« فهرست دروس
درس کلام استاد علی ربانی‌گلپایگانی

1403/10/17

بسم الله الرحمن الرحیم

پاسخ به شبهات فضای مجازی

 

موضوع: پاسخ به شبهات فضای مجازی

شبهه: عدم نیاز بشر به دین

سخن درباره شبهه ای بود که گفته بود دین کارکرد و نقش مثبتی برای بشر نداشته است و اگر هم در گذشته بشر به دین اقبال داشته بدان خاطر بوده که بهره مند از علم نبوده است. آنچه برای بشر مفید است علم و دانش تجربی است.

در نقد این شبهه چند نکته و چند اشتباه روشی آن بیان شد. همچنین برخی کارکردهای دین بیان شد. در ادامه به برخی دیگر از کارکردهای اجتماعی و فردی دین برای بشر می پردازیم.

 

کارکردهای اجتماعی دین

کارکرد وحدت آفرینی دین

یکی از کارکردهای دین، نقش وحدت آفرینی آن است. قرآن کریم می فرماید: « وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَميعاً وَ لا تَفَرَّقُوا وَ اذْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ كُنْتُمْ أَعْداءً فَأَلَّفَ‌ بَيْنَ قُلُوبِكُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْواناً وَ كُنْتُمْ عَلى‌ شَفا حُفْرَةٍ مِنَ النَّارِ فَأَنْقَذَكُمْ مِنْها كَذلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمْ آياتِهِ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُون‌».[1] ممکن است گفته شود این وحدت اکنون در میان مسلمانان به آن شکل وجود ندارد، پاسخ این است که این به خاطر عمل نکردن به دستورات دینی و عوامل دیگری است و نقصی برای اصل دین به شمار نمی رود.

آگوست کنت، جامعه شناس فرانسوی، دین را یکی از عواملی می داند که در میان جامعه ایجاد وحدت می کند. وی می گوید: «دین نه تنها کوششی برای تبیین و شناخت واقعیت است، بلکه اصل وحدت بخش جامعه بشری نیز به شمار می رود»[2] .

 

کارکرد مبارزه با تبعیض های ناروا

از دیگر کارکردهای مهم اجتماعی دین از منظر قرآن کریم، مبارزه با تبعیض های ناروا است « يا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْناكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَ أُنْثى‌ وَ جَعَلْناكُمْ شُعُوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَليمٌ خَبيرٌ »[3] . این آیه بیان می کند که دسته بندی های قبیله گی و جغرافیایی، اموری عادی و فقط برای ارتباطات شما است و ملاک ارزش نیست.

برخی این آیه را برای تکثر ادیان بکار گرفته و دلیل آن را کلمه «جعلناکم» دانسته اند. اما این تنها آیه در قرآن در این باره نیست، بلکه آیات فراوان دیگری پیروان ادیان غیر اسلامی آمده است که باید جزیه بدهند و نیز درباره کافران و مشرکان آیات فراوانی بیان شده است. بنابراین این نگاه، نگاهی گزینشی و سطحی و شعارگونه به قرآن است.

در حدیث نبوی (ص) معروف هم آمده است: « أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّ رَبَّكُمْ وَاحِدٌ وَ إِنَّ أَبَاكُمْ وَاحِدٌ كُلُّكُمْ لِآدَمَ وَ آدَمُ مِنْ تُرَابٍ إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ وَ لَيْسَ لِعَرَبِيٍّ عَلَى عَجَمِيٍّ فَضْلٌ إِلَّا بِالتَّقْوَى‌».[4]

 

