« فهرست دروس
درس امامت - کتاب المراجعات - استاد علی ربانی‌گلپایگانی

1403/12/01

بسم الله الرحمن الرحیم

مراجعه 63 و 64

موضوع: مراجعه 63 و 64

 

استناد اهل سنت به آیه 100 سوره توبه بر عدالت صحابه

سخن در بررسی دلالت آیه 100 سوره توبه بود که اهل سنت بر عدالت صحابه بر آن استناد کرده اند. قرآن کریم در این آیه می فرماید: «وَ السَّابِقُونَ الْأَوَّلُونَ مِنَ الْمُهاجِرينَ وَ الْأَنْصارِ وَ الَّذينَ اتَّبَعُوهُمْ بِإِحْسانٍ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَ رَضُوا عَنْهُ وَ أَعَدَّ لَهُمْ جَنَّاتٍ تَجْري تَحْتَهَا الْأَنْهارُ خالِدينَ فيها أَبَداً ذلِكَ الْفَوْزُ الْعَظيمُ».[1]

در مورد کلمه «من» در «من المهاجرین و الانصار»، دو دیدگاه بیان شده است: برخی آن را من تبعیض دانسته و گفته اند: مراد از آن بعضی از مهاجرین و انصار است و برخی دیگر آن را من بیانیه دانسته که شامل همه مهاجرین و انصار می شود. در مورد «سبقت» نیز چند دیدگاه بیان شده که بهترین تفسیر را شیخ طوسی در «تبیان» بیان فرموده و آن را سبقت در ایمان دانسته اند. سبقت یک وصف نسبی است که نسبت به مواقع مختلف تفاوت می کند، مثلا برادر دوم نسبت به برادر سوم سابق است، اما نسبت به برادر اول لاحق است. قید اولین در آیه این سبقت را مشخص کرده و فقط یک عده را شامل می شود.[2] مرحوم علامه طباطبایی نیز همین مطلب را بیان کرده و گفته اند: مراد از سابقون الاولون کسانی هستند که در ایمان به پیامبر اکرم (ص) و نصرت ایشان گوی سبقت را ربوده اند.

سوال: اهل سنت می گویند کلمه «رضی الله عنهم» در آیه دلالت بر عدالت صحابه داردآیا از آیه شریفه مطلبی که اهل سنت استفاده کرده اند یعنی رضایت خداوند از همه صحابه استفاده می شود؟

در بررسی می گوییم صحیح نیست که برای فهمیدن معنای آیه، آن را منقطع از آیات دیگر معنا کرد، علاوه بر اینکه بریده از روایات هم نمی توان به فهم آیه پرداخت. آیت الله جوادی می فرماید: اگر آیه ای را به تنهایی دیدیم آیا مجاز هستیم که بگوییم نظر اسلام چنین است؟ خیر، باید مجموع آیات هم لحاظ شود. اگر مجموع آیات توجه شود باز آیا مجاز هستیم بگوییم نظر اسلام چنین است؟ خیر، باید روایات هم بررسی شود. با بررسی روایت هم باز مجاز نیستیم بگوییم نظر اسلام چنین است، بلکه باید اصول عقلی هم ملاحظه شود. با ملاحظه این مجموعه مجاز هستیم که دیدگاهی را به اسلام نسبت دهیم.

 

فهم قرآن و پاسخ شبهه ای در این باره

برخی از روشنفکران می گویند قرآن برای همه نازل شده و همه باید بتوانند آن را بفهمند. اگر چنین است دیگر چه نیازی است که عده ای به صورت تخصصی تفسیر قرآن بنویسند.

نقد این سخن آن است که آیات قرآن از نظر فهم چند گونه است: فهم بخشی از آنها در دسترس عموم است و بخشی دیگر به صورت تخصصی قابل فهم است.

ریشه این شبهات این است که استعمار پی برده است که برای استثمار مردم، باید موانع را بردارد و در کشور اسلامی خصوصا در تشیع هیج مانعی مانند علما وجود ندارد. به همین خاطر در این باره تلاش می کنند. البته شکی نیست که در میان عالمان، افراد ناصالحی هم هستند اما مراد اصل این نهاد است که به دفاع و تبیین آموزه های دینی پرداخته است.

روایات هم در سه جهت برای فهم قرآن راهگشا هستند: یکی در روش است. اهل بیت (ع) خود برخی از آیات را به آیات دیگر ارجاع می دادند و معنا می کردند. دوم در مورد احکام شرعی است که بدون توجه به روایات، دست ما نسبت به احکام الهی و آیات الاحکام کوتاه است. مورد سوم فهم غرر و بطون معارف قرآن است که از عقل های عادی بشر خارج است و اهل بیت (ع) هستند که به آنها دسترسی دارند.

همه مفسرین بالاخره گاهی از آیات برای فهم معانی آیات دیگر استفاده کرده اند، اما روشی که علامه در تفسیر المیزان به کار گرفته اند بالجمله است. امیرالمومنین (ع) در روایتی فرمودند: «يَنْطِقُ بَعْضُهُ بِبَعْضٍ وَ يَشْهَدُ بَعْضُهُ عَلَى بَعْضٍ»[3] . آن حضرت تفسیری که ارائه نمودند هم حسب التنزیل بود و هم معارف قرآن در آن آمده است، اما آن تفسیر اکنون در اختیار ما نیست، اما آن حضرت راهی را به ما یاد داده که از آیات قرآن برای فهم قرآن استفاده کنیم. بنابراین می توان بخشی از آیات را با آیات دیگر معنا کرد، اما باید گوشه چشمی هم به روایات داشت.

