« فهرست دروس
درس امامت - کتاب المراجعات - استاد علی ربانی‌گلپایگانی

1403/11/10

بسم الله الرحمن الرحیم

مراجعه 63 و 64

موضوع: مراجعه 63 و 64

سخنان ابن ابی الحدید در مورد وضعیت تلخ دوران اهل بیت (ع)

امام شرف الدین در جواب شیخ سلیم که چرا برخی روایات فضایل را اهل سنت نقل نکرده اند فرمود: وضعیت سخت آن دوران و جرم بودن بیان فضایل امیرالمومنین (ع) و شکنجه و کشتار محبین اهل بیت (ع) باعث شد که این فضایل به سختی نقل شود و همین مقداری هم که به دست ما رسیده است، اعجاز گونه است.

درباره وضعیت تلخ آن دوران و سخت بودن نقل فضایل سخنانی از ابن ابی الحدید در شرح نهج البلاغه بیان شد. در ادامه به بیان سخنان دیگری از وی در این باره می پردازیم. وی این مطالب را در شرح خطبه 57 نهج البلاغه آورده است. در این خطبه امیرالمومنین (ع) می فرماید: «أَمَّا إِنَّهُ سَيَظْهَرُ عَلَيْكُمْ بَعْدِي رَجُلٌ رَحْبُ الْبُلْعُومِ مُنْدَحِقُ الْبَطْنِ يَأْكُلُ مَا يَجِدُ وَ يَطْلُبُ مَا لَا يَجِدُ فَاقْتُلُوهُ وَ لَنْ تَقْتُلُوهُ أَلَا وَ إِنَّهُ سَيَأْمُرُكُمْ بِسَبِّي وَ الْبَرَاءَةِ مِنِّي فَأَمَّا السَّبُّ فَسُبُّونِي فَإِنَّهُ لِي زَكَاةٌ وَ لَكُمْ نَجَاةٌ وَ أَمَّا الْبَرَاءَةُ فَلَا تَتَبَرَّءُوا مِنِّي فَإِنِّي وُلِدْتُ عَلَى الْفِطْرَةِ وَ سَبَقْتُ إِلَى الْإِيمَانِ وَ الْهِجْرَة»[1] : پس از من مردى گشاده گلو و شكم بر آمده بر شما غالب مى‌شود، آنچه بيابد بخورد، و آنچه نيابد بخواهد. او را بكشيد، ولى هرگز نخواهيد كشت. او شما را به ناسزا گفتن به من و بيزارى از من فرمان مى‌دهد. در صورت اجبار بدگويى كنيد، زيرا كه مايه پاكى و علوّ درجه من و نجات شما خواهد بود. ولى از من بيزارى نجوييد، زيرا من بر فطرت الهى به دنيا آمده‌ام، و در ايمان و هجرت بر همه سبقت جسته‌ام‌.

 

معاویه و جریان سب امیرالمومنین (ع)

ابن ابی الحدید در شرح این خطبه می گوید: اختلاف است که این شخصی که امیرالمومنین (ع) بیان فرموده کیست؟ عده ای می گویند مراد زیاد بن ابی است. برخی دیگر وی را حجاج می دانند و برخی گفته اند مراد مغیره بن شعبه است. از نظر من او معاویه است، چرا که به پرخوری معروف بود. او خیلی می خورد و احساس سیری نمی کرد. در اخبار فراونی آمده است که رسول گرامی اسلام (ص) وی را نفرین کرد. جریان هم از این قرار بود که یک موقع پیامبر اکرم (ص) با ایشان کار داشت و کسی را به سراغ وی فرستاد، و او دید در حال خوردن غذا است. حضرت دوباره او را فرستادند و باز دید در حال غذا است. این امر تکرار شد و پیامبر خدا (ص) فرمود: خدایا شکمش را سیر نکن.

نقل شده است که نسائی که کتاب «خصائص امیرالمومنین (ع)» را نوشت در شام بود. به او گفتند چرا برای علی بن ابیطالب (ع) کتاب نوشته ای اما برای معاویه چیزی ننوشته ای. گفت: آخر من چه بنویسم، بعد همین حدیث را برای آنها بیان کرد که پیامبر خدا (ص) معاویه را نفرین کرد. وقتی این سخن را از نسائی شنیدند، او را زدند و از شام بیرون کردند.

