« فهرست دروس
درس خارج فقه استاد رضا رمضانی گیلانی

1403/07/30

بسم الله الرحمن الرحیم

نوع وجوب جهاد و کمیت جهاد/شرائط وجوب الجهاد /کتاب الجهاد

 

موضوع: کتاب الجهاد/شرائط وجوب الجهاد /نوع وجوب جهاد و کمیت جهاد

 

کمیت جهاد

مروری بر مباحث گذشته

بحثی که در جلسۀ قبل آغاز کردیم دربارۀ کمیت جهاد ابتدائی بود. تعداد جهاد ابتدائی در حکومت اسلامی چگونه است؟ آیا این جهاد باید هر سال انجام پذیرد؟ آیا شرایط خاص دارد؟ آیا مقدار اقل و اکثری دارد؟ در این بحث، فقهای ما در کتب خود به یک مقدار حداقلی اشاره کرده اند که ما عبارات ایشان را در جلسۀ قبل خواندیم از شیخ طوسی و محقق حلی و علامه حلی و شهید اول و محقق کرکی و مرحوم صاحب جواهر.

ادلۀ تعیین محدوده برای کمیت جهاد

ادلۀ بحث کنونی ما دربارۀ ادلۀ این قائلان است. ما ابتدا ادلۀ ایشان را ذکر می کنیم و سپس به بررسی آن می پردازیم. مهمترین دلیل قرآنی یا دلیل منحصر قرآنی، آیۀ 5 سورۀ مبارکۀ توبه است. محقق کرکی در تعبیر خود می فرماید: جهاد ابتدائی لااقل یک بار در سال باید انجام شود بالنص و الاجماع. نصی که ایشان ذکر می کنند، همین آیۀ 5 سورۀ توبه است. ایشان از تعبیر «نص» استفاده می کند یعنی به نظر ایشان دلالت آیه بر این مطلب بسیار روشن است.

ما این آیه را تلاوت می کنیم و نکات ابتدائی را بیان می کنیم و سپس به طرح استدلال مذکور در این زمینه می پردازیم. ﴿َإِذَا انْسَلَخَ الْأَشْهُرُ الْحُرُمُ فَاقْتُلُوا الْمُشْرِكينَ حَيْثُ وَجَدْتُمُوهُمْ وَ خُذُوهُمْ وَ احْصُرُوهُمْ وَ اقْعُدُوا لَهُمْ كُلَّ مَرْصَدٍ فَإِنْ تابُوا وَ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ آتَوُا الزَّكاةَ فَخَلُّوا سَبيلَهُمْ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحيم‌﴾[1] وقتی ماه های حرام سپری شدند، مشرکان را هرجا یافتید، بکشید و آنها را دستگیر و محاصره کنید و از هر سو در کمین آنها باشید تا توبه کنند و مسلمان شوند. وقتی توبه کردند و نماز را اقامه کردند و زکات دادند، از ایشان دست بردارید که خداوند غفور و رحیم است. حتی در برخی از آیات می فرماید کسانی که نماز را اقامه کردند و زکات دادند، برادران دینی شما هستند چون بعد از مسلمان شدن، قاعدۀ جبّ نسبت به آنها پیاده می شود «الاسلام یجبّ ما قبله». می فرماید: ﴿فَإِنْ تابُوا وَ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ آتَوُا الزَّكاةَ فَإِخْوانُكُمْ فِي الدِّينِ وَ نُفَصِّلُ الْآياتِ لِقَوْمٍ يَعْلَمُون﴾[2] بله نسبت به کسانی که پیمان می شکنند و به دین شما طعنه می زنند، بجنگید و با ائمۀ کفر بجنگید ﴿وَ إِنْ نَكَثُوا أَيْمانَهُمْ مِنْ بَعْدِ عَهْدِهِمْ وَ طَعَنُوا في‌ دينِكُمْ فَقاتِلُوا أَئِمَّةَ الْكُفْرِ إِنَّهُمْ لا أَيْمانَ لَهُمْ لَعَلَّهُمْ يَنْتَهُون﴾[3] آنها پایبند به عهد و پیمان خود نیستند. ﴿أَ لا تُقاتِلُونَ قَوْماً نَكَثُوا أَيْمانَهُمْ وَ هَمُّوا بِإِخْراجِ الرَّسُولِ وَ هُمْ بَدَؤُكُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ أَ تَخْشَوْنَهُمْ فَاللَّهُ أَحَقُّ أَنْ تَخْشَوْهُ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنين﴾[4] به این آیات دقت کنید. ﴿قاتِلُوهُمْ يُعَذِّبْهُمُ اللَّهُ بِأَيْديكُمْ وَ يُخْزِهِمْ وَ يَنْصُرْكُمْ عَلَيْهِمْ وَ يَشْفِ صُدُورَ قَوْمٍ مُؤْمِنين﴾[5] .