کارکرد عدالت اجتماعی و مبارزه با ظلم

از دیگر کارکردهای مهم اجتماعی دین، عدالت اجتماعی و مبارزه با ظلم و ستمگری است. قرآن در سوره حدید می فرماید: « لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَيِّناتِ وَ أَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْكِتابَ وَ الْميزانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ »[5] . و در سوره اعراف می فرماید: « الَّذينَ يَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِيَّ الْأُمِّيَّ الَّذي يَجِدُونَهُ مَكْتُوباً عِنْدَهُمْ فِي التَّوْراةِ وَ الْإِنْجيلِ يَأْمُرُهُمْ بِالْمَعْرُوفِ وَ يَنْهاهُمْ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ يُحِلُّ لَهُمُ الطَّيِّباتِ وَ يُحَرِّمُ عَلَيْهِمُ الْخَبائِثَ وَ يَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَ الْأَغْلالَ الَّتي‌ كانَتْ عَلَيْهِمْ». این آیه بیان می کند که دین قید و بندهای جاهلی را از دست و پای بشر باز می کند. امیرالمومنین (ع) در عهدنامه به مالک اشتر می فرماید: « وَ أَشْعِرْ قَلْبَكَ الرَّحْمَةَ لِلرَّعِيَّةِ وَ الْمَحَبَّةَ لَهُمْ وَ اللُّطْفَ بِهِمْ وَ لَا تَكُونَنَّ عَلَيْهِمْ سَبُعاً ضَارِياً تَغْتَنِمُ أَكْلَهُمْ فَإِنَّهُمْ صِنْفَانِ إِمَّا أَخٌ لَكَ فِي الدِّينِ وَ إِمَّا نَظِيرٌ لَكَ فِي الْخَلْقِ ».[6]

 

کارکرد نوع دوستی و کمک به نیازمندان

از دیگر نقش های مهم دین، نوع دوستی و ایجاد تعاون با دیگران مخصوصا کمک به نیازمندان است. این کارکرد در کشور ما سبب شده است که کارهای خیریه فراوانی انجام گیرد از ساختن خیریه مدارس و بیمارستان ها و مراکز دیگر تا کمک به بحران های اجتماعی مانند سیل و بیماری و تا کمک های بین المللی به سایر مسلمانان جهان.

(دین، دارای کارکردهای اجتماعی دیگری نیز هست مانند کارکرد تشویق به علم آموزی و نیز کنترل و مدیریت علم در جهت خدمت به بشر و عدم طغیان آن) .

 

کارکردهای فردی دین

آرامش بخشی روانی

از جمله کارکردهای مهم دین، ایجاد آرامش روانی برای انسان مومن است: « الَّذينَ آمَنُوا وَ تَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِكْرِ اللَّهِ أَلا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ ».[7] و در جای دیگر می فرماید: « هُوَ الَّذي أَنْزَلَ السَّكينَةَ في‌ قُلُوبِ الْمُؤْمِنينَ لِيَزْدادُوا إيماناً مَعَ إيمانِهِم‌».[8] ایجاد آرامش و سکینه در دلهای مومنین آنهم در صحنه های اضطراب آور جنگ و نبرد از کارکردهای مهم دین است.

جنبه روانی دین از منظر روان کاوان و روانشناسان خیلی مورد توجه است. فروید با اینکه برای دین اهمیتی چندانی قائل نیست اما درباره دین گفته است: «ملاحظه می شود که دین چه مایع زورمند و تسکین دهنده ای ارائه می دهد. با این شکل دشواری ها، رنجها، محدودیت ها و بی عدالتی های جهان پر آشوب قابل تحمل می شود». وی می گوید: «مرگ پایان همه چیز محسوب نمی شود، بلکه مرز یا پلی است میان دو دنیا».

شاگرد فروید، یونگ درباره روانشناسی دین عبارتی دارد و می گوید: «کسی که تجربه دینی (یعنی داشتن یک حالت معنوی دینی) به او دست داده باشد، صاحب گوهر گرانبهایی است، یعنی صاحب چیزی است که به زندگی معنا می بخشد، بلکه خود سرجشمه زندگی و زیبایی است و به جهان و بشریت شکوه تازه ای می دهد. چنین کسی دارای ایمان و آرامش است»[9] .

وی در عبارت دیگری می گوید: «اعتقادات و مناسک دینی از لحاظ ارزش بهداشت روانی اهمیت خارق العاده ای دارد».[10] «نظریه علمی از جنبه های عاطفی تجربه فارغ است (یعنی نظریه های علمی تنها با ذهن سر و کار دارد و با دل کاری ندارد سر و کاری ندارد)، حال آنکه اعتقادات دینی مخصوصا در این جنبه موثر است (اعتقادات هم با ذهن و هم با دل ارتباط دارد)».[11]

به عنوان یکی از مصادیق عینی این کارکرد دین می توان، حضرت امام رضوان الله را نام برد که با اینکه این همه سختی ها را در زندگی دیدند و بعد از پیروزی انقلاب هم با این همه سختی ها و ناملایمات مواجه شدند اما مانند کوه در مقابل آنها ایستادند و هیچ وقت احساس یاس و ناامیدی نکردند، بلکه انرژی مثبت به دیگران هم منتقل کردند.

