1403/08/13
بسم الله الرحمن الرحیم
کلام و بحث اخلاق و معنویت، مبانی و مقدمات
موضوع: کلام و بحث اخلاق و معنویت، مبانی و مقدمات
استکبار ستیزی و پیروزی جبهه حق
امام راحل در همان آغاز نهضت، اسرائیل را به عنوان یک خطر بزرگ برای بشریت معرفی کردند و بعد از آن آمریکا را با عنوان شیطان بزرگ یاد کردند. شکل گیری اسرائیل اساسا یک نقشه شیطانی برای استعمار بوده است.
در زمان رژیم گذشته، آمریکا بر ایران نفوذ کامل داشت و حاکم بر ایران بود، گویی کشور ما در زمره یکی از ایالت های آمریکا به شمار می روفت. آمریکایی ها در ایران حق توحش می گرفتند. بعد از پیروزی انقلاب سعی کردند جلوی انقلاب را بگیرند و سفارتخانه آنها مرکز توطئه و جاسوسی بود، لذا امام راحل فرمودند هر چه فریاد دارید بر سر آمریکا بکشید. کشوری که هم بمب اتم دارد و تنها کشوری است که از آن استفاده کرده باشد، این کشور در ویتنام و عراق چه مقدار جنایت کردند و هر جا رفته اند جز فساد و تباهی نداشته اند، اکنون اینان سردمدارن حقوق بشر شده اند! ادعای بی طرفی آنان در جریان جنگ غزه و لبنان نیز دروغی محض است .
آینده تاریخ از نظر جهان بینی اسلامی، امری مردد نیست، بلکه کاملا روشن و درخشان است، و آن این است که نظام جهان بر اساس حکومت اسلامی و علوی شکل خواهد گرفت و می دانیم که خداوند متعال وعده قطعی داده که کسانی که اسلام را یاری کنند خداوند آنها را یاری می کند. سنت الهی در آزمون و امتحان بشر نیز قطعی است. هر چند جریان های اخیر فراز و نشیب دارد اما باعث می شود وجدان های بشریت بیدار شود. کار شیطان جلوه گری و حق نشان دادن باطل و باطل جلوه دادن حق است. هیچ وقت دنیا تا این اندازه یک صدا علیه آمریکا نشده است و این پدیده ای جدید است که در اثر وقایعی که در فلسطین رخ داده صورت گرفته است. بعضی از علمای اهل سنت نیز وقتی همین قضایا را دیده اند، یا برگشته اند یا عملکرد انقلاب اسلامی را تحسین می کنند.
آری، پای حق ایستادن همانند کربلا هزینه دارد، اما حق ماندگار است و باطل جوله دارد اما خداوند وعده قطعی فرموده که حق را یاری می کند و انشاء الله غده سرطانی اسرائیل ریشه کن و مسجد الاقصی و مردم فلسطین آزاد شود.
مکتب اهل بیت (ع) مکتبی یگانه در عالم
فرهنگ و مکتب اهل بیت (ع) از هر جهت جامعیت دارد. عقلانیت آن در درجه اعلا است، از جهت احساسات و عواطف در حد اعلی است. از جهت حماسه و شجاعت و قهرمانی در حد اعلی است و هیچ مکتبی در دنیا با مکتب اهل بیت (ع) قابل مقایسه نیست. فرهنگ ایثار، عاطفه، احساسات اسلامی در این مکتب از هر جهت کامل است. در همین جریان کمک به مردم مظلوم لبنان و غزه، خانم های ایرانی در صف می ایستادند تا طلاهای خود را در این راه انفاق کنند. یا خانم و آقایی که بعد از سال ها منتظر دریافت مسکن بودند، اما حاضر شدند مسکن شان را در این راه به مردم لبنان و غزه بدهند. اینها نمونه هایی است که حقیقت آن روز قیامت معلوم می شود.
