1403/08/01
بسم الله الرحمن الرحیم
مراجعه 58 ، نقد و ارزیابی اشکالات حدیث غدیر
موضوع: مراجعه 58 ، نقد و ارزیابی اشکالات حدیث غدیر
اشکال: تنها هدف برگزاری حجه الوداع، بیان ولایت علی (ع)
ابومریم در اشکالی بر امام شرف الدین گفته است: « ثم الفقرة الثالثة هنا تضمنت من الكذب والزور مثل ما في الثانية تلك، فإن معناها لمن تدبرها أن النبي صلى الله عليه وسلم لم يحج حجة الوداع إلاّ لينادي بولاية عليّ – زعموا – لا لأداء ركن من أركان الإسلام ولتعليم الأمة حجها الذي فرضه الله تعالى عليها. وليس هذا مستبعداً ممن يقول: أن بعثة محمد صلى الله عله وسلم ما كانت إلا للدلالة على علي ّ وفضله وولايته، أو أن الأنبياء ما بُعِثوا إلا بولاية علىّو أهل البيت، كما نص على ذلك هذا المخادع عبد الحسين في ( المراجعة 12)»[1] : ادعایی که امام شرف الدین می کند که حدیث غدیر مورد اهتمام پیامبر بوده است نادرست است. معنای این سخن او این است که پیامبر اکرم (ص) حج را به جا نیاورد مگر به خاطر بیان ولایت علی (ع) . چنین سخنی از او که معتقد است بعثت پیامبر انجام نشده مگر برای بیان ولایت و فضیلت علی (ع) و نیز بعثت انبیا رخ نداده است مگر برای ولایت علی و اهل بیت، بعید نیست. این مطلب را وی در مراجعه 12 آورده است.
پاسخ
وقتی سخنان امام شرف الدین را بدون حب و بغض مطالعه کنیم می بینیم چنین ادعایی که اعظمی کرده است از کلام ایشان استفاده نمی شود. امام شرف الدین در اینجا گفته است پیامبر خدا (ص) مامور به انجام حج شدند و از طریق وحی به ایشان ابلاغ شد که رحلت ایشان هم قریب الوقوع است. همچنین ماموریت بیان ولایت امیرالمومنین (ع) هم به ایشان ابلاغ شد. کجای این سخنان بیان می کند که هدف پیامبر (ص) از سفر حج نبوده است مگر بیان فضل و ولایت امیرالمومنین (ع). در مراجعه 12 نیز سخنی از امام شرف الدین مبنی بر اینکه ایشان ادعا کرده باشد بعثت پیامبر (ص) نبود مگر برای بیان ولایت وجود ندارد.
تعبیری هم که امام شرف الدین درباره بعثت انبیاء دارند چنین است: «و سيسأل الناس عن ولايتهم يوم يبعثون كما جاء في تفسير قوله تعالى: وَ قِفُوهُمْ إِنَّهُمْ مَسْؤُلُونَ و لا غرو فإن ولايتهم لممّا بعث اللّه به الأنبياء عن ولايتهم يوم يبعثون كما جاء في تفسير قوله تعالى: «وَ قِفُوهُمْ إِنَّهُمْ مَسْؤُلُونَ» و لا غرو فإن ولايتهم لممّا بعث اللّه به الأنبياء»[2] . یک وقت گفته می شود انبیای الهی از اول تا آخر مبعوث نشده اند جز برای اینکه ولایت امیرالمومنین (ع) را بیان کنند، چنین مطلبی از کلام امام شرف الدین به دست نمی آید. آنچه ایشان می فرماید این است که یکی از اهداف بعثت انبیاء بیان ولایت بوده است.
ابن حجر مکی در کتاب «صواعق المحرقه»، فصلی را در باره مقام اهل بیت (ع) آورده است و آن جا 12 یا 14 آیه در باره اهل بیت می آورد که یکی از آنها همین آیه «وقفوهم» است. وی روایاتی نقل می کند که می فرماید مراد از این آیه ولایت امیرالمومنین (ع) است. «أخرج الديلمي- كما في تفسير هذه الآية من الصواعق- عن أبي سعيد الخدري أن النبي قال: «وقفوهم إنهم مسئولون عن ولاية علي». و قال الواحدي- كما في تفسيرها من الصواعق أيضا-: روي في قوله تعالى: «وقفوهم إنهم مسئولون أي عن ولاية علي و أهل البيت» قال: لأن اللّه أمر نبيه أن يعرّف الخلق أنه لا يسألهم على تبليغ الرسالة أجرا إلا المودة في القربى، قال: و المعنى أنهم يسألون هل والوهم حق الموالاة كما أوصاهم النبي؟ أم أضاعوها أو أهملوها فتكون عليهم المطالبة و التبعة. انتهى كلام الواحدي»[3] .
