« فهرست دروس
درس خارج اصول استاد سید مهدی نقیبی

1404/07/05

بسم الله الرحمن الرحیم

واجب عینی و کفایی / مقدمه و اهمیت واجب کفایی / اشکال بر واجب عینی / تصویر صرف‌الوجود بدون مباشرت

 

موضوع: واجب عینی و کفایی / مقدمه و اهمیت واجب کفایی / اشکال بر واجب عینی / تصویر صرف‌الوجود بدون مباشرت

تصویر واجب کفایی

در مورد تصویر واجب کفایی، سخنان فراوانی گفته شده است. نتیجه جلسه پیش این شد که واجب کفایی را پذیرفتیم؛ واجبی با سنخ خاص خود. بعضی خواستند آن را برگردانند به واجب مشروط، اما قبول نکردیم؛ زیرا ظاهر ادلّه آن است که نفس فعل بر مکلفین واجب شده است، و این با مطلق بودن واجب سازگار است، نه با مشروط بودن. افزون بر این، در واجب مشروط تکلیف تعددی ندارد، بلکه یک تکلیف است مشروط به شرطی خاص. امّا در محل بحث ما، تکالیف متعدّد است: یعنی هر فردی به صورت مستقل تکلیف دارد؛ علی تکلیف دارد، خالد تکلیف دارد، و… هرچند در ظاهر، تکلیف واحد است. خصوصیت این تکلیف چنین است که اگر یک نفر آن را انجام دهد، از عهده دیگران ساقط می‌شود؛ اما اگر ترک شود، همه مستحق عقاب خواهند بود.

اشکال به تصویر واجب کفایی به‌عنوان واجب عینی

برخی گفته‌اند واجب کفایی را واجبی عینی بدانیم که بر عهده همه افراد است، ولی اگر یک نفر آن را انجام دهد، از دیگران ساقط می‌شود. امّا این تصویر صحیح نیست؛ زیرا این همانند آن است که روزه انسان به واسطه دندان‌درد دیگری باطل شود، که بی‌معناست. فعل من چه ارتباطی با دیگری دارد؟ بنابراین این تصویر را نمی‌توان پذیرفت.

تصویر به نحو صرف‌الوجود

راه دیگری که برخی بزرگان پیشنهاد کرده‌اند، آن است که مطلوب در واجب کفایی، تحقق فعل به نحو صرف‌الوجود است؛ به گونه‌ای که مباشرت مکلف در آن دخالتی ندارد. مثلاً در تجهیز میّت، آنچه مطلوب مولی است تحقق تجهیز است؛ چه زید انجام دهد یا عمرو یا هر کس دیگر. حتی اگر حادثه‌ای طبیعی ـ مانند باد شدید ـ موجب تحقق فعل شود، غرض مولی برآورده می‌شود. در این صورت مباشرت مکلف شرط نیست.

اگر همه مکلفان قصد انجام داشتند، همگی مأجورند. و اگر همگی ترک کردند، مستحق عقاب‌اند. به این ترتیب، خصوصیات واجب کفایی روشن می‌شود.

مقایسه با واجب عینی

در واجب عینی، مباشرت مکلف شرط است؛ مانند نماز صبح که خود مکلف باید به جا آورد. امّا در واجب کفایی، مباشرت شرط نیست، بلکه نفس تحقق فعل مطلوب مولی است. بنابراین، هرچند وجوب بر تک‌تک افراد ثابت است، اما تحقق فعل از سوی یک نفر کافی است تا تکلیف از دیگران ساقط شود.

اشکال مقدور بودن فعل

ایرادی که بر این تصویر وارد شده آن است که چگونه ممکن است فعلِ انجام‌شده توسط دیگری، مکلف‌به برای من محسوب شود؟ این فعل در اختیار من نیست و تکلیف باید به مقدور تعلق گیرد. پاسخ آن است که مقدور بودن لازم است، اما کافی است که تحقق فعل در مجموع مقدور مکلفین باشد، هرچند برای برخی افراد در برخی شرایط غیرمقدور شود. در نتیجه، تکلیف به صرف‌الوجود تعلق می‌گیرد و مشکلی از جهت مقدور بودن پیش نمی‌آید.

اشکال دوم

اشکال دیگری نیز بر این تصویر مطرح شده است که پاسخ آن را در جلسه آینده بیان خواهیم کرد، ان‌شاءالله.

 

logo