیق شده اند. حسین بن علوان توسط نجاشی توثیق شده است لکن مشکل در اینجا است که برخی از بزرگان دیگر نیز او را توثیق کرده اند و توثیق خود را از غیر نجاشی گرفته اند در حالی که همواره توثیق خود را از نجاشی می گرفتند. نجاشی خرّیط فن رجال است و برخی او را بر شیخ در رشتۀ رجال ترجیح می دهند.
سعد بن طریف حنظلی نیز توسط نجاشی توثیق شده است لکن در عبارتی آمده است «یعرف و ینکر» که دلالت دارند بر اینکه برخی افراد وثاقت او را نپذیرفته اند. در مورد سعد بین فرمایش شیخ و نجاشی تفاوت و دوگانگی وجود دارد. دو مطلب در اینجا قابل تأمل است: اولا در طبقات رجالی که تنظیم آن توسط مرحوم آقای بروجردی انجام شد، اسبغ در طبقۀ دوم قرار دارد و طبقۀ اول، امام است که از پیامبر نقل می کند. لکن سعد بن طریف در طبقۀ چهارم قرار دارد. طبقۀ سوم باید از طبقۀ دوم نقل کند مگر اینکه راوی عمر طولانی داشته باشد که بتواند از دو طبقه بعد هم نقل کند. سعد بن طریف همین ویژگی را داشته است یعنی سن او به گونه ای بوده است که می توانست از اسبغ نقل کند.
در رابطه با حسین بن علوان مشکل مذکور وجود دارد. نقل نکردن شیخ و علامه از نجاشی ممکن است ناشی از این باشد که توثیق نجاشی در کتاب نجاشی نبوده باشد و بعدا به آن افزوده شده باشد. اگر این توثیق در کتاب نجاشی نباشد، صرفا توثیق حسین بن علوان رد می شود لکن امامی بودن او روشن است بنابراین در نهایت می توانیم این روایت را معتبره بدانیم.
در سال اول از مباحث جهاد گفتیم که جهاد در در قرآن و روایات به سه شکل آمده است و اینطور نیست که جهاد همواره به معنای قتال باشد. جهاد در برخی موارد، معنایی غیر از قتال دارند. واژه های جهاد تا قبل از مدینه مربوط به قتال نیستند اما بعد از مدینه در رابطه با جهاد هم به کار برده شده است مثل آیات نازل شده بعد از سال دوم هجرت از جمله ﴿وَ قاتِلُوا في سَبيلِ اللَّهِ الَّذينَ يُقاتِلُونَكُم﴾[12] و ﴿جاهِدُوا بِأَمْوالِكُمْ وَ أَنْفُسِكُمْ في سَبيلِ اللَّه﴾[13] . روایت بحث فعلی را در زمرۀ ادله ای آورده بودیم که جهاد در آنها اعم از قتال و غیر آن است چون در این روایت آمده است: « كَتَبَ اللَّهُ الْجِهَادَ عَلَى الرِّجَالِ وَ النِّسَاءِ » یعنی جهاد را در مورد زنان به کار برده است و جهاد زنان، قتال نیست. طبق این روایت، جهاد به معنای قتال از زنان برداشته شده است و این مطلب همان مدّعا است که درصدد اثبات آن بودیم.
شاگرد: طبق نظر شما، جهاد در قرآن همگی جهاد دفاعی است و عمومیت دارد و اختصاصی به مردان ندارد. با این حال چگونه می توان خطابات قرآن را تخصیص و تقیید زد؟
استاد: این روایت که الان بیان کردیم قطعا جهاد را اختصاص به مردان می دهد و جهاد در مورد زنان را به معنای غیر قتال به کار برده است. در کتب اهل سنت و برخی از علمای شیعه، ضعف زنان به عنوان دلیل بر عدم وجوب جهاد طرح شده است که بعدا از آن بحث خواهیم کرد.