« فهرست دروس
درس امامت - کتاب المراجعات - استاد علی ربانی‌گلپایگانی

1404/02/09

بسم الله الرحمن الرحیم

مراجعه 65 و 66

موضوع: مراجعه 65 و 66

مراجعه 65

در این مراجعه شیخ سلیم از امام شرف الدین درخواست می کند که حدیث وراثت را از طریق اهل سنت برای وی بازگو کند.

 

مراجعه 66: حدیث وراثت

امام شرف الدین در این مراجعه می فرماید: شکی نیست که رسول خدا (ص) اموری را برای علی (ع) از علم و حکمت به ارث گذاشتند، آن گونه که انبیاء الهی برای اوصیائشان به ارث می گذاشتند. شاهد آن اینکه پیامبر خدا (ص) فرمود: «انا مدینه العلم و علی بابها» و فرمودند: «علی باب علمی...». یا در روایت دیگری آمده است که آن حضرت به امیرالمومنین (ع) فرمود: «تو وارث من هستی». علی (ع) سوال کرد: «من چه چیزی را از شما به ارث می برم؟». فرمود: «همان که انبیای الهی به ارث می گذاشتند» که مراد علم و حکمت است.

« لا ريب في أن رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله و سلّم قد أورث عليا من العلم و الحكمة، ما أورث الأنبياء أوصياءهم، حتّى قال صلّى اللّه عليه و آله و سلّم: «أنا مدينة العلم و عليّ بابها، فمن أراد العلم فليأت الباب» «1» «2» و قال صلّى اللّه عليه و آله و سلّم: «أنا دار الحكمة و علي بابها» «3» و قال: «علي باب علمي، و مبين من بعدي لامتي ما أرسلت به؛ حبه إيمان، و بغضه نفاق الحديث ...» «4» و قال صلّى اللّه عليه و آله و سلّم- في حديث زيد بن أبي‌ أوفى «1»-: «و أنت أخي و وارثي؛ قال: و ما أرث منك؟ قال صلّى اللّه عليه و آله و سلّم: ما ورث الأنبياء من قبلي» «2»، و نصّ صلّى اللّه عليه و آله و سلّم؛ في حديث بريدة «3» على أن وارثه علي بن أبي طالب «4»، و حسبك حديث الدار يوم الإنذار».[1]

و كان علي يقول في حياة رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله و سلّم: «و اللّه إني لأخوه، و وليه و ابن عمه، و وارث علمه، فمن أحق به مني؟

 

وراثت امیرالمومنین (ع) از لسان مبارک خودشان

در حدیث بریده آمده است که پیامبر خدا (ص) فرمود: وارث من علی بن ابی طالب (ع) است. در روایت دیگری آمده است که امیرالمومنین (ع) دائما می فرمود: «قسم به خدا که من برادر رسول خدا (ص) و ولی و ابن عم و وارث او هستم».

«و قيل له مرّة: كيف ورثت ابن عمك دون عمك، فقال: جمع رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله و سلّم بني عبد المطلب و هم رهط، كلهم يأكل الجذعة، و يشرب الفرق، فصنع لهم مدا من طعام، فأكلوا حتى شبعوا، و بقي الطعام كما هو كأنه لم يمس، فقال صلّى اللّه عليه و آله و سلّم: يا بني عبد المطلب إني بعثت إليكم خاصة، و إلى الناس عامة، فأيكم يبايعني على أن يكون أخي و صاحبي و وارثي؟ فلم يقم إليه أحد، فقمت إليه و كنت من أصغر القوم، فقال لي: اجلس، ثم قال ثلاث مرات كل ذلك أقوم إليه، فيقول لي: اجلس، حتى كان في الثالثة ضرب بيده على يدي، فلذلك ورثت ابن عمي دون عمي».

در رویات دیگری از امیرالمومنین (ع) سوال شد: چرا شما وارث پیامبر (ص) شدی و ابن عم پیامبر، عباس نشد؟ فرمود رسول خدا(ص) گروهی را جمع کرد و هر کدام غذا و آب زیادی می خوردند. پیامبر اکرم (ص) یک مد طعام برای اینها غذا درست کرد و این ها سیر شدند و غذا هم اضافه ماند. بعد فرمودند: این فرزندان عبدالمطلب، من از طرف خدا مبعوث شده ام. کدامیک از شما بیعت مرا قبول می کنید تا برادر، یار و وارث من باشد. هیچ کس بلند نشد و من که سن کمی داشتم بلند شدم. حضرت فرمود: بنشین. آن حضرت سه مرتبه آن مساله اعلام کرد هیچ کس بلند نشد و تنها من بلند می شدم و پیامبر (ص) به من فرمود: بنشین. تا مرتبه سوم، دستش را به دست من زد و بیعتم را قبول کرد و به این جهت من وارث او شدم و نه عمویم عباس.

