« فهرست دروس
درس خارج اصول استاد سید مهدی نقیبی

1404/08/17

بسم الله الرحمن الرحیم

طرح سؤال و ضوابط کلامی بودن / نتیجه بررسی ضوابط / بحث لفظی یا عقلی بودن / جمع‌بندی: اصولی و غیر مستقلات عقلیه

 

موضوع: اجتماع امر و نهی در شیء واحد / ضوابط کلامی بودن / بحث لفظی یا عقلی بودن / جمع‌بندی: اصولی و غیر مستقلات عقلیه

آیا مسئله اجتماع امر و نهی، کلامی است یا اصولی؟

این مسئله مطرح است که آیا «اجتماع امر و نهی» ـ به معنای اجتماع وجوب و حرمت در شیء واحد با وحدت‌های چهارگانه ـ از مسائل علم کلام است یا از مسائل علم اصول؟

دو ضابطه برای کلامی بودن یک مسئله ذکر شده است:

ضابطه اول:

«مسئله کلامی آن است که عقلی باشد.»
چون بحث اجتماع امر و نهی عقلی است (اجتماع ممکن است یا ممتنع است)، پس باید کلامی باشد.

پاسخ:

صرف عقلی بودن، کافی برای کلامی بودن نیست. ما بسیاری از مسائل عقلی داریم که کلامی نیستند. پس این ضابطه تام نیست.

ضابطه دوم:

«مسئله کلامی، مسئله‌ای است که درباره خداوند و صدور یا عدم صدور فعل از ناحیه او بحث کند».

یعنی اگر مسئله‌ای مربوط به «جایز بودن یا نبودن فعل برای خدا» باشد، کلامی است.

پاسخ:

در مسئله اجتماع امر و نهی، سخن از چیزی نیست که اختصاص به ذات باری تعالی داشته باشد.
این مسئله در مورد مولاى عادی (مانند پدر نسبت به فرزند) نیز مطرح می‌شود:
آیا مولا می‌تواند نسبت به فعل واحد در زمان واحد دو تکلیف متضاد جعل کند یا نه؟

پس این خصوصیت اختصاصی خداوند نیست تا مسئله کلامی گردد.

نتیجه بررسی ضوابط

     نه عقلی بودن،

     و نه بحث از صدور فعل از خدا،
هیچ‌کدام موجب کلامی شدن این بحث نمی‌شود.

از سوی دیگر، این مسئله ویژگی‌های یک مسئله اصولی را دارد و در واقع ابزار استنباط حکم شرعی است؛
نه از مبادی احکام است، و نه یک بحث مستقل کلامی یا فقهی.

بحثی درباره «مبادی احکام»

گاهی گفته‌اند مسئله اجتماع امر و نهی از «مبادی احکام» است.
پاسخ آن است که ما در اصول جز دو قسم مبادی نداریم:

    1. مبادی تصوری

    2. مبادی تصدیقی

و چیزی به نام «مبادی احکام» به عنوان قسم مستقل وجود خارجی ندارد.
پس مسئله ما نه از مبادی تصوری است، نه از مبادی تصدیقی، و نه از قسم سومی به نام مبادی احکام.

آیا بحث، لفظی است یا عقلی؟

عنوان مسئله این است: «آیا جایز است اجتماع امر و نهی در شیء واحد؟»

این تعبیر ممکن است برای برخی چنین تداعی کند که بحث درباره «لفظ امر و لفظ نهی» است.
اما:

نکته مهم

بحث ما لفظی نیست؛
بلکه عقلی است در باب اجتماع وجوب و حرمت در شیء واحد متّحد الوجود و متعدد العنوان.

گرچه وجوب غالباً از «صیغه امر» فهمیده می‌شود و حرمت غالباً از «صیغه نهی»،
اما گاهی وجوب و حرمت از غیر لفظ نیز استفاده می‌شود؛
مثل اجماع یا دلیل لبی.

پس موضوع حقیقی مسئله این است:

«آیا اجتماع وجوب و حرمت در شیء واحد، ذو عنوانین، عقلاً جایز است یا ممتنع؟»

و نه اینکه «لفظ امر» و «لفظ نهی» چه دلالتی دارند.

نکته مربوط به قول به تفصیل (عقل و عرف)

یکی از اقوال این است:

     اجتماع امر و نهی عقلاً جایز است

     اجتماع امر و نهی عرفاً ممتنع است

ظاهر این قول ممکن است موجب توهّم لفظی بودن بحث شود؛ زیرا در تشخیص مدلول الفاظ به عرف مراجعه می‌کنیم.

اما در اینجا مراجعه به عرف به جهت «فهم مدلول لفظ» نیست؛
بلکه به این سبب است که:

     عرف، فعل واحد را یک چیز می‌بیند؛ لذا اجتماع وجوب و حرمت را ممتنع می‌داند.

     عقل، دو عنوان مختلف را لحاظ می‌کند و متعلق امر و نهی را دو چیز تحلیلی می‌بیند.

پس این قول نیز نشان نمی‌دهد که بحث لفظی است؛
بحث همچنان عقلی باقی می‌ماند.

جایگاه عرف

عرف، تنها در «تشخیص مدلول الفاظ» حجت است.
اما در اینجا سخن از مدلول الفاظ نیست؛
بحث درباره اجتماع دو حکم عقلی یا شرعی در یک وجود خارجی با دو عنوان است.
پس مراجعه به عرف برای این جهت، ربطی به لفظی بودن بحث ندارد.

نوع مسئله از حیث عقلی بودن

مسائل عقلی به دو دسته تقسیم می‌شوند:

    1. مستقلات عقلیه
(هر دو مقدمه قیاس عقلی است)

    2. غیر مستقلات عقلیه
(یکی از دو مقدمه، غیر عقلی ـ غالباً شرعی ـ است)

مسئله اجتماع امر و نهی از غیر مستقلات عقلیه است؛
چون کبری عقلی است ولی صغری ـ یعنی صدور امر و نهی شرعی ـ غیر عقلی (شرعی) است.

مانند:

     وجوب مقدمه واجب

     ترتب امر مقتضی نهی از ضد

جمع‌بندی نهایی

مسئله اجتماع امر و نهی:

     نه کلامی است (چون مختص به خدا نیست)

     نه فقهی است (از جزئیات احکام نیست)

     نه از مبادی احکام است (چنین عنوانی وجود ندارد)

     بلکه مسئله‌ای اصولی و عقلی است،
از سنخ «غیر مستقلات عقلیه».

ادامه بررسی قول به تفصیل و تحلیل عقل و عرف در جلسه بعد خواهد آمد، ان‌شاءالله.

 

logo