1404/07/08
بسم الله الرحمن الرحیم
واجب مضیق/ اشکال وارد بر واجب مضیّق / پاسخها و تحلیل امام خمینی / نتیجهگیری و تفاوت واجب موسّع و مضیّق
موضوع: واجب مضیق/ اشکال وارد بر واجب مضیّق / پاسخها و تحلیل امام خمینی / نتیجهگیری و تفاوت واجب موسّع و مضیّق
این مطلبی که دیروز خدمت رفقا عرض شد، بهعنوان اشکال بر «واجب مضیّق» مطرح گردید. عبارت مربوط به این اشکال، آنگونه که صاحب کفایه در تسهیلات اصولی بیان فرمودهاند و برخی بزرگان در کتب اصولی خود متعرض شدهاند، چنین است که باید تعبیر دقیق ذکر میشد تا اشکال روشن گردد. در واقع، مدعیان میخواهند بگویند ما «واجب مضیّق» نداریم.
بیان اشکال بر واجب مضیّق
نکته این است که آنان منکر «واجب مضیّق» شدهاند؛ زیرا وجوب ـ که همان کار مولاست ـ قبل از واجب در نظر گرفته میشود. مثلاً وجوب روزه از صبح صادق تا مغرب شرعی است. قبل از این زمان نیز وجوب هست. پس با توجه به اینکه قبل از وقت، وجوب تحقق دارد، «واجب مضیّق» وجود ندارد. نتیجهی این اشکال آن است که واجب مضیّقی در کار نیست.
پاسخهای مطرحشده
دو جواب دادهاند:
۱. وصف «مضیّق» به خود واجب برمیگردد نه به وجوب. واجب مضیّق یعنی واجبی که ظرف آن ضیق و بهاندازهی مظروف است، و زمان بیش از آن وسعت ندارد. اما اینان وجوب را با واجب خلط کردهاند.
۲. تقدم وجوب بر واجب، تقدم رتبی است نه تقدم زمانی. لازم نیست وجوب در خارج از زمان واجب تحقق داشته باشد، بلکه به لحاظ رتبه مقدم است.
البته در پاسخ دوم تأملی هست؛ زیرا بعث مولا به لحاظ زمانی نیز جلوتر از فعل واجب صادر میشود.
نظر امام خمینی (ره) در تحریر الاصول
مرحوم امام خمینی (قدس سره) در تحریر الاصول[1]
ذیل عنوان «الواجب الموسّع والمضیّق و المطلق» ابتدا اشاره میکنند که گاهی زمان در ملاک وجوب دخالت دارد، مانند روزه یا نماز در وقت معیّن؛ و گاهی زمان هیچ دخالتی در ملاک ندارد، مانند بسیاری از واجبات که در هر زمانی قابل اتیاناند. در قسم نخست، واجب به دو گونه است: موسّع و مضیّق.
امام خمینی میفرمایند: «چارهای نیست جز آنکه زمان ظرف تحقق فعل باشد.» زیرا ما موجودات مادی هستیم و افعال ما ناگزیر در مکان و زمان تحقق مییابند. بنابراین اگر زمان در ملاک دخیل نباشد، واجب مطلق خواهد بود؛ و اگر دخیل باشد، یا موسّع است یا مضیّق.
اشکال بر واجب مضیّق[2]
[3]
اشکالی که بر واجب مضیّق شده این است که اگر زمان زائد بر نفس واجب نباشد، بعث مولا تحقق نمییابد؛ چون لازم است بعث تحقق یابد تا مکلف در اولین لحظهی امکان، فعل را انجام دهد. این بعث ممکن است مقارن با فعل، یا مقدم بر آن صادر شود. پس زمان همیشه دارای فضلی بر واجب خواهد بود و واجب مضیّق معنا ندارد.
پاسخ
در پاسخ گفته شده است: این اشکال بر تصویر واجب مضیّق وارد نیست. زیرا میتوان واجب مضیّق را در قالب واجب معلَّق تصویر کرد؛ به این معنا که وجوب فعلی دارد، اما واجب استقبالی است. پس ظرف واجب فقط همان مقدار زمانی است که مظروف (واجب) را دربرگیرد.
اما سخن دقیق آن است که وصف مضیّق برای خود «واجب» است نه برای «وجوب». بنابراین، خلط میان وجوب و واجب در این اشکال رخ داده است.
واجب موسّع و اشکالات آن
اما واجب موسّع، مانند نماز ظهر، واجبی است که مکلف میتواند آن را در اول وقت، وسط وقت یا آخر وقت انجام دهد. اشکالی که مطرح شده این است که واجب موسّع چگونه واجبی است که ترک آن در اول وقت جایز است، بدون اینکه بدل فوری داشته باشد؟ این شائبه پیش میآورد که واجب موسّع از سنخ واجب تعیینی نیست.
پاسخ به اشکال واجب موسّع
صاحب کفایه میفرماید: در واجب موسّع، ترک واجب در اول وقت جایز نیست بهگونهای که به کلی ساقط شود، بلکه وجوب آن در تمام ظرف باقی است. پس مکلف ملزم است در بازهی میان مبدأ و منتها، فعل را انجام دهد. این تضییق یا توسعه، از سنخ «تخییر عقلی» است نه «تخییر شرعی»
تخییر عقلی و تخییر شرعی
• تخییر عقلی: جایی است که ملاک واحد است، ولی متعلق تکلیف جامع است و عقل انطباق آن بر افراد را تخییری میداند (مانند «اکرم انساناً»).
• تخییر شرعی: جایی است که ملاکها متعددند، مانند خصال کفارات (اطعام شصت مسکین یا صیام دو ماه متتابع).
در واجب موسّع، ملاک واحد است، لذا تخییر، عقلی خواهد بود.
نتیجه
از مجموع بحث چنین نتیجه میگیریم که:
• واجب مضیّق تصویر صحیحی دارد و اشکال منکران ناشی از خلط میان وجوب و واجب است.
• واجب موسّع نیز وجود دارد و فرائض یومیه از سنخ آن هستند.
• تفاوت موسّع و مضیّق در این است که در مضیّق، ظرف زمان دقیقاً بهاندازهی فعل است، اما در موسّع، زمان بیش از فعل ظرفیت دارد.
• تخییر در واجب موسّع، عقلی است نه شرعی.