1403/09/03
بسم الله الرحمن الرحیم
کلام و بحث اخلاق و معنویت، مبانی و مقدمات
موضوع: کلام و بحث اخلاق و معنویت، مبانی و مقدمات
قضایای اخلاقی و پشتوانه برهانی
بحث در این باره بود که آیا قضایا اخلاقی مانند احکام عقل نظری، از قضایای یقینی تشکیل شده و پشتوانه برهانی دارند یا نه اینگونه نیست؟ نتیجه مباحث گذشته این شد که قضایای اخلاقی اعتباریاتی هستند که منشا انتزاع واقعی دارند و لذا پشتوانه برهانی دارند.
ضرورت بالقیاس در قضایای اخلاقی
گاه گفته می شود در قضایای اخلاقی، «ضرورت بالقیاس» حاکم است. توضیح اینکه در فلسفه مواد سه گانه ای با عنوان وجوب، امکان و امتناع مطرح است. وجوب، گاه وجوب بالذات و گاه بالغیر و گاه بالقیاس الی الغیر است. در مورد امکان هم، امکان ذاتی و امکان بالقیاس داریم اما امکان بالغیر نداریم.
در بحث ما ضرورت دو کاربرد دارد: یکی وصف وجود و مرادف با وجوب است. به همین خاطر گفته می شود ضرورت ذاتی یا ضرورت بالغیر و یا ضرورت بالقیاس. کاربرد دیگر آن عام بوده و در مورد امتناع هم به کار می رود، یعنی امتناع هم از این جهت می شود ضرورت .
وجوب بالذات یعنی وجودی که از جهت ذات دارای وجوب و ضرورت است. وجوب بالغیر آن گاه است که علت تامه محقق شود، در این صورت معلول که ذاتا امکان دارد، وجوب پیدا می کند که این وجوب بالغیر و از ناحیه علت است. ضرورت بالقیاس هم از مقایسه دو طرف به دست می آید مانند متضایفین که اگر یکی وجود داشته باشد، دیگری هم بالقیاس به غیر قطعا وجود دارد مانند فوق و تحت و یا ابوت و بنوت. در ظرف مقایسه معلول با وجود علت، نیز ضرورت بالقیاس جاری است، یعنی ضرورت وجود معلول دو لحاظ دارد: وجوب بالغیر و وجوب بالقیاس.
در مورد احکام اخلاقی نیز گفته شده، از باب ضرورت بالقیاس است. ضرورت، وصف قضایای یقینی است و اگر بگوییم قضایای اخلاقی ضرورت بالقیاس داشته باشد، در این صورت در چهارچوب یقین قرار گرفته و برهانی خواهد بود. آیت الله مصباح یزدی همین دیدگاه را برگزیده اند.
ضرورت بالقیاس داشتن قضایای اخلاقی به چه معنایی است ؟
احکام اخلاقی مربوط به افعال اختیاری انسان است، و در افعال اختیاری رابطه علیت برقرار می شود، یعنی فعل اخلاقی نتیجه ای به همراه دارد. اگر فعل اخلاقی خوب باشد قطعا نتیجه آن خوب و اگر فعل بد باشد قطعا نتیجه بد خواهد داشت. بنابراین رابطه فعل اخلاقی و نتیجه آن رابطه علیت است. به تعبیر دیگر اگر فرض کنی نتیجه فعل اخلاقی تحقق دارد مثلا نتیجه خوب است و فرد به کمال رشیده است، قطعا فعلی که انجام داده خوب است و بالعکس اگر نتیجه بدی داده است و باعث سقوط فرد شده، آن فعل بد است. اینکه گفته می شود در احکام اخلاقی ضرورت بالقیاس حاکم است به همین معنا است.
دو کاربرد فعل اخلاقی
فعل اخلاقی دو کاربرد دارد: یک کاربرد خاص دارد که معادل با خوب است. این کاربرد رایج است، و وقتی گفته می شود فلانی آدم با اخلاقی هست به همین معنا است. کاربرد دیگر اخلاق در مباحث علمی مطرح است و فعل اخلاقی به فعلی گفته می شود که باید و نباید بردار است و این فعل می تواند خوب و می تواند بد باشد. بنابراین، فعل اخلاقی در کاربرد عام آن رذایل را هم در بر می گیرد. در بحث ما در اینجا همین کاربرد دوم و عام مورد توجه است.
تا اینجا بیان شد که موضوع احکام اخلاقی، فعل اختیاری انسان است، و فعل اختیاری هم دو گونه است خوب و بد. نسبت میان این افعال اخلاقی و نتایج آنها، نسبت علت و معلول است. اگر علت و معلول را با هم بسنجیدم، در ظرف وجود علت تامه، معلول قطعا وجود دارد و در ظرف وجود معلول، قطعا علت وجود دارد. با توجه به این نکته می توان گفت احکام اخلاقی برهان پذیر هستند.
این ضرورت در امور طبیعی هم جاری است مثلا برای تشکیل شدن آب، باید اکسیژن و نیتروژن به درصد معینی با هم ترکیب شده باشد. در مورد اعتباریات اجتماعی نیز این ضروریات حاکم است با این فرق لطیف که در مباحث اخلاقی، نیت فاعل هم دخیل است. مثلا در قضایای اجتماعی گفته می شود اگر با اتومبیل در سمت راست جاده حرکت کنی، باعث کاهش تصادفات می شود. این امر تحقق پیدا می کند و مصلحت اجتماعی شکل می گیرد اعم از اینکه نیت راننده، الهی باشد یا مادی و ریائی. اما در بحث اخلاقی، بدون نیت، رشد و تعالی فاعلی صورت نمی گیرد.
نکته دیگر اینکه یک وقت بحث این است که خوب و بد اخلاقی از کجا انتزاع می شود و به تعبیر دیگر منشا این باید و نباید اخلاقی چیست؟ اگر فعل انسان را با قابلیت ها و استعدادها و کمال او بررسی کنیم، می گوییم هر فعلی که سعادت انسان را تامین کند، باید و خوب است و هر فعلی که در خلاف این جهت باشد، نباید و بد است. در اینجا نیز ضرورت بالقیاس جاری است. بنابراین ضرورت بالقیاس هم در مقایسه فعل اخلاقی با منشا آنها به دست می آید و هم در مقایسه فعل اخلاقی با نتایج آنها.
در این باره ر.ک: کتاب دروس فلسفه اخلاق، آیت الله مصباح یزدی، ص 26 – 30
خوب و بد نسبی و رابطه آنها با قضایای اخلاقی
شهید مطهری در بحث آشنایی با علوم اسلامی، در بحث حکمت عملی می فرماید: گاه می بینیم خوب و بد، نسبی است یعنی رفتاری متناسب با اغراض عده ای خوب و برای عده ای دیگر بد است. از آن سو حکمت عملی که سه شاخه دارد: تدبیر منزل، سیاست مدن و اخلاقیات، هر سه شاخه هم کلیت دارند و هم دارای ثابت هستند. در این صورت سوال می شود که آیا افعال اخلاقی نسبی جزء قضایای اخلاقی به شمار می رود یا نه؟ انشاء الله این بحث در جلسه آینده دنبال می شود.