الزام آور بودن مسائل اخلاقی
گفته شد پاره ای از مباحث اخلاقی است که در فلسفه اخلاق بحث می شود، این مباحث به علم کلام هم ربط پیدا می کند، زیرا مباحث آن در حوزه باورهای اسلامی قرار می گیرد و علم کلام که نقش دفاعی دارد به این مباحث می پردازد. بنابراین متکلم نیز همین مباحث را دنبال می کند اما با انگیزه دفاعی.
یکی از مسائلی که در فلسفه اخلاق مطرح شده این است که آیا مسائل اخلاقی الزام هست یا نه؟ مسلما در قضایای اخلاقی خوب و بد وجود دارد مانند اینکه تواضع خوب و تکبر بد است، و یا احسان به دیگران کار خوبی است و بی توجهی نسبت به نیازمندان بد است. آیا الزام در مسائل اخلاقی وجود دارد یعنی هر جا خوب و بد پیدا شد باید و نباید هم به همراه دارد یا انفکاک پذیر است یعنی ممکن است هست و نیست باشد اما باید و نبایدی در آن نباشد؟
این مساله در عصر جدید مطرح شده و غالبا فلاسفه غربی معتقد هستند که خوب و بدهای اخلاقی با الزام هم همراه است یعنی هر جا سخن از خوبی است یک «باید» همراه آن است و هر جا بدی است یک «نباید» به همراه آن است .
با دقت در مساله می توان گفت این بحث از یک وجه قابل تفکیک هست و از یک جهت نه. شاید کسانی که می گویند بایدها و نبایدها قابل تفکیک است مرادشان بایدها و نبایدهای قانونی است. وقتی قانونی تصویب می شود می توان گفت اخلاقیات این گونه نیستند و نباید برای آنها قوانینی وضع کرد. مثل اینکه قانونی وضع شود که آدم ها باید متواضع باشند و الا جریمه می شوند. اما اگر ملاک و معیار را قانون قرار ندهیم بلکه آن را روی مصالح و مفاسد و مدار انسانیت بدانیم در این صورت می گوییم هر هست و نیست اخلاقی، الزام آور است، زیرا انسان اگر بخواهد بر مدار انسانیت باقی بماند باید مطابق آنها عمل کند، و اگر بر خلاف آنها عمل کند از مدار انسانیت خارج شده است.
در آموزه های فقهی نیز بحث همین گونه است. در معیارهای فقهی، افعال مکلفین به حلال و حرام و مستحب و مکروه و مباحث تقسیم می شود. از جهت فقهی تواضع داشتن واجب نیست، اما اذیت کردن نسبت به همسایه حرام است.
دیدگاه غالب این است که حسن و قبح های اخلاقی با الزام همراه است و این دیدگاه صحیحی است، زیرا انسانیت ملاک است منتهی مقول به تشکیک است و وابسته به نقشی است که در انسانیت دارد.
رابطه هست و نیست ها و بایدها و نبایدها
از جمله مباحث مورد بحث، این است که ما از هست و نیست ها چگونه به بایدها و نبایدها می رسیم؟ دیوید هیوم گفت: فیلسوفان مغالطه کرده و گفته اند انسان اینگونه هست یا اینگونه نیست، پس باید چنین باشد. این استدلال غلط است زیرا نتیجه استدلال باید در مقدمات باشد. مقدمات برهان «است» است اما نتیجه شما «باید» است. دکتر سروش از مدافعان همین دیدگاه است و کتابی با عنوان «دانش و ارزش» در این باره نوشته است. وی می گوید یک سیم خاردار میان هست و نیست ها و بایدها و نبایدها کشیده شده است و هیچ گاه از هست ها به بایدها نمی توان رسید.
جالب این است که این مساله ای که از معزلات معاصر فکر بشر است، سالها قبل توسط مرحوم قطب الدین رازی در کتاب «مکاکمات» در شرح اشارات مطرح شده که چگونه می توان بایدها را از هست و نیست ها بدست آورد. شهید مطهری می فرماید این از معجزات اسلامی است که اندیشمندان آن به این مسائل سالها قبل دست یافته اند.