1404/03/07
بسم الله الرحمن الرحیم
مراجعه 68 ، احادیث وصایت
موضوع: مراجعه 68 ، احادیث وصایت
مراجعه 68: احادیث وصایت
موضوع بحث، روایات وصایت است. مرحوم شرف الدین در «مراجعات»، پنج روایت از پنج صحابه را در این باره نقل کردند. نویسنده کتاب «الحجج الدامغات» این روایات را از نظر سند ضعیف دانسته است. در جلسه گذشته گفته شود ابتدا یک نگاه کلی بر اساس قوائد علم الاحدیث به این احادیث داشته باشیم و ببینم آیا می توان اعتبار آنها را صرف نظر از سند آنها احراز کرد یا نه؟
اثبات صحت احادیث وصایت، بر اساس قواعد عام علم حدیث
تواتر حدیث
گفته شد این روایات منحصر به نقل از این پنج صحابی نیست و از 26 نفر از صحابه نقل شده است و طبق موازین اهل سنت، روایتی که از ده نفر بیشتر است، متواتر خواهد بود.
مسلم بودن وصایت از جهت تاریخی
نکته دوم این بود که همان طور که ابن ابی الحدید بیان کرده مساله وصایت امیرالمومنین (ع) از نظر تاریخی آن قدر مسلم بوده است که در اشعار شعرا راه یافته و افراد فراوانی آن را در شعر خود نقل کرده اند، و این نشان می دهد که این مساله از مسلمات تاریخی بوده و جز اهل عناد کسی آن را انکار نمی کند. ابن ابی الحدید سپس مواردی از رجزهایی که صحابه در میدان های جنگ برای معرفی خود خوانده اند و به مساله وصایت اشاره کرده اند را نام می برد و بعد می گوید: ما تعدادی از این اشعار را نام بردیم اما در این باره اشعار فراوانی از عرب بیان شده که قابل احصاء نیست: «و الأشعار التي تتضمّن هذه اللفظة [الوصيّ] كثيرة جدّا و لكنّا ذكرناها هنا بعض ما قيل في هذين الحربين [و هما وقعتا جمل وصفين] فأمّا ما عداهما فإنّه يجلّ عن الحصر، و يعظم عن الاحصاء و العدّ، و لو لا خوف الملالة و الإضجار لذكرنا من ذلك ما يملأ أوراقا كثيرة»[1] .
به عنوان نمونه نقل می کند از جوانی که خود در جنگ جمل در سپاه عایشه و دشمن امیرالمومنین (ع) بود اما وقتی به میدان آمد این گونه رجز خواند:
«نحن بني ضبة أعداء علي / ذاك الذي يعرف قدما بالوصي
و فارس الخيل على عهد النبي / ما أنا عن فضل علي بالعمي
لكنني أنعى ابن عفان التقي / إن الولي طالب ثأر الولي»[2]
می گوید من از بنی ضبه و دشمن علی (ع) هستم. و او کسی است که از قدیم به وصایت معروف بوده است. علی (ع) جنگ آوری بی نظیر است. من نه اینکه او را نشناسم، فضل او را می شناسم اما بحث من چیز دیگری است و نسبت به عثمان سوگوار هستم. من دوست عثمان هستم و می خواهم انتقام خون او را بگیرم.
نام برخی دیگر از شاعرانی که در اشعار خود به مساله وصایت اشاره کرده اند از این قرار است:
کمیت اسدی (م 126)، سید حمیری (م 173)، دعبل خزاعی (م 246)، ابن الرومی (م 283)، حمانی افوه (م 301)، المفجأ (م 327)، قاضی تنوخی (م 342)، ابوالقاسم زاهی (م 352)، ابوفراس همدانی (م 357)، ابوالفتح کشاجن (م 360)، الناشی الصغیر (م 365)، صاحب بن عباد (م 385)، ابو محمد عونی (قرن چهارم)، ابن حماد عبدی (قرن چهارم)، الموید فی الدین (م 470)، ابن منیر طرابلسی (م 548)، الملک الصلاح (م 556)، ابن العودی النیلی (م 557)، ابومحمد المنثور بالله (م670)، الفقیه عماره (م 569)، جمال الدین خلعی (م750)، السریجی الاوالی (م 750)، علا الدین الحلی (قرن هشتم). ابن الأرندس الهندی (قرر هشتم)، الشیخ الکفعمی (م 905)، الشیخ محمد الحسین العاملی (م 1031)، الشیخ حسین الکرکی (م 1076)، السید ابوعلی الانسی (م 1079)، السید علی خان المشعشعی (م 1088)، السید ضیاء الدیت الیمنی ( م 1096)، مولی موحد المقی (م 1098)، شمس الادب الایمنی (م 1119)، الشیخ عبدالرضا المقری الکاظمی (م 1120)، الشیخ علی العاملی (قرن دوازدهم)، الشیخ المحمد الشویتی( قرن دوازدهم)، سید بدر الدین الیمینی (متولد 1062). این شعرا از قرن دوم تا قرن یازدهم هستند.