حاکم حسکانی در شواهد التنزیل و گنجی شافعی در کفایه الطالب و دیگران نیز این روایات را نقل کرده اند: « المساءلة قوله تعالى: وَ قِفُوهُمْ إِنَّهُمْ مَسْؤُلُونَ الصافات آية: 24 مسئولون عن ولاية أمير المؤمنين علي بن أبي طالب عليه السّلام.راجع في ذلك شواهد التنزيل للحاكم الحنفي: ج 2 ص 106 حديث: 785 و 786 و 787 و 788 و 789، كفاية الطالب للكنجي الشافعي: ص 247 ط الحيدرية و ص 120 ط الغري، نظم درر السمطين للزرندي الحنفي: ص 109 تذكرة الخواص للسبط بن الجوزي الحنفي: ص 17، ينابيع المودة للقندوزي الحنفي: ص 112 و 114 و 270 و 295 ط إسلامبول و ص 131 و 133 و 324 و 354 و 355 ط الحيدرية، المناقب للخوارزمي الحنفي: ص 195، الصواعق المحرقة لابن حجر الشافعي: ص 147 ط المحمدية و ص 89 ط الميمنية بمصر، روح المعاني للآلوسي في تفسير هذه الآية: ج 23 ص 28، فرائد السمطين ج 1 ص 79».
نکته: اساس ولایت توحید است که همان ولایت الله است. در مثام ثبوت همه ولایت ها به ولایت خداوند بر می گردد، اما در مقام اثبات برای رسیدن به ولایت الهی باید از طریق ولایت اهل بیت (ع) وارد شد.
اشکال دیگر: حدیث غدیر مربوط به شکایت از جریان یمن
امام شرف الدین یکی از دلایل تواتر حدیث غدیر را جریان رحبه کوفه دانسته است. ابومریم اصل این روایت را قبول می کند اما در دلالت آن تردید می کند و آن را مربوط به جریان شکایت از یمن می داند و طبق آن می گوید که مراد از حدیث غدیر بیان محبت علی (ع) بوده است. پیامبر خدا (ص) با بیان این مطلب می خواستند مردم متوجه شوند که تلاش ها و جهادهای امیرالمومنین (ع) از روی محبت بوده است و لذا مردم هم ایشان را دوست داشته باشند.
پاسخ:
گفته شود اگر قراین مختلف این روایت و نیز قرینه مقام در آن توجه شود به دست می آید که حدیث غدیر، مشتمل بر همه معانی است که از ولایت پیامبر خدا (ص) به دست می آید. آن حضرت هم دارای ولایت به معنای اولی بالتصرف بودند و هم ولایت محبت و هم نصرت، و طبق این روایت هر سه مقام برای امیرالمومنین (ع) نیز ثابت است. در مورد استفاده این سه معنا از حدیث هم گفته شد، اگر کلمه ولی را مشترک معنوی بدانیم که اشتمال بر هر سه معنا مشکلی را ایجاد نمی کند و اگر آن مشترک لفظی هم بدانیم، می گوییم کلام به دلالت مطاببقی شامل یکی از معانی و به دلالت التزامی شامل معنای دیگر است.
علاوه بر اینکه اگر از همه اینها بگذریم همان طور که عبدالجبار معتزلی هم متوجه این نکته شده است، انگیزه از بیان این حدیث مورد آن را تخصیص نمی زند بلکه آن چه لازم است این است که کلام مشتمل بر معنای آن انگیزه باشد، اما انحصار را نمی رساند. این همان قاعده مورد قبول است که می گوید: «العبره بعموم اللفظ لابخصوص المورد». کسی را خداوند به عنوان ولی تعیین می کند هم نسبت به مردم محبت دارد و هم نصرت و هم اولی بالتصرف بر آنان است. مردم نیز باید نسبت به ایشان محبت داشته باشند.
نکته دیگر اینکه اگر قضیه یمن هم مورد نظر پیامبر (ص) می بود لااقل باید در جایی از خطبه خویش به آن اشاره می کردند. جالب اینکه در سیره نبوی ابن هشام وقتی جریان یمن را نقل می کند آمده است که پیامبر خدا (ص) به آنان فرمود: « لا تشكوا عليّا، فو اللّه انه لأخيشن في ذات اللّه أو في سبيل اللّه». کار او کار خدایی است و مگر می توان از کار خداوند شکایت کرد. یا در جریان شکایت بریده که از طرف خالد آمده بود پیامبر خدا (ص) به بريده فرمود: «ساكت باش اى بريده، زياد از على ياوه گوئى كردى، به خدا قسم تو از مردى بدگوئى كردى كه لايق ترين مردم بعد از من به شما است».
چند اشکال دیگر
امام شرف الدین جریان رحبه کوفه را از ابوالطفیل اینگونه نقل می کنند: « قال أبو الطفيل: فخرجت و كأن في نفسي شيئا- أي من عدم عمل جمهور الامة بهذا الحديث- فلقيت زيد بن أرقم، فقلت له: إني سمعت عليا يقول: كذا و كذا قال زيد: فما تنكر؟ قد سمعت رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله و سلّم يقول ذلك له». ابومریم اشکال کرده است که شرف الدین به حدیث چیزی اضافه کرده است، در حالی که مرحوم شرف الدین در مقام توضیح قسمتی از کلام ابوالطفیل هستند و آن را نیز به اضافه کردن دو خط تیره نشان داده اند.
ابومریم در اشکال دیگری گفته است جایی هم برای تعجب نبوده است بلکه جمهور به این حدیث عمل کردند و هم علی بن ابیطالب (ع) و دیگران را دوست دارند. همچنین امام شرف الدین جریان انس را که عذر آورد و شهادت نداد و امیرالمومنین (ع) او را نفرین کرده آورده اند و ابومریم این جریان را کذب دانسته است[4] . بررسی این اشکالات انشاء الله در جلسه آینده بیان می شود.
﴿.....﴾ اللهم صل علی محمد و آل محمد