قبل از آیۀ 5 می فرماید: ﴿وَ أَذانٌ مِنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ إِلَى النَّاسِ يَوْمَ الْحَجِّ الْأَكْبَرِ أَنَّ اللَّهَ بَري‌ءٌ مِنَ الْمُشْرِكينَ وَ رَسُولُهُ فَإِنْ تُبْتُمْ فَهُوَ خَيْرٌ لَكُمْ وَ إِنْ تَوَلَّيْتُمْ فَاعْلَمُوا أَنَّكُمْ غَيْرُ مُعْجِزِي اللَّهِ وَ بَشِّرِ الَّذينَ كَفَرُوا بِعَذابٍ أَليم﴾[6] کسی که مامور به این ابلاغ بوده است، امیر المومنین ع بود البته بعد از اینکه برخی افراد مامور شدند و موفق نشدند. این ماجرا مربوط به بعد از فتح مکه بوده است و مشرکان رفتارهای زشتی داشتند مثلا هر سال به صورت عریان در کنار بت های خود جمع می شدند و آنها را می پرستیدند و از آنها استمداد می کردند. آیۀ 28 سورۀ توبه می فرماید: ﴿يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا إِنَّمَا الْمُشْرِكُونَ نَجَسٌ فَلا يَقْرَبُوا الْمَسْجِدَ الْحَرامَ بَعْدَ عامِهِمْ هذا وَ إِنْ خِفْتُمْ عَيْلَةً فَسَوْفَ يُغْنيكُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ إِنْ شاءَ إِنَّ اللَّهَ عَليمٌ حَكيم‌﴾ که ما شش معنا برای «نجس» بیان کردیم. معنایی که پذیرفتیم، نجاست رفتاری است یعنی مشرکان باید رفتارهای دون شأن انسان را کنار گذارند.

در آیۀ 3 سورۀ توبه می فرماید «اگر مشرکان توبه کنند، برای ایشان بهتر است و اگر روی گردانند، نمی توانند خداوند را عاجز کنند و کافران را به عذاب الیم بشارت بده.» تعبیر بشارت به عذاب، به این معنا است که عذاب آنها بیشتر خواهد بود. آنها کافر عنود و لجوج هستند و پیامبر اکرم را بسیار آزار دادند و بدترین آزار را شامل حال مسلمانان کردند و دو مرتبه تصمیم به قتل پیامبر گرفتند که پیامبر می فرماید: «ما أوذي نبي مثل ما أوذيت‌»[7] . سپس استثنا می کند و می فرماید: ﴿إِلاَّ الَّذينَ عاهَدْتُمْ مِنَ الْمُشْرِكينَ ثُمَّ لَمْ يَنْقُصُوكُمْ شَيْئاً وَ لَمْ يُظاهِرُوا عَلَيْكُمْ أَحَداً فَأَتِمُّوا إِلَيْهِمْ عَهْدَهُمْ إِلى‌ مُدَّتِهِمْ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَّقين‌﴾[8] مگر کسانی که با شما عهد و پیمان بستند و پایبند بودند و با احدی علیه مسلمانان هم پیمان نشدند و از دشمنان پشتیبانی نکردند. سپس در آیۀ 5 می فرماید با پایان یافتن ماه های حرام، مشرکان را بکشید.