ابن ابی الحدید درباره سب امیرالمومنین (ع) در آن زمان می گوید: معاویه نامه نوشت و بخشنامه صادر کرد که در عراق و شام و جاهای دیگر، باید علی (ع) را بر منابر دشنام دهند. و این کار آنقدر انجام گرفت که در زمان بنی امیه به سنت تبدیل شد، تا رسید به عمر بن عبد العزیز، که این قضیه را برداشت. خود معاویه نیز در آخر خطبه جمعه جملاتی را در لعن امیرالمومنین (ع) می گفت. در روایت آمده است گروهی از بنی امیه نزد معاویه رسیدند و گفتند تو به آرزوی خود که حکومت بود رسیدی، دیگر چرا این مرد را لعن می کنی؟ معاویه گفت: این کار کافی نیست، باید اینقدر علی (ع) را لعن کنند تا بچه های کوچک با بغض علی (ع) بزرگ شوند و جوری شود که کسی دیگر جرات نکند فضیلتی از فضایل علی بن ابیطالب (ع) را نقل کند.

ابن ابی الحدید در نقل دیگری می گوید فردی از مریدان حجاج بود، و حجاج می خواست به خاطر خوش خدمتی او مزدی به وی به دهد. به دو قبیله دستور دارد که باید دخترشان را به او بدهند. وی نیز برای اینکه خود را بیشتر نزد معاویه نشان دهد گفت من از طائفه ای هستم که در جنگ صفین 70 نفر با معاویه و تنها یک نفر با علی (ع) بودند. معاویه تحسین کرد. گفت من از طایفه ای هستم که خیلی از زنان به تبرک کشته شدن امام حسین (ع) نذر کردند... « قال و شهد منا صفين مع أمير المؤمنين معاوية سبعون رجلا ما شهد منا مع أبي تراب إلا رجل واحد و كان و الله ما علمته امرأ سوء قال منقبة و الله قال و منا نسوة نذرن إن قتل الحسين بن علي أن تنحر كل واحدة عشر قلائص ففعلن قال منقبة و الله قال و ما منا رجل عرض عليه شتم أبي تراب و لعنه إلا فعل و زاد ابنيه حسنا و حسينا و أمهما فاطمة قال منقبة و الله قال و ما أحد من العرب له من الصباحة و الملاحة ما لنا فضحك الحجاج و قال أما هذه يا أبا هانئ فدعها و كان عبد الله دميما شديد الأدمة مجدورا في رأسه عجر مائل الشدق أحول قبيح الوجه شديد الحول».

این دست روایات نشان می دهد که وضعیت آن دوران برای اهل بیت (ع) چه مقدار تلخ بود. همان که امام شرف الدین بیان می کند که در چنین وضعیتی نقل فضایل اهل بیت (ع) و به دست ما رسیدن آنها گونه ای اعجاز است.

 

معاویه و جعل احادیث بر علیه امیرالمومنین (ع)

ابن ابی الحدید در ادامه می گوید: معاویه یک عده از صحابه و یک عده از تابعین را مامور کرد که تا درباره امیرالمومنین (ع) جعل حدیث کنند و با این کار به منقصت ایشان بپردازند. معاویه برای این کار دست مزدهای گزافی هم می داد که برای این افراد وسوسه کننده بود، در میان این جاعلین جدید می توان از ابوهریره، مغیره بن شعبه و عروه بن زبیر یاد کرد. عروه در یکی از این احادیث جعلی می گوید: عایشه می گفت من نزد رسول خدا (ص) بودم که عباس و علی (ع) وارد شدند. پیامبر (ص) به من گفت: این دو بر غیر دین من از دنیا می رود. در روایت دیگری آمده است که عباس و علی (ع) پیش پیامبر (ص) آمد، و بعد رسول خدا (ص) فرمود اگر کسی می خواهد به دو نفر اهل نار نگاه کند به این دو بنگرد. بخاری و مسلم هم در صحیحین خود آورده اند که عمر بن عاص می گوید، از پیامبر (ص) نقل شده که فرمود: آل ابی طالب (ع)، اولیای من نیستم.