 

نکاتی در نقد استناد اهل سنت به آیه شریفه

1. نکته اولی که از آیه مورد بحث استفاده می شود این است که آیه کریمه دو گروه سابقین اولین از مهاجرین و انصار را به این جهت که در ایمان به پیامبر اکرم (ص) و پایه گزاری بنیان اسلام سهیم بودند مدح کرده است. ویژگی آنها منحصر به فرد بود که برای مهاجرین و انصار بعدی هم این ویژگی نبود. در میان پیشتازان هم کسانی که مقدم تر بودند، اولویت دارند. حضرت امیرالمومنین (ع) و حضرت خدیجه (س) که اولین ایمان آورندگان بودند. با توجه به این نکته، من در آیه تبعیضیه خواهد بود.

2. تکیه گاه استدلال برادران اهل سنت بیان رضایت الهی در آیه از صحابه است. آیا رضایت الهی مطلق است یا مقید است؟ مثلا آیا اگر صحابی نماز بخواند یا نخواند، راهش عوض شود یا نه، همواره رضایت الهی نسبت به آنان است؟ روشن است که این صورت صحیح نیست. اگر گفته شود رضایت الهی قید دارد و آن قید همان چیزی است که اینها در آن برتری یافته اند، در این صورت همان دیدگاه شیعه می باشد. علامه می فرماید: سیاق آیات نشان می دهد که رضایت الهی مقید است. این آیه در سیاق آیاتی قرار گرفته است که منافقین را به خاطر اعمال بدشان نکوهش کرده است. قرینه سیاق بیان می کند که رضایت الهی نسبت به مهاجرین و انصار منوط به این است که ایمان و عمل صالح داشته باشند.

علاوه بر اینکه در آیات دیگر قرآن کریم، مدح مهاجران و انصار و غیر آنها بخاطر عمل آنان صورت گرفته است، مثلا در سوره حشر آیات 8-9 می فرماید: «لِلْفُقَراءِ الْمُهاجِرينَ الَّذينَ أُخْرِجُوا مِنْ دِيارِهِمْ وَ أَمْوالِهِمْ يَبْتَغُونَ فَضْلاً مِنَ اللَّهِ وَ رِضْواناً وَ يَنْصُرُونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ أُولئِكَ هُمُ الصَّادِقُونَ. وَ الَّذينَ تَبَوَّؤُا الدَّارَ وَ الْإيمانَ مِنْ قَبْلِهِمْ يُحِبُّونَ مَنْ هاجَرَ إِلَيْهِمْ وَ لا يَجِدُونَ في‌ صُدُورِهِمْ حاجَةً مِمَّا أُوتُوا وَ يُؤْثِرُونَ عَلى‌ أَنْفُسِهِمْ وَ لَوْ كانَ بِهِمْ خَصاصَةٌ وَ مَنْ يُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُولئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُون‌»[4] . قرآن بیان می کند که مهاجرین و انصار به خاطر اعمالشان صادق هستند. قصد و نیت آنها تنها خدا است و در این کار استمرار دارند. مدح قرآن از آنها نه به خاطر لقب های آنها، بلکه به خاطر اعمال صالح شان است.

3. اگر حکم در این آیه مقید به ایمان و عمل صالح نباشد، یعنی خواه محسن باشند یا مسئ، مشمول رضایت الهی باشند، در این صورت، این معنا تکذیب صریح آیاتی از قرآن خواهد بود، مثل آنجا که می فرماید: «فَإِنَّ اللَّهَ لا يَرْضى‌ عَنِ الْقَوْمِ الْفاسِقين‌»[5] و آیه «َ وَ اللَّهُ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمينَ » و آیه « وَ اللَّهُ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الْفاسِقين‌»[6] و آیه «وَ اللَّهُ لا يُحِبُّ الظَّالِمين‌»[7] و بسیاری آیات دیگر که بیان می فرماید خدای متعال از کسی که مطیع نباشد راضی نیست.

بنابراین مدلول آیه شریفه این نیست که خدا از کسی که عنوان مهاجر یا انصاری دارد، راضی است و دیگر مورد سخط نخواهد بود.[8]

4. نکته دیگر در آیه این است که عبارت «والذین تبعوهم باحسان»، مشمول رضی الله است، یعنی رضایت الهی شامل سه دسته است: سابقین اولین از مهاجرین و سابقین اولین از انصار و تابعین به احسان. در این صورت اگر از این آیه عدالت صحابه ثابت شود، عدالت تابعین هم باید اثبات شود و اگر مراد از تابعین همه آنها تا روز قیامت است، در این صورت رضایت الهی مقید خواهد بود. اگر همه عادل هستند که دیگر مزیتی برای سابقین اولین نیست. نهایت مطلبی که می توان گفت اصالت عدالت است، یعنی بگوییم کسی که شهادتین می گوید اصل، عدالت اوست و برای احراز عدالت او دیگر نیازمند دلیل جدایی نیستیم و نقض آن نیازمند دلیل است.

5. نکته آخر مربوط به روایات است. اگر شما آیه را به معنای عدالت همه صحابه بگیرید، روایت حوض که در صحیحین آمده است را چه می کنید؟ آیا رضی الله عنه شامل آنها هم می شود؟ آنچه می توان گفت این است که مراد از آیه، عموم صحابه نیست، بلکه افراد خاصی از آنان مورد نظر آیه است.

ادامه بحث انشاء الله بعد از ماه مبارک رمضان و ایام عید دنبال می شود

 


[2] تبیان، شیخ طوسی، ج5، ص289.
[3] نهج البلاغه، ص192.
[8] المیزان، علامه طباطبایی، ج9، ص374.
logo