« فهرست دروس
درس خارج اصول استاد سید مهدی نقیبی

1404/06/29

بسم الله الرحمن الرحیم

واجب تخییری / تقریر امام خمینی و بیان حکم عقل / مثال و اشکال مراد مبهم / پاسخ نائینی و نقد امام خمینی

 

موضوع: واجب تخییری / تقریر امام خمینی و بیان حکم عقل / مثال و اشکال مراد مبهم / پاسخ نائینی و نقد امام خمینی

واجب تخییری از منظر اصولی

مقدمه

بحث ما در مورد واجب تخییری است. نتیجه‌ی کلام تا اینجا آن شد که ما از واجب تخییری یک تصویر صحیح ارائه کردیم؛ و استحاله‌ای در آن نیست.

گفتیم در واجب تخییری متعلق تکلیف آن‌قدر جامع و انتزاعی است که مفهوم احدهمای بعینه مطلوب مولاست. این احدهمای بعینه، قابل انطباق بر دو تصویر است و در واقع بازگشت به تحلیل عقلی دارد. بر همین اساس ما واجب تخییری را پذیرفتیم.

اکنون ادامه‌ی بحث را از منظر امام خمینی (رضوان‌الله تعالی علیه) بنیان‌گذار جمهوری اسلامی دنبال می‌کنیم.

تقریر امام خمینی

مرحوم امام خمینی در مباحث اصولی تغییراتی عرضه کرده‌اند که به‌وسیله‌ی مرحوم آیت‌الله جوادی آملی، شاگرد برجسته‌ی ایشان، در تقریرات ثبت شده است (جلد دوم، صفحه ۲۳۳).

امام در فصل «فی الواجب التغییری» وارد این بحث می‌شوند و می‌فرمایند:

«لا اشکال فی تعلق الخطاب بالجامع، و حکم العقل بخیار المخاطب فی العمل بأیّ المصادیق، و هذا هو تخییر العقلیّ».[1]

به بیان ساده، اشکالی نیست که خطاب به جامع تعلّق بگیرد؛ و هنگامی که خطاب به جامع تعلّق یافت، عقل حکم می‌کند که مخاطب مخیّر باشد در عمل به هر یک از مصادیق.

مثال در واجب تعیینی و تخییری

در واجب تعیینی، مثل نماز صبح، مراد و مقصود مولا مشخص و واضح است: «نماز صبح بخوان». هیچ ابهامی وجود ندارد.

اما در واجب تخییری، مولا می‌گوید: «یا این کار را انجام بده یا آن را». در اینجا مراد مبهم می‌شود. ابهام در مراد، به نوبه‌ی خود موجب ابهام در اراده خواهد بود. زیرا اراده از امور ذات‌الاضافه است؛ همچون علم و تصور.

همان‌طور که علم بدون معلوم و تصور بدون متصوَّر معنا ندارد، اراده نیز بدون مرادِ معلوم تحقق نمی‌یابد.

اشکال مطرح‌شده

اشکالی که برخی مطرح کرده‌اند چنین است:
در واجب تخییری، مراد مولا مبهم است. وقتی مراد مبهم شد، اراده‌ی مولا نیز غیرقابل تحقق خواهد بود. و چون اراده‌ی مبهم محال است، پس واجب تخییری نیز محال خواهد بود.

پاسخ نائینی

مرحوم محقق نائینی (رضوان‌الله تعالی علیه) در فوائد الأصول[2] این اشکال را پاسخ داده است.

ایشان می‌فرماید:

«لأن التحریک و التحرک فی التکوین یستدعیان مقصدا خاصا و مع ابهامه لا یتحقق شیئ منه و اما التشریعیه منها فیجوز ذلک فیها»[3]

ترجمه: «چون حرکت دادن و حرکت کردن در امور تکوینی نیازمند هدفی مشخص است، و اگر آن هدف مبهم باشد، هیچ چیز از آن تحقق پیدا نمی‌کند اما در امور تشریعی چنین چیزی جایز است.»

     این سخن که «اراده بدون مرادِ معلوم محقق نمی‌شود» در امور تکوینی درست است.

     اما در امور تشریعی چنین نیست.

در امور تکوینی، اگر کسی قصد حرکت کند، مقصد باید معلوم باشد؛ وگرنه حرکت تحقق نمی‌یابد. ولی در امور تشریعی، مقصود آمر آن است که عبد، فعلی را اراده کند؛ خواه این فعل در مقام بیان مبهم باشد.

به تعبیر دیگر، در اراده‌ی تشریعی لازم نیست مراد به نحو تفصیلی معلوم باشد. اجمال و ابهام در مراد مشکلی ایجاد نمی‌کند.

نقد امام خمینی بر نائینی

امام خمینی (ره) این پاسخ مرحوم نائینی را نمی‌پذیرند. ایشان می‌فرمایند:
تفاوت گذاشتن میان اراده‌ی تکوینی و اراده‌ی تشریعی در این مقام درست نیست. زیرا همان‌طور که در تکوین، مراد باید معلوم باشد، در تشریع نیز بدون مراد معلوم، اراده‌ی صحیح متصوَّر نخواهد بود.

جمع‌بندی

پس از بررسی اقوال بزرگان، می‌توان چنین گفت:

     واجب تخییری به لحاظ عقلی استحاله‌ای ندارد.

     اشکال «ابهام در مراد» جدی است و نیازمند تحلیل دقیق.

     مرحوم نائینی میان اراده‌ی تکوینی و تشریعی تفکیک قائل شد و اشکال را در حوزه‌ی تشریع بی‌اثر دانست.

     امام خمینی این تفکیک را نپذیرفت و اشکال را همچنان وارد می‌دانست.

 


logo