« فهرست دروس
درس خارج اصول استاد سید مهدی نقیبی

1404/07/06

بسم الله الرحمن الرحیم

واجب کفایی / مقدمه و اهمیت واجب کفایی / تعریف و سقوط تکلیف / دیدگاه‌ها درباره متعلق تکلیف (فرد واقعی، مردّد، احد مفهومی)

 

موضوع: واجب کفایی / مقدمه و اهمیت واجب کفایی / تعریف و سقوط تکلیف / دیدگاه‌ها درباره متعلق تکلیف (فرد واقعی، مردّد، احد مفهومی)

مقدمه

مسئله‌ی مورد بحث پیرامون واجب کفایی است؛ اینکه واجب کفایی چه نوع واجبی است و تصویر صحیحی از آن چگونه ارائه می‌شود. میان بزرگان و اعاظم در تعریف واجب کفایی اختلاف‌نظر وجود دارد.

تعریف واجب کفایی

دیروز عرض شد که یکی از تعاریف مشهور واجب کفایی ـ که بعضی از بزرگان آن را بهترین تعریف شمرده‌اند ـ این است: واجب کفایی آن است که مطلوب مولا صرف الوجود باشد؛ یعنی تحقق فعل در خارج مطلوب است و مباشرت مکلف در آن شرط نیست.

به عبارت دیگر، در همه‌ی واجبات کفایی، آنچه مهم است تحقق فعل در خارج است، نه اینکه چه کسی آن را انجام دهد. نمونه‌ها: دفاع، جهاد، امر به معروف و نهی از منکر.

سقوط تکلیف با انجام فعل

در این موارد، اگر فردی فعل را انجام دهد و غرض مولا حاصل شود، تکلیف از عهده‌ی دیگران ساقط می‌گردد. اما اگر کسی اقدام نکند، همه‌ی مکلفان مورد عتاب مولا هستند و استحقاق عقوبت دارند.

اشکال و پاسخ

سؤال: اگر مطلوب مولا صرف الوجود است، پس چرا تکلیف بر عهده‌ی همه‌ی مکلفان جعل شده است؟
پاسخ: این جعل لغو نیست، زیرا تحقق مطلوب نیازمند بسیج عمومی است تا اطمینان حاصل شود که بالاخره آن فعل تحقق می‌یابد. از این رو، تکلیف به نحو عام جعل می‌شود، هرچند با تحقق فعل توسط یک نفر، تکلیف از دیگران برداشته می‌شود.

اهمیت واجب کفایی

می‌توان نتیجه گرفت که واجبات کفایی از حیثی اهمیت بیشتری نسبت به واجبات عینی دارند. چراکه مولا آن‌قدر به فعل اهمیت می‌دهد که همه را ملزم کرده است، و تا زمانی که فعل محقق نشود، راضی به ترک آن نیست.

تصویر عام مجموعی

برخی گفته‌اند واجب کفایی به شکل عام مجموعی است؛ یعنی تکلیف بر عهده‌ی مجموعه‌ی مکلفان به‌طور مشترک قرار گرفته است. در این تصویر، فعل باید توسط همه انجام شود، نه یک نفر. مثال عرفی: اگر مولایی به چند عبد بگوید «او را اکرام کنید»، مقصود این است که همه با هم این کار را انجام دهند.

اشکالات این تصویر:

    1. در بسیاری از واجبات کفایی (مثل تجهیز میّت) انجام عمل توسط مجموعه‌ی انبوه ممکن نیست.

    2. عام مجموعی امر اعتباری است، در حالی که متعلق تکلیف باید امر واقعی باشد.

دیدگاه مرحوم آیت‌الله خوئی

طبق آنچه در المحاضرات[1] آمده، مرحوم آیت‌الله خوئی می‌فرمایند: متعلق تکلیف در واجب کفایی فرد واقعی معیّن است که نزد خدا معلوم و نزد ما مجهول می‌باشد.

اشکال: اگر همه‌ی افراد به استناد اصل برائت خود را معذور بدانند، در نهایت فعل انجام نمی‌شود و غرض مولا نقض می‌گردد.

دیدگاه دوم

قول دیگر این است که متعلق تکلیف فرد مردّد است. اما این دیدگاه هم اشکال دارد، زیرا فرد مردّد در خارج تحقق ندارد؛ «فرد» نیازمند مشخصات عینی است، در حالی که «مردّد» فاقد آن است.

دیدگاه سوم: احد مفهومی

برخی از بزرگان (از جمله علامه طباطبایی قدس‌سره) معتقدند متعلق تکلیف در واجب کفایی، احد مفهومی است نه احد مصداقی. یعنی تکلیف بر مفهومی تعلق گرفته که بر هر یک از مکلفان قابل انطباق است. هر کس آن را انجام دهد، مصداق همان احد مفهومی خواهد بود.

پرسش نهایی

حال سؤال این است: آیا اگر چند نفر هم‌زمان فعل را انجام دهند، این نیز مصداق احد مفهومی است یا خیر؟ این موضوع نیازمند تأمل بیشتر است.

نتیجه

در جمع‌بندی، دیدگاه «احد مفهومی» در تعریف واجب کفایی به نظر پذیرفتنی‌تر و خالی از اشکال است، زیرا هم اشکال لغویت را برطرف می‌کند و هم با ادله‌ی شرعی تناسب دارد.

 


logo