 

حدیث قثم بن عباس و وراثت امیرالمومنین (ع)

«و سئل قثم بن العباس- فيما أخرجه الحاكم في المستدرك «1» و الذهبي في تلخيصه جازمين بصحته- فقيل له: كيف ورث علي رسول اللّه دونكم؟ فقال: «لأنه كان أولنا به لحوقا، و أشدنا به لزوقا».

قلت: كان الناس يعلمون أن وارث رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله و سلّم إنما هو علي دون عمه العباس و غيره من بني هاشم و كانوا يرسلون ذلك إرسال المسلّمات كما ترى، و إنما كانوا يجهلون السبب في حصر ذلك التراث بعلي و هو ابن عم النبي دون العباس و هو عمه، و دون غيره من بني أعمامه و سائر أرحامه صلّى اللّه عليه و آله و سلّم، و لذلك سألوا عليا تارة، و قثما اخرى، فأجابهم بما سمعت، و هو غاية ما تصل إليه مدارك اولئك السائلين، و إلّا فالجواب: إن اللّه عزّ و جلّ اطلع إلى أهل الأرض فاختار منهم محمدا فجعله نبيا، ثم اطلع ثانية فاختار عليا، فأوحى إلى نبيه صلّى اللّه عليه و آله و سلّم أن يتخذه وارثا و وصيا «3»، قال الحاكم في صفحة 125 من الجزء الثالث من المستدرك بعد أن أخرج عن قثم ما سمعته: حدثني قاضي القضاة أبو الحسن محمد بن صالح الهاشمي، قال: سمعت أبا عمر القاضي، يقول: سمعت إسماعيل بن إسحاق القاضي، يقول: و قد ذكر له قول قثم هذا، فقال: إنما يرث الوارث بالنسب؛ أو بالولاء، و لا خلاف بين أهل العلم أن ابن العم لا يرث مع العم قال: فقد ظهر بهذا الإجماع أن عليا ورث العلم من النبي دونهم ... الخ. قلت: و الأخبار في هذا متواترة، و لا سيما من طريق العترة الطاهرة، «2» و حسبنا الوصية و أدلتها القوية، و السلام.[2]

در روایت دیگری آمده است یکی از فرزندان ابن عباس بنام «قثم» (که در مستدرک حاکم آمده و ذهبی نیز آن را صحیح دانسته است) می گوید: به من گفته شد چطور شد که علی (ع) وارث پیامبر شد اما تو نشدی؟ در جواب گفتم: زیرا اولین کسی که به پیامبر (ص) ملحق شد و اسلام آورد، علی (ع) بود و کسی که با او از همه بیشتر با او ارتباط داشت، علی بن ابی طالب (ع) بود.

 

گزینش الهی و وراثت معنوی

امام شرف الدین بعد می فرماید: مردم می دانستند که وارث پیامبر (ص) علی بن ابی طالب (ع) بود و این مساله برای آنها امری مسلم بود و لذا از وجه آن سوال می کردند که چرا عباس عموی پیامبر (ص) و یا بقیه عمو زاده ها وارث او نشدند، در پاسخ هم علت را بیان می کردند. این نهایت چیزی است که سوال کنندگان می فهمیدند و الا اگر مقداری عمیق تر می فهمیدند باید بیش از این می گفتند. باید این روایت را در جواب می گفتند: «ان الله عزوجل اطلع الی اهل الارض فاختار منهم محمدا (ص) فجعله نبیا ...». خداوند از میان اهل زمین، پیامبر (ص) را برگزید و او را به عنوان نبی انتخاب کرد، و دوباره نگاهی دیگر به خلق کرد و علی (ع) را برگزید و بعد به پیامبرش فرمود که علی (ع) را به عنوان وارث و وصی خود انتخاب کند.

حاکم نیشابوری بعد از این که حدیث قثم را نقل می کند می گوید: این روایت را از قاضی القضات (از اهل سنت) شنیدم و او از ابوعمر قاضی و او از اسماعیل بن اسحاق قاضی شنید که وقتی جریان قثم نزد او نقل شد، حدیث را شرع داد و گفت: قضیه، وراثت مالی نیست بلکه وراثت معنوی مانند علم و حکم است، زیرا اگر وراثت مالی باشد، تا وقتی طبقه عمو وجود دارد، نوبت به پسر عموها نمی رسد، و در این مساله خلافی میان اهل علم نیست. پس معلوم می شود، وراثت امیرالمومنین (ع) با وجود عباس، امر معنوی بوده است نه مالی.

ادامه بحث در جلسه آینده بیان می شود


[1] المراجعات، امام شرف الدین، ص433- 434.
[2] المراجعات، امام شرف الدین، ص434- 437.
logo