1403/10/12
بسم الله الرحمن الرحیم
مراجعه 62
موضوع: مراجعه 62
مراجعه 62 و بیان چهل حدیث از منابع شیعه بر امامت امیرالمومنین (ع)
سخن در مراجعه 62 و دلایلی بود که شیخ سلیم بشری بر امامت امیرالمومنین (ع) از منابع شیعه پرسیده بودند. امام شرف الدین در این مراجعه 40 روایت را نقل می کنند و بیان می کنند که این عدد به جهت روایات فراوانی است که از پیامبر اکرم (ص) رسیده است که هر کس از امت من که چهل حدیث را حفظ کند روز قیامت عالم و دانشمند محشور می شود.
اشکال: ضعیف بودن روایات حفظ چهل حدیث
ابومریم اعظمی بر امام شرف الدین اشکال کرده و گفته است: محدثین اهل سنت حدیثی که امام شرف الدین درباره حفظ چهل حدیث از پیامبر (ص) نقل کرده را ضعیف می دانند. نووی در «الاربعین» بعد از نقل این احادیث و ذکر اینکه این احادیث متعدد نقل شده است می گوید: این احادیث ضعیف است و کثرت طرق، ضعف آنها را جبران نمی کند « واتفق الحفاظ على أنه حديث ضعيف وإن كثرت طرقه) فها هو الإمام النووي يصرح بإتفاق الحفاظ على ضعف هذا الحديث، ولا أشك أن هذا المدعو عبد الحسين قد نقل تخريجه كاملا عن الإمام النووي وأسقط حكمه بضعف هذا الحديث».[1]
نقد و بررسی
این سخن که محدثین اهل سنت این احادیث را ضعیف می دانند صحیح نیست، زیرا تعدادی از آنان این احادیث را صحیح دانسته اند. جلال الدین سیوطی در «جامع الصغیر» دو روایت از این احادیث را نقل می کند. روایت اول را ضعیف دانسته و روایت دوم را صحیح می داند. عبدالرئوف مناوی هم در شرح فیض القدیر، بعد از ذکر حدیث اول سیوطی می گوید: ابن عساکر (که استاد نووی است) گفته است هر چند سندهای این روایات به تنهایی صحیح نیستند اما کثرت طرق باعث تقویت آن می شود[2] . عبدالرئوف همچنین ذیل حدیث دوم، کلام ابن حجر عسقلانی را نقل کرده که گفته است این حدیث از 13 صحابی نقل شده است و ابن جوزی آن را جز احادیث ضعیف دانسته است. بعد ابن حجر می گوید تک تک این احادیث صحیح نیستند. بنابراین اینکه بگوییم همه محدثین آن را قبول ندارند، سخن نادرستی است.
از نظر شیعه هم علامه مجلسی در بحارالانوار، ج2، ص153 بابی دارند با عنوان «من حفظ اربعین حدیثا». ایشان ده روایت را نقل کرده اند، از جمله : « عَنْ أَبِي الْحَسَنِ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص مَنْ حَفِظَ مِنْ أُمَّتِي أَرْبَعِينَ حَدِيثاً مِمَّا يَحْتَاجُونَ إِلَيْهِ مِنْ أَمْرِ دِينِهِمْ بَعَثَهُ اللَّهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ فَقِيهاً عَالِماً» و روایت « عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ الصَّادِقِ ع قَالَ: مَنْ حَفِظَ مِنْ شِيعَتِنَا أَرْبَعِينَ حَدِيثاً بَعَثَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ يَوْمَ الْقِيَامَةِ عَالِماً فَقِيهاً وَ لَمْ يُعَذِّبْهُ».[3] سپس مرحوم علامه می فرماید: این مضمون، مشهور مستفیض بین خاص و عامه است بلکه گفته اند این مضمون متواتر است.
امام راحل در کتاب شرح چهل حدیث می فرماید: این بنده بی بضاعت ضعیف مدتی بود در صدد بودم تا چهل حدیث معتبر ائمه اطهار (ع) را جمع آوری کرده و هر کدام را شرحی کنم و برای اینکه برای عموم مفید باشد آن را به زبان فارسی نگاشته ام شاید انشاء الله مشمول حدیث شریف ختمی مترتبت بشوم که فرمود: «من حفظ عن امتی اربعین بعثه الله یوم القیامه فقیها عالما».[4]
اشکال: عدم وجود احادیث صحیح و متواتر نزد شیعه
مرحوم شرف الدین در جواب شیخ سلیم می فرماید: «عندنا من النصوص التي لا يعرفها أهل السنّة صحاح متواترة من طريق العترة الطاهرة نتلو عليك منها أربعين حديثا». ابومریم اشکال کرده و گفته است: « ولا عيب علی أحد في معرفة الكذب والإحاطة بكل الإفتراءات والمكذوبات بل العيب كل العيب على من لم يعرف التمييز بين الصدق والكذب في الأخبار والآثار، هذه السمة التي لم ينلها ويحوز قصب السبق بها إلا أهل السنة والجماعة بما أثبتوه من أصول وقواعد لمعرفة الصحيح من غيره من الأخبار والمرويات، ولا شك أنهم الفرقة الناجية المعنيون بقوله صلى الله عليه وسلم: (من كان على ما أنا عليه وأصحابي) الذين حفظ الله بهم دين محمد صلى الله عليه وسلم وسنته الى يوم القيامة. وقد أثبتنا – بحمد الله – بما قلنا في مقدمة كتابنا هذا وبما نقلناه عن إمامهم الخوئي في ( ج1/106-108) عدم إمتلاكهم لما يصح أن يطلق عليه لفظ صحيح متواتر بما يرد دعوى عبد الحسين هذا».[5]
اعظمی می گوید عیبی ندارد که آدم از مطالب کذب اطلاعی نداشته باشد. (این سخن خیلی جسارت می خواهد که همه احادیث شیعه را کذب بداند!!!) وی می گوید: عیب برای کسی است که حدیث درست را از نادرست تشخیص دهد، و این اهل سنت هستند که حدیث شناس هستند و قواعد علم الحدیث و علم رجال دارند. (آیا مگر شیعه علم رجال ندارد؟ شما بگویید من قواعد آنها را قبول ندارم اما اینکه می گوید وجود ندارد خیلی سخن عجیبی است!!!).
