1404/01/24
بسم الله الرحمن الرحیم
امر به شی مقتضی نهی از ضد /ضدخاص/مسأله ترتب/تبیین نظر کاشف الغطاء
موضوع: امر به شی مقتضی نهی از ضد /ضدخاص/مسأله ترتب/تبیین نظر کاشف الغطاء
در مسئله کفایت کردن جهر به جای اخفات و اخفات به جای جهر، بحثی مطرح شد که آیا این مسئله ربطی به ترتب دارد یا نه. مرحوم نایینی فرموده بود که این مسئله به ترتب ارتباط ندارد. جهتش این است که ترتب در جای است که ضدینی باشند که ثالثی برایشان باشد و این قرائت جهری و قرائت اخفاتی ثالثی برایشان نیست، چه اینکه قرائت یا جهری است یا اخفاتی. لذا این جای ترتب نیست، با اینکه مرحوم نایینی خودش ارکان ترتب را بنا کرده است.
اگر بخواهد اینجا اسم ترتب پیش بیاید، سه اشکال دارد که مرحوم نایینی مطرح کرده است: [1]
۱- ضدینی بودن و نبود ثالث
اینها ضدینی هستند که ثالثی برایشان نیست. مرحوم خویی به ایشان اشکال کرد و گفت: ثالثی برایشان فرض میشود، و آن ثالث، عبارت است از این که اساساً مکلف قرائت را اتیان نکند، نه جهرا و نه اخفاتا.
۲- تفاوت بین ترتب و تزاحم
این ترتب که ریشهاش در تزاحم است، زمان است که تزاحم بین دو ضد واقعاً اتفاقی باشد، مانند اذاله و صلات. اساساً، این تزاحمی که اتفاقی است، جای برای ترتب دارد. در نمازهای جهری و اخفاتی هرکدام به دلالت التزامی، دیگری را نفی میکند؛ پس، جای تعارض است، نه جای تزاحم. نقطه فرق بین تزاحم و تعارض همین است که در تعارض، دلیلها با هم درگیر و جنگ دارند.
۳- خدشه وارد کردن مرحوم محقق نائینی بر محل بحث
به این اشکال دوم، مرحوم محقق نائینی، در محل بحث ما، خدشه وارد کرده است. خدشهای که به کلام نایینی ذکر شده، این است که این امر، یعنی کفایت کردن جهر به جای اخفات، در محل بحث ما، خود ضمنی است؛ یعنی، ما در ضمن این که مأمور هستیم به قرائت، در ضمن این امر، امر به قرائت است، و به طور خاص، امر به جهری خواندن در نماز صبح، مغرب و عشا. در اینجا، دیگر این دو امر اخفاتی و جهری نمیتواند شکل تعارض به خودش بگیرد و تساقط کند. نتیجهی چنین تساقطی این است که، مکلف نه نماز جهری بخواند و نه نماز اخفاتی؛ و این با مطلب مسلم و قطعی، که قرائت در نماز است، مخالفت دارد.
در محل بحث، فردی که میخواهد مطلب را به ترتب ارتباط بدهد، بیان میکند که: «صلّ جهرا و إن عصیت فصل اخفاتاً»، یعنی تو مأمور به نماز جهری هستی، و اگر عصیان کردی، امر به نماز جهری، در صورت ترک آن، قرائت را اخفاتاً اتیان کن.
بیان کاشفالغطاء در کتاب کشفالغطاء عن مبهمات الشریعـةالغراء
همین مضمون را در کتاب کشفالغطاء، با همان عبارت، ذکر کرده است. اما نکتهای که در پاسخ به ایشان میتوان گفت، این است که شاید منظور کاشفالغطاء آن مفهومی نیست که ما از این مطلب برداشت کردهایم.
اشتباهی در برداشت احتمالی کاشفالغطا
شاید منظور ایشان این بوده که راهی را برای دفع عقاب ذکر کند، آنگاه که مکلف به جای صلات جهری، صلات اخفاتی را اتیان کند.
اشکال مرحوم محقق نایینی بر مطلب کاشفالغطاء
در اینجا، مرحوم محقق نایینی بر کاشفالغطاء اشکال میکند[2]
که این ترتبی که شما به میان آوردهاید، در مورد تزاحم است، و محل بحث ما، مورد تعارض است.