بیان مساله ولایت از سوی اهل ادب نشان از آن دارد که این مساله در تاریخ از مسلمات بوده است و شعرا همان طور که به مسائلی همچون شجاعت امیرالمومنین (ع) و مدینه العلم بودن ایشان اشاره کرده اند، مساله وصایت را نیز مورد توجه قرار داده اند.
کثرت طرق حدیث
قاعده دیگری که در کتب علم الحدیث اهل سنت ذکر شده و می تواند ضعف حدیث را جبران کند، کثرت طرق حدیث است. اگر راویان حدیثی ضعف هایی چون مجهول بودن، ضعف حافظه، تدلیس و مرسل بودن را داشته باشد، در صورتی که آن روایت از طرق مختلفی نقل شده باشد و آن طرف اعلی و یا مساوی با این طریق باشند، ضعف آن حدیث جبران می شود.
نویسنده کتاب «منهاج المحدثین فی تقویه الاحادیث الحسنه و الضعیفه» گفته است گاه حدیثی حسن است اما با تقویت یافتن اموری به درجه صحیح می رسد و گاه حدیثی ضعیف است و به درجه حسن و یا بالاتر، درجه صحیح می رسد. وی در کتاب خود از ابن تیمه نقل کرده است که در کتاب «مجمع الفتوی» (ج18، ص 26) این اصل را پذیرفته و گفته است: تعدد طرق حدیث و کثرت آن سبب تقویت حدیث می باشد و گاهی از آن علم به صحت حدیث به دست می آید، هر چند راویان آن فاسق باشند.
تایید مضمون حدیث در احادیث دیگر
نویسنده کتاب «فتح الملک العلی بصحه حدیث باب مدینه العلم علی»، احمد بن محمد الصدیق الغماری که از عالمان اهل سنت است برای اثبات حدیث «مدینه العلم» به نه روش استناد کرده است. آخرین مسلکی که بیان کرده این است که می گوید قاعده این است که اگر بخواهیم بدانیم حدیثی معتبر است یا نه فارغ از این که سند آن معتبر است یا نه، بررسی مضمون آن حدیث در احادیث معتبر دیگر است. زیرا اثبات صحت حدیث منحصر به صحت سند آن نیست، هر چند این راه، طریق متعارف بررسی صحت حدیث است. ممکن است حدیثی از نظر سند مخدوش باشد، اما به جهات دیگر صحیح باشد و بالعکس ممکن است سند حدیثی صحیح باشد اما از جهت دیگر قابل قبول نباشد.
اگر مضمون حدیثی در روایات دیگر که معتبر هستند بیان شده باشد، صحت این حدیث را نیز به دنبال دارد. مثلا در مورد حدیث مدینه العلم، مضمون حدیث این است که علم پیامبر (ص) در اختیار امیرالمومنین (ع) است و در میان صحابه ایشان اعلم از دیگران است (نمی گوییم دیگران از علم پیامبر (ص) بهره ای نبرده اند بلکه می گوییم علم کامل آن نزد امیرالمومنین (ع) است). خب وقتی به مسلمات روایی و تاریخی مراجعه می کنیم می بینیم این مضمون وجود دارد و قطعی است. ابن عباس می گوید: حکمت ده جز دارد؛ نه جزء آن مخصوص علی (ع) است و در آن جزء دهم که مشترک است، امیرالمومنین (ع) بیشتر دارد. و یا در روایات ازدواج حضرت زهرا (س) با امیرالمومنین (ع) آمده است که پیامبر خدا (ص) فرمود من تو را به ازدواج کسی در می آورم که ویژگی هایی دارد از جمله اعلم دیگران است.
در بحث ما نیز سوال می کنیم مضمون حدیث وصایت چیست؟ مضمون آن، وصیت تدبیری است که به معنای خلافت و امامت می باشد. این مضمون در احادیث غدیر و ثقلین که صحیح هستند بیان شده است بنابراین، احادیث وصایت از این جهت نیز معتبر می باشند.
انشاء الله در جلسه آینده به بررسی سندی برخی از این روایات می پردازیم.