ابومریم سپس به کلام آیت الله خویی در نقد مرحوم شیح حر عاملی استناد کرده که گفته است: «روایاتی که از طریق کلینی، ابن بابویه و شیخ طوسی به ما رسیده است، از طریق آحاد به آنان رسیده است».[6] و در درباره شیخ صدوق گفته است: «طرق او به صاحبان کتاب های اصحاب ائمه، برای ما مجهول است و ما نمی دانیم کدامیک از آن ها صحیح و کدامیک غیر صحیح است. با این حال چگونه می توان مدعی علم به صدور همه آن روایات از معصومین (علیهم السلام) شد».[7]
همو، در جایی دیگر گفته است: «نادرستی قطع به صدور همه روایات کتب اربعه از معصومین (علیهم السلام) واضح است»[8] . وی (آیت الله خویی)، پس از بحث مفصل در باره هر یک از این کتاب های روایی چهار گانه نتیجه گرفته است که صحت همه روایات آن ها ثابت نیست، و باید سند هر یک از آن ها مورد بررسی قرار گیرد.[9] آیا پس از این سخنان (آیت الله) خویی، ممکن است کسی مدعی شود که نزد شیعه صحاح متواتری وجود دارد؟[10]
نقد و بررسی
پاسخ اول: نادرستی این سخن که نزد شیعه هیچ روایت صحیح یا روایت متواتری وجود ندارد، آشکار تر از آن است که نیازمند ذکر شاهد و دلیل برای اثبات آن باشد و کسی که کم ترین بهره ای از واقع نگری و انصاف داشته باشد، چنین سخن سخیفی را بر زبان یا قلم خود نمی آورد! سخیف تر از آن، این سخن است که عالمان شیعه از شرایط صحت یا تواتر روایت آگاهی نداشته اند!. چگونه این سخن صحیح باشد در حالی که تاریخ علوم اسلامی گواه صریح و صادق بر این حقیقت است که دانشمندان شیعه در علم حدیث و دیگر علوم اسلامی از چهره های شاخص و نام آور بوده اند. ذهبی، با این که در معرفی دانشمندان شیعه به حداقل بسنده می کند، از ابن ابی طیّ[11] نقل کرده که درباره شیخ مفید گفته است: «کان أوحد فی جمیع فنون العلم: الأصلین و الفقه و الأخبار و معرفة الرجال و التفسیر و النحو و الشعر»[12] : او در همه علوم: اصول دین، اصول فقه، فقه، اخبار، علم رجال، تفسیر، نحو و شعر یگانه بود.
شیخ محمد ابوزهر، یکی از عالمان برجسته اهل سنت، درباره شیخ طوسی گفته است: «شیخ طائفه (شیعه) در عصر خود، کتاب هایش دایرة المعارف فقهی و علمی است. او علاوه بر این که از بزرگ ترین فقیهان و راویان امامیه بود، عالم به فقه اهل سنت نیز بود و در این باره درس های مقارّن (تطبیقی) دارد. او در علم اصول به هر دو روش امامی و سنی آگاه بود».[13]
خاطره از برادران اهل سنت: اطلاع کم از منابع شیعه
روال همایشات تقریبی که در سیستان و بلوچستان به این صورت بود که فراخوانی درباره موضوعی داده شده و مقالات را جمع آوری کرده و سپس نویسندگان مقالات برتر را فرا می خواندند و جلسه تشکیل می شد. بنده در این جلسات مقالات را می خواندم و جمع بندی و گزارش می دادم. در یکی از این جلسات که رئیس یکی از حوزه های علمیه اهل سنت هم حضور داشت، به وی گفتم: مطلبی را می خواهم به شما بگویم. شما اگر مقالاتی که از سوی شیعیان آمده است را ببینید چند خصوصیت را در آنها می یابید: یکی اینکه مانند هم نبوده و هر کدام مطالبی را بیان کرده اند. دومین خصوصیت این که فقط از منابع شیعه نقل نکرده بلکه از منابع اهل سنت هم استفاده کرده اند. ثالثا نویسنده مقاله هم نظر داده و ممکن است نظر کسی را که رد کرده باشد. اما مقالات اهل سنت همه مثل هم است و چند منبع بوده که همه از آنها نقل کرده اند، از شیعه هم هیج حدیثی را نقل نکرده اند. این باعث شده اگر شما یکی از مقالات آنان را بخوانید گویا همه را خوانده اید. او در جواب به من گفت: منابع شما در دستمان نیست. گفتم: شما محقق هستید و آیا این عذر بدتر از گناه نیست؟ اگر به کتابخانه خانه من بیایید می بینید که کتاب های اهل سنت اگر بیشتر از کتب شیعه نباشد کمتر نیست. به همین خاطر بعدا کتاب «تلخیص الهیات» را برای ایشان فرستادم تا لااقل عقاید شیعه را بدانند.
ادامه بحث انشاء الله در جلسه بعد بیان می شود.