با توجه به آیات قبل و بعد، به تفسیر و تبیین این آیه می پردازیم.

نکات ذیل آیۀ 5 سورۀ توبه

نکتۀ اول: مراد از اشهر حرم

مراد از «الاشهر الحرم» با توجه به قرائن، ماه های حرامی که در میان جاهلیت عرب مشهور بودند، نیست. ماه های حرام، ذی القعده و ذی الحجه و محرم و رجب بودند. بین محرم و رجب، مدّت زمان زیادی فاصله وجود دارد لذا مراد از این ماه ها، ماه های حرام مشهور نیست و مفسران نیز همگی به این نکته تذکر داده اند. مراد، ماه هایی است که در آن آتش بس و تعهد وجود دارد که این زمان از 10 ذی الحجه تا 10 ربیع الثانی بوده است که چهار ماه است. می فرماید از این چهار ماه استفاده کنید ﴿فَسيحُوا فِي الْأَرْضِ أَرْبَعَةَ أَشْهُر﴾[9] وقتی این زمان تعهد به پایان رسید، ﴿فاقتلوا المشرکین﴾.

نکتۀ دوم: امر بعد از حظر مفید اباحه

باید دربارۀ ﴿فاقتلوا المشرکین﴾ بحث کنیم چون این امر، بعد از حظر است چون سابق بر این تعبیر، منع و حظر نسبت به جنگ وجود داشته است. در آن چهار ماه اجازۀ جنگیدن وجود نداشته است، بعد از آن یک امر آمده است. مفصل در مباحث اصولی خوانده اید که امر بعد از حظر، به معنای وجوب نیست و به معنای اباحه است.

«سلخ» و «انسلاخ» به معنای پایان ماه است و «غرّة» به معنای ابتدای ماه است. چهار حکم فقهی در این آیه آمده است. اولا کشتن مشرکان، ثانیا می فرماید اگر کشتن مقدور نشد، آنها را به اسارت بگیرید ﴿و خذوهم﴾ و ثالثا ﴿و احصروهم﴾ اگر کشتن و اسیر گرفتن، آسان و مقدور نبود، آنها را محاصره کنید و رابعا ﴿و اقعدوا لهم کلّ مرصد﴾ یعنی اگر هیچ کدام از موارد گذشته امکان نداشت، در کمین آنها بنشینید و همۀ راه ها را بر ایشان نا امن کنید چون ایشان ناامنی ایجاد کردند و قابل اعتماد نیستند و پیمان شکن هستند. این چهار دستور را اجرا کنید تا اسلام را بپذیرند. بعد از اینکه اسلام را پذیرفتند، «الاسلام یجبّ ما قبله» لذا اگر به احکام اسلامی مثل نماز و زکات ملتزم شدند، از آنها دست بردارید بلکه آنها برادران دینی شما هستند.

نکتۀ سوم: تقدم دعوت بر جهاد

در این آیات، توبه و التزام به احکام اسلام توسط مشرکان، سابق بر دستور ﴿فاذا انسلخ الاشهر الحرم فاقتلوا المشرکین﴾ ذکر شده است و این به جهت لزوم دعوت مشرکان به اسلام قبل از آغاز جهاد و قتال با آنها است یعنی مشرکان ابتدا باید به اسلام دعوت شوند و اگر نپذیرند، قتال صورت گیرد.

