1404/07/21
بسم الله الرحمن الرحیم
مرور و تحلیل صحت فعل غیر بالغ / قیاس با مثالهای فقهی و تفاوت با واجب پس از بلوغ / آغاز و تحلیل امر پس از امر / جمعبندی و نتایج نهایی
موضوع: صحت فعل غیر بالغ / قیاس با مثالهای فقهی و تفاوت با واجب پس از بلوغ / آغاز و تحلیل امر پس از امر / جمعبندی و نتایج نهایی
مرور بحث گذشته
مسئلهای که در جلسهی قبل حل شد، این بود که اگر ما فعلِ غیر بالغ را مأمورٌبه بدانیم، آنگاه پس از آنکه غیر بالغ آن فعل را اتیان کرد و سپس بالغ شد، این فعل دارای امر است.
و از اینکه این فعل دارای امر است، نتیجه گرفته میشود که فعل صحیح است؛ و چون فعل صحیح اتیان شده، پس از بلوغ وظیفه ندارد که دوباره نماز را اعاده کند.
این آخرین مطلبی بود که در جلسهی قبل عرض کردیم و بعضی از بزرگان نیز همین را فرمودهاند.
استدلالشان این است که از راهِ امرِ وارد بر ولی ـ آنجا که به ولی میفرماید:
« مُرُوا صِبْيَانَكُمْ بِالصَّلَاةِ إِذَا بَلَغُوا سَبْعَ سِنِينَ [1] »
«فرزندانتان را وادار کنید به نماز قبل از بلوغ» ـ استفاده میشود که فعلِ غیر بالغ، صحیح است و پس از بلوغ، اعاده لازم نیست.
محل تأمل در گفتار
نتیجهی سخن جلسهی گذشته، هرچند وجیه مینماید، ولی جای تأمل دارد؛ و این تأمل از دو جهت است:
۱. تفاوت میان فعلِ صحیح و فعلِ واجب
نهایتِ سخن آن است که بگوییم فعلِ اتیانشده، صحیح بوده است؛
اما فعلی که به عنوانِ «مأمورٌبه واجب» باشد، غیر از فعلی است که در حال ندب واقع شده است.
درست است که آن فعل، صحیحاً انجام شده، ولی در حالی انجام گرفته که مکلف هنوز بالغ نبوده است.
صحتش در قالبِ فعلِ ندبی است، نه واجبی.
پس پس از بلوغ، بر او واجب است که نماز را به عنوان واجب واقعی بخواند، نه اینکه به همان فعلی که قبل از بلوغ انجام داده، اکتفا کند.
این وجهِ اولِ تأمل است.
قیاس با موارد مشابه در فقه
در فقه نمونههای مشابه داریم.
مثلاً میفرمایند: نماز را باید در وقت بخوانی.
اگر کسی گمان کرد وقت داخل شده و نماز خواند، و پس از نماز معلوم شد که هنوز اذان نگفتهاند، نمازی که خوانده، نمازِ واجب محسوب نمیشود. بله، فعلی که انجام داده، در قالب مستحب تحقق یافته، اما جایگزینِ واجبِ واقعی نمیشود.
همچنین در بابِ حج، شخصی که هنوز مستطیع نشده ولی حج را انجام میدهد، پس از استطاعت، باز باید حج را اعاده کند؛ زیرا در وقت انجام فعل، شرطِ وجوب را نداشته است.
در مسئلهی ما نیز چنین است:
پیش از بلوغ، شرط وجوب (بلوغ) حاصل نبوده؛ پس از بلوغ، باید فعل را دوباره اتیان کند. آنچه قبل از بلوغ انجام داده، هرچند صحیح بوده، کفایت از واجب نمیکند.
آغاز بحث جدید: امر پس از امر
مسئلهی جدید ما «امر پس از امر» است.
مولا به عبدش میگوید: «اِئتِنی بالماء».
پس از آن، دوباره میفرماید: «اِئتِنی بالماء»
حال سؤال این است:
این امر دوم چه مفهومی دارد؟
آیا تأکیدِ امر اول است یا تأسیسِ امر جدید؟
فرضهای چهارگانه در امر پس از امر
صاحب محاضرات چهار صورت را برای این مسئله بیان کردهاند:
۱. هر دو امر مطلق باشند
یعنی هر دو بدون قید از مولا صادر شوند.
در این صورت، محل بحث همین است.
۲. هر دو امر مشروط به شرط واحد باشند
یعنی برای هر دو، یک شرط واحد ذکر شود؛
باز محل بحث ما همین است.
۳. هر یک از دو امر، مشروط به شرطی جداگانه باشد
در این فرض، بحث از حوزهی ما خارج میشود و مربوط به تعدد شرط و وحدت جزا است.
۴. یکی مطلق و دیگری مقید باشد
این هم خارج از بحث ماست و مربوط به بحث مطلق و مقید است.
پس محل بحث در دو صورت نخست است؛
جایی که هر دو امر مطلق باشند یا هر دو مشروط به شرط واحد.
تحلیل کلام آیتالله خویی
مرحوم آیتالله خویی در المحاضرات[2] فرمودهاند:
در امری که از ناحیهی مولا صادر میشود، باید از دو جهت به آن نگریست:
۱. از جهت ماده (مثلاً «اِئتِنی بالماء»)
۲. از جهت هیئت (صیغهی «افعل»)
به لحاظ ماده، اگر دو امر به یک فعل تعلق بگیرد، اجتماع مثلین پیش میآید، و این محال است.
اما از جهت هیئت، صیغهی «افعل» ظهور در تأسیس و انشاء طلب جدید دارد.
یعنی هر بار که گفته میشود «افعل»، طلب جدیدی صادر میشود.
اکنون دوران امر میان دو ظهور است:
• ظهور ماده در وحدت مطلوب
• ظهور هیئت در تأسیس و تعدد طلب
حل تعارض ظهور ماده و هیئت
در این تعارض، عرف به کمک میآید.
عرف وقتی دو بار پشتسرهم از مولا میشنود: «اِئتِنی بالماء»، در حالیکه هنوز عبد آب نیاورده است، میفهمد که امر دوم تأکید امر اول است، نه امر جدید. بنابراین، امر دوم در چنین مواردی تأکیدی است، نه تأسیسی.
جمعبندی
خلاصهی سخن آن است که:
• اگر قرینهای نباشد، امر دوم تأکید امر اول است.
• اگر قرینهای بر تعدد مطلوب باشد (مثل «مرّةً أُخرى» یا «ثانیاً»)، امر دوم تأسیسی است.
بعضی از بزرگان این مسئله را صریحاً طرح نکردهاند،
اما به شیوهی کفایه، بحث آن ذکر شده و نتیجه همان است که گفتیم.