« فهرست دروس
درس خارج اصول استاد سید مهدی نقیبی

1404/08/06

بسم الله الرحمن الرحیم

اجتماع امر و نهی / دیدگاه مشهور اصولیان / نقش استقلالی در استنباط / جمع‌بندی و نتیجه اصولی بودن

 

موضوع: اجتماع امر و نهی در شیء واحد / ماهیت مسئله اجتماع امر و نهی / دیدگاه مشهور اصولیان / نقش استقلالی در استنباط

امر سوم: ماهیت مسئله اجتماع امر و نهی

امر سومی که در مبحث اجتماع امر و نهی در شیء واحد ذو عنوانین می‌شود، این است که آیا این مسئله از مسائل اصولیه است یا از مسائل فقهیه یا کلامیه؟
یا اینکه اساساً باید گفت بحث جواز اجتماع امر و نهی و عدم جواز آن، مسئله‌ای اصولی نیست، بلکه از مبادی احکام شمرده می‌شود؟

در این زمینه احتمالات و اقوال مختلفی وجود دارد.

نظر مشهور اصولیان

آنچه نزد اکثر اصولیان معروف است، این است که مسئله‌ی محل بحث ما، مسئله‌ای اصولی است.
زیرا خصوصیت مسئله‌ی اصولی در اینجا وجود دارد؛ یعنی آن اثری که باید مسئله‌ی اصولی داشته باشد، در این مسئله تحقق دارد. لذا این مسئله، اصولی است.

به‌هرحال، اصولیون این مسئله را در کتب خود مطرح کرده‌اند و چون در طریق استنباط حکم شرعی قرار می‌گیرد، باید آن را مسئله‌ای اصولی دانست، نه فقهی یا کلامی.

خاصیت مسئله اصولی

خاصیت مسئله‌ی اصولی آن است که در طریق استنباط حکم شرعی قرار گیرد و در کبری قیاس استنباطی واقع شود.

اصولیون برای مسئله‌ی اصولی چند ویژگی ذکر کرده‌اند:

    1. نقش مستقل در استنباط حکم شرعی داشته باشد.

    2. کلی و جاری در تمام ابواب فقه باشد، نه مخصوص باب خاصی.

نقش استقلالی در استنباط

منظور از استقلال آن است که نتیجه‌ی مسئله‌ی اصولی، مستقیماً در رسیدن به حکم شرعی تأثیرگذار باشد.
برای مثال، در ادبیات عرب نقش انکارناپذیری در فهم کتاب و سنت دارد، اما این نقش غیرمستقل است؛ یعنی در مسیر استنباط تأثیر دارد ولی مستقلاً نتیجه‌ی شرعی تولید نمی‌کند.

در حالی‌که در علم اصول، مثلاً وقتی بحث می‌شود که امر ظاهر در وجوب است و ظاهر حجت است، نتیجه‌اش مستقیماً یک حکم شرعی است؛ زیرا از این دو مقدمه، وجوب یک فعل ثابت می‌شود.

تبیین «فی‌الجمله» در استقلال

برخی از اصولیان تعبیر کرده‌اند که استقلال در مسئله‌ی اصولی فی‌الجمله است.
یعنی همیشه چنین نیست که نتیجه‌ی یک مسئله‌ی اصولی مستقیماً حکم شرعی باشد، بلکه گاه برای نتیجه‌گیری فقهی، نیاز به ضمیمه شدن چند مسئله‌ی اصولی وجود دارد.

مثلاً در استنباط وجوب نماز از آیه‌ی أَقیمُوا الصَّلاةَ دو مسئله‌ی اصولی دخیل‌اند:

    1. امر ظاهر در وجوب است.

    2. ظواهر کتاب حجت‌اند.

از ترکیب این دو، حکم شرعی وجوب نماز به دست می‌آید.

بیان مرحوم مظفر

مرحوم مظفر (رضوان‌الله‌علیه) در اصول الفقه می‌فرماید:
گاهی حکم شرعی بر یک مسئله‌ی اصولی مبتنی است و گاهی بر دو یا چند مسئله.
مثلاً در آیه‌ی أَقیمُوا الصَّلاةَ، اثبات وجوب متوقف بر دو مسئله‌ی اصولی است:
«ظهور امر در وجوب» و «حجیت ظواهر کتاب».

تعریف دیگر از مسئله اصولی

برخی نیز گفته‌اند:
«المسألة الأصولیة هی التی یمکن أن یُستدل بها علی المسألة الشرعیة»
یعنی مسئله‌ای اصولی است که ممکن باشد به‌وسیله‌ی آن بر حکم شرعی استدلال شود؛ هرچند در نتیجه، گاهی آن استدلال منتهی به اثبات حکم نشود.