نکته: آیا در اینجا امر بعد از حظر، از همان نوع امر بعد از حظر است که طبق مباحث اصولی مفید اباحه است مثل ﴿وَ إِذا حَلَلْتُمْ فَاصْطادُوا﴾[10] صید کردن در حال احرام، حرام است و بعد از پایان احرام، می فرماید صید کنید که به معنای وجوب صید نیست و صرفا مفید اباحه است. آیا امر در این آیه نیز از همین قبیل است؟ برخی مفسران مثل صاحب تسنیم گفتند: این امر از قبیل امر بعد از حظر نیست چون بحث مرتبط به حاکمیت اسلامی است و قتال با مشرکین، وجوب دارد. در این زمینه بیشتر توضیح خواهیم داد. شما به تفاسیر المیزان و تبیان و تسنیم در این زمینه مراجعه کنید.

تقریر استدلال به آیۀ 5 سورۀ توبه

تقریر استدلال به این آیه برای اثبات مقدار حداقلی برای جهاد ابتدائی این چنین است:

غایت بیان و استدلالی که در این زمینه مطرح شده است، در کلام شهید ثانی در شرح لمعه قرار دارد که می فرماید: «أوجب بعد انسلاخها الجهاد و جعله شرطا فيجب كلما وجد الشرط و لا يتكرر بعد ذلك بقية العام - لعدم إفادة مطلق الأمر التكرار»[11] یعنی بعد از پایان یافتن این ماه، جهاد توسط خداوند واجب شده است و این انسلاخ را شرط قرار داده بود که با تحقق شرط، مشروط نیز تحقق می یابد. شرط، پایان ماه ها است که با تحققش، جهاد و قتال واجب می شود. اما اینطور نیست که در بقیۀ سال، تکرر یابد یعنی در هر سال بیش از یک مرتبه واجب نخواهد بود به این دلیل که امر به صورت مطلق، تکرار را به دنبال ندارد و تکرار را افاده نمی کند و تکرار نیاز به دلیل دیگری دارد. این بحث در اصول مطرح شده است که آیا امر دلالت بر مرّة یا تکرار دارد؟ نظر نهایی این است که دلالت بر هیچ کدام ندارد. ماهیت مامور به با تحقق یک مرتبه محقق می شود و این با دلالت امر بر مرّة و تکرار متفاوت است.

اشکال به استدلال

خود شهید ثانی اشکالی را مطرح می کند: «و فيه نظر يظهر من التعليل هذا مع عدم الحاجة إلى الزيادة عليها في السنة و إلا وجب بحسبها و عدم العجز عنها فيها أو رؤية الإمام عدمه صلاحا و إلا جاز التأخير بحسبه» یعنی گاهی لازم است که جهاد در یک سال بیشتر از یک مرتبه صورت گیرد و گاهی عجز وجود دارد و لذا نمی توان یک مرتبه در سال جهاد کرد و نظر امام را باید در نظر گرفت و ممکن است بر اساس نظر امام، جهاد ترک شود. در مجموع نمی توان پذیرفت که هر سال یک مرتبه جهاد واجب است. شهید ثانی در تفسیر این عبارت می فرماید امر به جهاد در آیۀ 5 سورۀ توبه بعد از حظر آمده است و لذا دلالت بر جواز دارد نه وجوب یعنی بعد از اتمام ماه های حرام، باید تابع شرایط باشیم. بنابراین مرحوم شهید ثانی دو نکته را تذکر داده اند: اولا «اقتلوا المشرکین» امر بعد از حظر است و صرفا دال بر جواز است و ثانیا بر فرض که دال بر وجوب باشد، افادۀ مطلق طلب دارد نه وجوب مرّة و حداقلی.

مرحوم صاحب جواهر ره وارد بحث می شود و می فرماید: «لا ما قيل من قوله تعالى: فَإِذَا انْسَلَخَ‌ الْأَشْهُرُ الْحُرُمُ‌ الآية باعتبار تعليق وجوبه على الانسلاخ، فيجب كلّما وجد الشرط، و لا يتكرّر بعد ذلك بقيّة العام؛ لعدم إفادة الأمر المُطلق التكرار[12]

شما بیان صاحب جواهر و محقق عراقی در کتاب شرح تبصره را ملاحظه کنید.

 


logo