1404/07/07
بسم الله الرحمن الرحیم
واجب کفایی/ اشکال: شمول جمیع / صرفالوجود: تحقق فعل مطلوب است / تفاوت با توصلی و شرط قصد
موضوع: واجب کفایی/ اشکال: شمول جمیع / صرفالوجود: تحقق فعل مطلوب است / تفاوت با توصلی و شرط قصد
طرح مسئله واجب کفایی
در ارتباط با مسئلهای که دیروز خدمت رفقا در قالب سؤال مطرح شد، عرض کردیم که رفقا در آن تأمل کنند: آیا میتوان گفت در واجب کفایی، متعلق تکلیف «احد هولاء» هستند؟ آن هم به نحو «احد مفهومی» نه «احد مصداقی».
چراکه احد مصداقی مشکل دارد؛ زیرا «فرد مردد» قابل تصور نیست. وقتی میگوییم فرد، یعنی در خارج معین است، و اگر بگوییم مردد، این با فرد بودن سازگار نیست. بنابراین، باید گفت که یکی از مکلفین به نحو «احد مفهومی» مکلف است، و متعلق تکلیف همان تکلیف معهود است.
اشکال در شمول احد مفهومی
حال اگر یکی از مکلفین یا چند نفر از آنان واجب کفایی را انجام دهند، واجب ساقط شده است. اما اگر جمیع مکلفین داخل شوند و همگی آن فعل را انجام دهند، سؤال این است: آیا احد مفهومی شامل این صورت نیز میشود؟
در واقع، اگر احد مفهومی را متعلق تکلیف بدانیم، شامل جمیع نمیشود. چون احد به معنای یکی از مکلفین است، نه همه آنان. پس این اشکال پدید میآید.
البته میتوان گفت: احد را به نحوی معنا کنیم که جمیع را هم شامل شود؛ یعنی احد مفهومی را متعلق تکلیف بدانیم، و مصادیق آن را افراد متعدد بگیریم؛ خواه یک نفر، خواه دو نفر، خواه جمیع. ولی این معنا اندکی دشوار و غیرشفاف است.
ارتباط با فرمایش بزرگان درباره صرفالوجود
برخی بزرگان فرمودهاند که در واجب کفایی، مقصود مولا صرفالوجود است؛ یعنی آنچه مطلوب مولاست، تحقق خود فعل است، نه مباشرت شخص خاص.
مثلاً در تغسیل میت که واجب کفایی است، آنچه مولا میخواهد تحقق غسل است، نه مباشرت شخص معین. بنابراین، اگر این فعل تحقق یابد، مقصود مولا حاصل شده است.
تفاوت واجب کفایی و واجب توصلی
در واجبات توصلی، مقصود مولا تحقق فعل است، خواه با قصد قربت، خواه بدون آن. برای مثال، اگر لباس نجس به سبب باران پاک شود، مقصود حاصل شده است، هرچند مباشرتی از سوی مکلف رخ نداده باشد.
اما در واجبات کفایی دو قسم وجود دارد:
۱. واجبات کفاییای که قصد قربت در آنها شرط نیست (مانند دفن میت).
۲. واجبات کفاییای که قصد قربت در آنها شرط است (مانند جهاد فی سبیل الله).
در قسم دوم، تحقق فعل به نحو خاصی مطلوب است، یعنی باید همراه با قصد قربت باشد. قوام چنین واجبی به مباشرت مکلف در قصد و انجام فعل است.
مثالهایی برای واجب کفایی
• سلام و جواب سلام: گاهی جواب سلام واجب عینی است و گاهی کفایی؛ به نحوی که اگر یک نفر جواب دهد، تکلیف از دیگران ساقط میشود.
• دفن میت: در آن قصد قربت شرط نیست.
• نماز میت: قصد قربت در آن شرط است.
• جهاد: در آن قصد قربت شرط است و از مصادیق بارز واجب کفایی است.
تقسیم واجب به موَسَّع و مضیَّق
واجب را به اعتبار دیگری تقسیم کردهاند به «واجب موَسَّع» و «واجب مضیَّق».
• واجب موَسَّع: واجبی است که زمانی بیش از مقدار لازم برای انجام آن مقرر شده است. مثل نماز یومیه که پنج دقیقه وقت میبرد، ولی چند ساعت وقت برای آن قرار دادهاند.
• واجب مضیَّق: واجبی است که زمان معین آن دقیقاً به اندازه فعل واجب است، نه بیشتر. مثل روزه که از طلوع فجر تا مغرب ادامه دارد.
اشکال بر واجب مضیق
گفتهاند در واجب مضیق اشکال انفکاک بین «وجوب» و «واجب» پیش میآید؛ چراکه وجوب از سوی مولا قبل از فعل صادر میشود، اما فعل از مکلف بعداً تحقق مییابد. این انفکاک مشکلساز دانسته شده است.
پاسخها به این اشکال:
۱. در واجب مضیق، بحث از فعل مکلف است، نه از وجوب. زمان دقیقاً به اندازه فعل است، و این اشکال بر نمیگردد.
. تقدم وجوب بر واجب در اینجا تقدم رتبی است، نه زمانی. مانند تقدم علت بر معلول.
جمعبندی
واجب کفایی سنخ خاصی از واجب است که ابتدائاً همه مکلفاند، ولی به محض تحقق فعل از سوی بعضی، تکلیف از دیگران برداشته میشود. در آن، بحث «احد مفهومی» و «صرفالوجود» مطرح است.
همچنین واجبات به اعتبار زمان به موسع و مضیق تقسیم میشوند؛ در موسع زمان گستردهتر از فعل است، و در مضیق زمان دقیقاً برابر با فعل.