1404/01/25
بسم الله الرحمن الرحیم
پاسخ به شبهات فضای مجازی
موضوع: پاسخ به شبهات فضای مجازی
شبهاتی پیرامون هوش مصنوعی
درباره هوش مصنوعی شبهاتی مطرح شده است که برخی از آنها از این قرار است:
هوش مصنوعی و مادی بودن فکر و اندیشه
خیلی ها بر این باورند که ما با سایر موجودات زنده فرق می کنیم. آنان می گویند درست است که بدن ما مربوط به این دنیا است، اما روح و آگاهی ما از جای دیگری می آید. بنابراین اگر زمانی برسد که هوش مصنوعی تبدیل به موجودی آگاه شود، در این صورت تمام این جایگاه هایی که برای خودمان در جهان هستی در نظر گرفته ایم فرو می ریزد. چون فقط حجم عظیمی از اطلاعات بعلاوه پردازش های سریع و الگوریتم های قدرتمند توانسته آگاهی را در همین جا ایجاد کند. من معتقدم آگاهی چیزی نیست جز فعالیت پیچیده نورن های مغز ما. فقط چون هنوز نتوانسته ایم به صورت صحیح آن را درک کنیم بعضی ها به توضیح ماوراءی رو می آورند، دقیقا مانند اینکه مردم قدیم چون دلیل رعد و برق را نمی دانستند می گفتند کار خدای صاعقه است.
هوش مصنوعی و تکلیف و معاد
اگر بشر قادر باشد رباتهایی بسازد که دارای روح، آگاهی و اراده باشند، آیا امکان زندگی پس از مرگ دارند یا نه؟ آیا وارد بهشت می شوند یا نه؟ اگر بپذیریم رباتهای هوشمند دارای روح هستند، و اگر بپذیریم اراده دارند، پس در قبال اعمال خود مسئول اند و باید نزد خداوند پاسخگو باشند.
هوش مصنوعی و مساله اجتهاد و قدرت استنباط احکام
به نظر میرسد هوشی مصنوعی، بسیار بهتر از انسان، میتواند به ملکه اجتهاد نائل آید و قدرت او در تجزیه و تحلیل و استخراج احکام شرعی، به مراتب بیشتر از عده زیادی از مراجع تقلید گذشته و حال خواهد بود.
همچنین فقهای شیعی شرایطی را برای احراز مقام مرجعیت تقلید، لازم دانستهاند مانند عقل، عدالت، آزاد بودن و ... هوش مصنوعی، همه این شرایط را دارا است و فقهای معظم نمیتوانند در این شرایط او، شک و شبههای «منطقی» وارد نمایند. مگر اینکه تعاریف جدیدی از این اصطلاحات ارائه نمایند که این تعاریف، میتواند وضعیت خودِ ایشان را نیز متزلزل نماید.
نقد و بررسی
در باره شبهه اولی که بیان شده چند نکته قابل توجه است:
1. واقع قضیه این است که حقیقت هوش مصنوعی هنوز به صورت کامل مشخص نشده است و این سوالات و شبهاتی که طرح می شود به صورت شاید و اگر است. آری، انسان توانسته است مصنوعی بسازد که همانند خود او یاد بگیرد و عمل کند، اما آنچه اکنون وجود دارد دارای آگاهی، احساس و ادراک نیست. او درد و رنج را حس نمی کند و به خود آگاه نیست اما می تواند یادگیری و فکر کردن را مشابه انسان انجام دهد.
2. درست است که انسان در زمینه هوش مصنوعی توانسته است به توانمندی های مهمی دست یابد اما این به این معنا نیست که همه داشته های علمی و فلسفی ما نسبت به انسان دگرگون شود. از گذشته هوش غریزی در میان حیوانات وجود داشته است که در برخی موارد، برتر از انسان عمل می کند، آیا وجود این هوش باعث می شود که از ارزش و اعتبار هوش انسان کاسته شود و یا دانسته هایی که تا کنون ما درباره هوش انسان داشته ایم به هم بخورد؟ پاسخ منفی است.
3. انسان موجودی دارای ویژگی های چند بعدی است. او دارای بعد جسمانی و بعد روحانی است. دارای قوای ظاهری و قوای باطنی است. نفس او نیز دارای قوای متعددی است. خلقت جن نیز دارای ویژگی های چند گانه ای است. به خاطر همین ویژگی ها است که انسان و جن در میان مخلوقات الهی مکلف شده اند و نسبت به کارهایی که انجام می دهند مورد سوال قرار می گیرند. اما هوش مصنوعی این ویژگی های گفته شده را ندارد و لذا مساله تکلیف و اراده و عقاب و ثواب درباره او مطرح نیست.
آنچه اکنون هوش مصنوعی انجام می دهد، کارهای ارادی و اختیاری و از روی آگاهی و احساس نیست و لذا مساله آن مبهم است و نمی توان روی چنین موضوع مبهمی قضاوت کرد.