مثال: شهرت فتوایی

برای نمونه، مسئله‌ی «حجیت شهرت» مسئله‌ای اصولی است؛ زیرا در طریق استنباط حکم شرعی قرار می‌گیرد.
اگر ثابت شود شهرت حجت است، می‌توان به‌وسیله‌ی آن بر حرمت یا وجوبی فقهی استدلال کرد؛ و اگر حجت نبود، استدلال به آن صحیح نخواهد بود.

جمع‌بندی در خصوص استقلال

پس مقصود از استقلال در مسئله‌ی اصولی آن است که به‌نحوی در صدور حکم شرعی اثر داشته باشد، خواه مستقلاً، خواه با ضمیمه‌ی مسائل دیگر.

بررسی نزاع در محل بحث

اکنون به خود مسئله بازگردیم:
خواه بحث به‌صورت صغروی مطرح شود (که آیا امر و نهی به یک متعلق سرایت می‌کنند یا نه)، و خواه به‌صورت کبروی (که آیا اجتماع امر و نهی جایز است یا نه)، در هر دو صورت، بحث، اصولی است.

طرح صغروی نزاع

در تقریر صغروی می‌گوییم:
آیا امر به متعلق خود سرایت می‌کند به متعلق نهی؟
و آیا نهی نیز سرایت دارد به متعلق امر؟

اگر سرایت را پذیرفتیم، نتیجه‌اش امتناع اجتماع امر و نهی است؛ زیرا فعل واحد نمی‌تواند هم مأمورٌبه و هم منهی‌عنه باشد.
اما اگر سرایت را نپذیرفتیم، نتیجه‌اش جواز اجتماع امر و نهی خواهد بود.

مثال تمثیلی

مثل بازی کودکان است که هر کدام اسباب‌بازی خود را دارند و در پایان بازی می‌گویند:
«هر کسی کار خودش کار خودش آتیش به انبار خودش!»
یعنی نه امر کاری به متعلق نهی دارد و نه نهی کاری به متعلق امر؛ در نتیجه، اجتماع جایز می‌شود.

طرح کبروی نزاع

اگر بحث به‌صورت کبروی مطرح شود، یعنی بگوییم:
«هل یجوز اجتماع الامر و النهی فی شیءٍ واحد؟»
باز هم مسئله اصولی است؛ زیرا نتیجه‌ی آن در طریق استنباط حکم فقهی قرار می‌گیرد.

نتیجه‌ی اصولی و فقهی

اگر قائل به جواز شدیم، نتیجه این است که فعلی می‌تواند هم واجب باشد و هم حرام.
و اگر قائل به امتناع شدیم، نتیجه فقهی آن، بطلان و حرمت فعل است.

بنابراین، نتیجه‌ی این بحث اصولی، تعیین حکم فقهی فعل مورد اجتماع است.

ویژگی دوم: کلی بودن

از دیگر ویژگی‌های مسئله‌ی اصولی، کلی بودن نتیجه است؛ یعنی نتیجه در همه‌ی ابواب فقه جاری باشد، نه در باب خاصی.

مثلاً قاعده‌ی «فَراغ» یا «تَجاوُز» از قواعد فقهی‌اند، چون اختصاص به باب عبادات دارند و کلیت ندارند.
اما مسئله‌ی «ظهور امر در وجوب» در تمام ابواب فقه جریان دارد، پس اصولی است.

پاسخ به شبهه‌ی فقهی بودن مسئله

اگر کسی بگوید این مسئله فقهی است، زیرا می‌پرسد:
«آیا نماز در دار غصبی واجب است یا حرام؟»
پاسخ آن است که این نتیجه‌ی فقهیِ مسئله‌ی اصولی است، نه خودِ مسئله‌ی اصولی.

قول دیگر: از مبادی احکام

برخی نیز گفته‌اند که این مسئله اساساً از مبادی احکام است، نه از مسائل اصولیه؛
زیرا مقدمات و مبادی تصوری و تصدیقی در شکل‌گیری مسائل اصولی نقش دارند.

جمع‌بندی و نتیجه

نتیجه آنکه:
مسئله‌ی اجتماع امر و نهی، بنابر آنچه گذشت، مسئله‌ای اصولی است؛ زیرا در طریق استنباط حکم شرعی قرار دارد، نتیجه‌اش کلی است، و ویژگی استقلال فی‌الجمله در آن وجود دارد.

اما کسانی که آن را از مبادی احکام دانسته‌اند، در حقیقت، ناظر به جنبه‌ی مقدماتی آن بوده‌اند.

 

logo