 

معنا بخشی به زندگی

کارکرد دیگر فردی دین معنا بحشی به زندگی است. زندگی بدون ایمان معنای واقعی ندارد. شهید مطهری در این باره می فرماید: « اوّلين اثر ايمان مذهبى، از نظر بهجت‌زايى و انبساطآفرينى، «خوشبينى» است، خوشبينى به جهان و خلقت و هستى. ايمان مذهبى ازآن‌جهت كه تلقّى انسان را نسبت به جهان شكل خاص مى‌دهد، به اين نحو كه آفرينش را هدفدار و هدف را خير و تكامل و سعادت معرّفى مى‌كند، طبعا ديد انسان را نسبت به نظام كلّى هستى و قوانين حاكم بر آن خوشبينانه مى‌سازد. حالت فرد با ايمان در كشور هستى، مانند حالت فردى است كه در كشورى زندگى مى‌كند كه قوانين و تشكيلات و نظامات آن كشور را صحيح و عادلانه مى‌داند، به حسن نيّت گردانندگان اصلى كشور نيز ايمان‌ دارد و قهرا زمينه ترقّى و تعالى را براى خودش و همه افراد ديگر فراهم مى‌بيند و معتقد است كه تنها چيزى كه ممكن است و موجب عقب‌ماندگى او بشود تنبلى و بى‌تجربگى خود او و انسانهايى مانند اوست كه مانند او مكلّف و مسئول‌اند.

از نظر چنين شخصى، مسئول عقب‌ماندگى او خودش است نه تشكيلات و نظامات كشور، و هر نقصى وجود دارد از آنجاست كه او و امثال او وظيفه و مسئوليّت خويش را انجام نداده‌اند. اين انديشه طبعا او را به غيرت مى‌آورد و با خوشبينى و اميدوارى به حركت و جنبش وامى‌دارد.

امّا يك فرد بى‌ايمان در كشور هستى، مانند فردى است كه در كشورى زندگى مى‌كند كه قوانين و تشكيلات و تأسيسات كشور را فاسد و ظالمانه مى‌داند و از قبول آنها هم چاره‌اى ندارد. درون چنين فردى، همواره پر از عقده و كينه است. او هرگز به فكر اصلاح خودش نمى‌افتد، بلكه فكر مى‌كند در جايى كه زمين و آسمان بر ناهموارى است و سراسر هستى ظلم و جور و نادرستى است، درستى ذرّه‌اى مانند من چه اثرى دارد؟ چنين كسى هرگز از جهان لذّت نمى‌برد. جهان براى او همواره مانند يك زندان هولناك است. اين است كه قرآن كريم مى‌فرمايد: وَ مَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِكْرِي فَإِنَّ لَهُ مَعِيشَةً ضَنْكاً «1».[12]

 

بهره مندی از لذت های معنوی

دین باعث می شود که فرد بتواند از لذت های معنوی هم برخوردار شود، مثل لذت خدمت به نیازمندان. در روایت آمده است: «لذه الجسم الطعام و لذه الروح الاطعام». و یا فرد وقتی احساس می کند که در میان خانواده محترم است لذت می برد. از بهترین لذت های معنوی لذت عبادت خداوند است. برای دستیابی به این لذت باید وارد این میدان شد.

 

صبر و پایداری در برابر مشکلات

از دیگر فایده های ایمان و دین، صبر و پایداری در مقابل مشکلات است. از چهره های شاخص این مساله، حضرت زینب (س) است که اسطوره صبر و استقامت بودند.

ویلیام جیمز در کتاب دین و روان در این باره می گوید: «قدرتی که دین برای تحمل مصائب به انسان می دهد هرگز از عهده اخلاق بر نمی آید، زیرا شور و حرارتی که با اعتقاد به دین در انسان حاصل می شود هرگز از عهده اخلاق بر نمی آید».[13]


[2] جامعه شناسی دین، ص40.
[4] بحارالانوار، علامه مجلسی، ج73، ص350.
[6] نهج البلاغه، سید رضی، ص427.
[9] روانشناسی دین، ص3.
[10] روانشناسی دین، ص50.
[11] روانشناسی دین، ص54.
[12] مجموعه آثار، شهید مطهری، ج2، ص43 - 44.
[13] کتاب دین و روان، ویلیام جیمز.
logo