4. فکر کردن کاری مربوط به قوه عاقله انسان است. نفس ما دارای قوایی است که کارهای مختلفی انجام می دهند و یکی از آنها قدرت تفکر و اندیشه است که توسط قوه مفکره انجام می شود. در تعریف فکر گفته اند: «و الفكر حركة إلى المبادى و من مبادى إلى المراد»: فكر حركت ذهن است از مقصودش كه برايش مجهول است به سوى مقدمات، همينكه مقدماتش را به دست آورد و ترتيب داد، آن وقت از مقدمات حركت مىكند، مىرود به سوى مقصود خودش و مقصودش را كشف مىكند. انسان اطلاعاتی که در اختیار دارد را بررسی کرده و متناسب با آنها جواب مجهولات را در می آورد. این تعریف که در آن نفس انسان دخیل است بر آنچه در هوش مصنوعی اتفاق می افتد صدق نمی کند. آنچه این مصنوع بشری انجام می دهد کاری مشابه کار بشری است، اما به این معنا نیست که آگاهی دارد و عمل فکر کردن را انجام می دهد.
فکر کردن یک فعل جوانحی است. اگر قائل به تجرد نفس باشیم، قوای باطنی هم مجرد خواهند بود و نتیجه قوه مفکره که علم است هم مجرد خواهد بود. خروجی فکر علم است (محصول فکر علم است). در مورد اینکه آیا خود فکر مجرد است یا نه، بستگی به این دارد که نفس انسان را مجرد بدانیم یا نه. اگر نفس مجرد است قوای باطنی نفس هم مجرد خواهد بود.
5. اگر فرض کنیم که هوش مصنوعی واقعا فکر می کند، سوال این است که آیا این فکر و آگاهی، مادی است یا مجرد؟ نمی شود گفت که مادی است، زیرا تعریف مادی بر آن صدق نمی کند. امر مادی چیزی است که تقسیم پذیر است و هر چقدر اجزاء آن کوچک شود باز امکان تقسیم دارد. در مقابل امر مجرد، بسیط است و تقسیم پذیر نیست. علم همین گونه بسیط است و تقسیم نمی پذیرد. به عنوان مثال درخت گردو قابل تقسیم است هر چند به اجزاء ریزی تقسیم شود، اما تصوری که از درخت گردو در ذهن داریم قابل تجزیه نیست. این یکی از ادله فلاسفه بر مجرد بودن علم است.
شهید مطهری درباره تقسیم پذیری ماده می گوید: « همان طورى كه اجزاء زمان و اجزاء حركت تا بىنهايت قابل تقسيم مىباشند و همان طورى كه بعد جسمانى تا بىنهايت قابل تقسيم ذهنى است به اجزاء كوچكتر، حقيقت جوهر جسم نيز تا بىنهايت قابل تقسيم ذهنى است به قوه و فعليّت. اين خاصيّت براى جسم از آنجا پيدا شده كه حركت مقوّم وجود جوهر جسم است».[1]
اکنون می گوییم اگر واقعا هوش مصنوعی فکر کند، در این صورت محصول آن علم و مجرد است، اما نقش این هوش مصنوعی تنها معد و زمینه ساز بودن دریافت آن امر مجرد است. این مساله شبهه جدیدی نیست بلکه از قدیم از سوی مادیون این مساله مطرح بوده که فکر انسان را امری مادی و مربوط به مغز انسان می دانستند. آنان این گونه استدلال می کردند که نشانه مادی بودن فکر این است که اگر قسمتی از مغز انسان آسیب ببیند، فکر انسان دچار اختلال می شود. فلاسفه در پاسخ گفته اند: ادراک امری مجرد است، زیرا هر امر مادی قابل تجزیه است، اما آگاهی و علم قابل تقسیم نیست. نقش مغز انسان در علم و ادراک، تنها نقش معد است و علم از عالم دیگری بر او افاضه می شود.
شهید مطهری در پاسخ شبهه مادیون می گوید: « پاسخ اين استدلال اين است كه هر چند حافظه غير مادى است يعنى صور ادراكى در ماوراء ماده نگاهدارى مىشود ولى تذكر (يادآورى) كه عبارت است از حاضر ساختن صور ادراكى در صفحه آشكار ذهن، يك نوع «فعل» (كار) است و در فلسفه ثابت شده است كه روح در فعل و كار خود احتياج به ماده دارد و ماده را به عنوان «آلت فعل» استخدام مىكند. على هذا فراموشيها چه آنهايى كه به واسطه طول مدت در حال عادى پيدا مىشود و چه آنهايى كه به واسطه اختلالات مغزى حاصل مىشود، نه ازاينجهت است كه خاطرات ذهنى به كلى معدوم شده است بلكه تنها ازاينجهت است كه قدرت يادآورى روح براى احضار آنها در سطح ذهن به واسطه فقدان «آلت فعل» از بين رفته است».[2]