« . و روى عبد الرزاق عن معمر قال كان عند الزهري حديثان عن عروة عن عائشة في علي ع فسألته عنهما يوما فقال ما تصنع بهما و بحديثهما الله أعلم بهما إني لأتهمهما في بني هاشم. قال فأما الحديث الأول فقد ذكرناه و أما الحديث الثاني فهو أن عروة زعم أن عائشة حدثته قالت كنت عند النبي ص إذ أقبل العباس و علي فقال يا عائشة إن سرك أن تنظري إلى رجلين من أهل النار فانظري إلى هذين قد طلعا فنظرت فإذا العباس و علي بن أبي طالب!!! »

در نقل دیگری ابوهریره می گوید من به همراه معاویه وارد عراق و وارد مسجد کوفه شدم. وقتی دیدم استقبال باشکوهی از ما شده است، روی دو زانو نشتم و گفتم: این اهل عراق آیا فکر می کنید من دروغ می گویم؟ آیا فکر می کنیم من دروغ بگویم و خودم را به آتش بیندازم؟ هرگز. والله از پیامبر خدا (ص) شنیدم که فرمود: « إن لكل نبي حرما و إن حرمي بالمدينة ما بين عير إلى ثور فمن أحدث فيها حدثا فعليه لَعْنَةُ اللَّهِ وَ الْمَلائِكَةِ وَ النَّاسِ أَجْمَعِينَ و أشهد بالله أن عليا أحدث فيها!!! فلما بلغ معاوية قوله أجازه و أكرمه و ولاه أمارة المدينة ».

ابن ابی الحدید می گوید ابوهریره بیخود می گوید. این علی ابن ابی طالب (ع) بود که عثمان را یاری کرد به گونه ای که اگر به جای او جعفر بن ابی طالب یعنی برادرش هم می بود همین گونه عمل می کرد.

ابن ابی الحدید بعد به صورت مفصل به نقد ابوهریره می پردازد. بعد می گوید از محدثانی که حدیث منکر نقل می کرد حریز بود. «قال و قد كان في المحدثين من يبغضه ع و يروي فيه الأحاديث المنكرة منهم حريز بن عثمان كان يبغضه و ينتقصه و يروي فيه أخبارا مكذوبة و قد روى‌ المحدثون أن حريزا رؤي في المنام بعد موته فقيل له ما فعل الله بك قال كاد يغفر لي لو لا بغض علي.قلت‌».

قال أبو بكر و حدثني أبو جعفر قال حدثني إبراهيم قال حدثني محمد بن عاصم صاحب الخانات قال قال لنا حريز بن عثمان أنتم يا أهل العراق تحبون علي بن أبي طالب ع و نحن نبغضه قالوا لم قال لأنه قتل أجدادي.

جالب این است که نقل می کنند حریز به مردم عراق گفت: ای اهل عراق شما امیرالمومنین (ع) را دوست دارید اما من نه. گفتند چرا؟ گفت: چون او پدران ما را کشته است. این نقل نشان می دهد که یکی از علت های دشمنی با امیرالمومنین (ع) این کینه های شتری از زمان جاهلیت بوده است.

« قال أبو جعفر و قد روي أن معاوية بذل لسمرة بن جندب مائة ألف درهم حتى يروي أن هذه الآية نزلت في علي بن أبي طالب وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يُعْجِبُكَ قَوْلُهُ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا وَ يُشْهِدُ اللَّهَ عَلى‌ ما فِي قَلْبِهِ وَ هُوَ أَلَدُّ الْخِصامِ وَ إِذا تَوَلَّى سَعى‌ فِي الْأَرْضِ لِيُفْسِدَ فِيها وَ يُهْلِكَ الْحَرْثَ وَ النَّسْلَ وَ اللَّهُ لا يُحِبُّ الْفَسادَ و أن الآية الثانية نزلت في ابن ملجم و هي قوله تعالى وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يَشْرِي نَفْسَهُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللَّهِ فلم يقبل فبذل له مائتي ألف درهم فلم يقبل فبذل له ثلاثمائة ألف فلم يقبل فبذل له أربعمائة ألف فقبل و روى ذلك. قال و قد صح أن بني أمية منعوا من إظهار فضائل علي ع و عاقبوا على ذلك الراوي له حتى أن الرجل إذا روى عنه حديثا لا يتعلق بفضله بل بشرائع الدين لا يتجاسر على ذكر اسمه فيقول عن أبي زينب».[2]

ادامه بحث انشاء الله در جلسه آینده بیان می شود.


[1] نهج البلاغه، سید رضی، خطبه 57، ص92.
[2] شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج4، ص73.
logo