1403/12/07
بسم الله الرحمن الرحیم
امربه شی مقتضی نهی از ضد /ضدخاص /مسأله ترتب/بیان اشکال محقق بروجردی بر محقق خراسانی
موضوع: امربه شی مقتضی نهی از ضد /ضدخاص /مسأله ترتب/بیان اشکال محقق بروجردی بر محقق خراسانی
بررسی اشکالات مرحوم آقای بروجردی به فرمایش استاد خراسانی
مطلب مورد بحث، اشکالاتی است که مرحوم آقای بروجردی به فرمایش استادشان مرحوم آیت الله ملا محمد کاظم خراسانی، صاحب کفایه، دارد. ایشان میفرماید که در بیان و عبارت استادشان، مسئله ترتب از باب طلب ضدین است. فساد این سخن از حرفهای گذشته ما معلوم شد.
تحلیل نحوه ترتب
به تفصیل سخن مرحوم آقای بروجردی مشخص گردید که در نحوهی ترتب، طلب دو ضد در عرض هم نیست. طلب دوم هنگامی پیدا میشود که طلب اول عصیان شود.
نظر استاد نقیبی
نظر استاد نقیبی در این زمینه این است که ترتب صحیح است، زیرا تعبیر کسانی که ترتب را قبول ندارند، این بوده است که ترتب از جنس طلب ضدین است. پاسخی که داده شد این است که ترتب، نقطه مقابل طلب جمع بین دو ضد است. مولا از ابتدا میگوید: «اول اهم را انجام بده؛ اگر نمیخواهی انجام بده، مهم را انجام بده.
استدلال آقای بروجردی
فرمایش مرحوم آقای بروجردی نسبت به فرمایش استادشان در اینجا نیز همین است. ایشان میفرماید: آنچه در جواب استاد میگوییم، این است که در محل بحث ما، طلب ضدین در عرض واحد صدق نمیکند، همانطور که به تفصیل امر را دانستید.
این بند اول کلام مرحوم آقای بروجردی نسبت به قسم اول سخن صاحب کفایه است. سپس صاحب کفایه از آنچه که در عرف رایج است، خواسته آن را هم توجیه کند و گفت که در عرف، طلب مهم بعد از تجاوز از اهم است. در اینجا، این کلمه "تجاوز" را میخواهیم برایتان دو معنا ذکر کنیم و به هر یک از دو معنا سخنمان را بگوییم.
نظر آیت الله بروجردی
آیت الله بروجردی میفرماید:[1]
(أقول) اما ما يظهر من كلامه (قده) من كون مسألة الترتب من باب طلب الضدين فقد عرفت فساده، فان الطلبين (الذين تعلق كل منهما بواحد من الضدين) لا يصدق عليهما طلب الضدين كما عرفت تفصيله، (واما ما ذكره) من أن ما وقع في العرفيات من طلب المهم بشرط عصيان الأهم انما يكون بعد التجاوز عن الأهم (ففيه) انه ان كان المراد بالتجاوز عن الأهم اعراضه عنه بالكلية بحيث لا يكون له بعث إليه حقيقة ويكون وجوبه منسوخا فهو بديهي البطلان فإنه لا معنى للاعراض عما هو تام المصلحة مع كونه أهم مما زاحمه وان كان المراد بالتجاوز عن الأهم تجاوزه عنه من جهة أنه يرى الامر به خائبا غير مؤثر، لا بمعنى نسخه للوجوب بل بمعنى قطع الرجاء عنه من جهة عدم وصوله إلى هدفه فهذا ما ذكرناه من أن رتبة العصيان رتبة عدم تأثير الامر، ولا مانع في هذه الرتبة من وجود الامر بالمهم فإنه يمكن ان ينقدح في نفس الآمر إرادة البعث نحوه في هذه الرتبة التي لا تأثير فيها للامر بالأهم.
(واما ما ذكره أخيرا) من لزوم تعدد العقاب، فنحن نلتزم به من جهة ان المفروض فيما نحن فيه (كما عرفت) وجود أمرين مستقلين تعلق كل واحد منهما بأمر ممكن مقدور للمكلف، ومخالفة كل منهما توجب العقاب بلا شك وارتياب، اما مقدورية الأهم فواضحة، واما مقدورية المهم فمن جهة فرضه في رتبة عدم اشغال الأهم للظرف وكون الزمان خاليا منه، وفي هذه الرتبة يكون المهم مقدورا بالوجدان.
ترجمه و توضیح:
آیت الله بروجردی می فرماید: آنچه از سخن استاد ما به نظر میرسد این است که مسأله ترتب مانند طلب دو ضد است. این موضوع را قبول ندارم، زیرا دو طلب (که هر کدام به یکی از ضدها مربوط میشود) نمیتوانند به عنوان طلب دو ضد تلقی شوند، همانطور که توضیح داده شد.
در مورد نکتهای که ایشان فرمودند که در عرف، وقتی خواسته میشود کار مهم با شرط عصیان از کار أهم مطرح شود، این موضوع بعد از تجاوز از کار مهم است، باید بگویم: اگر منظور از تجاوز از کار مهم، کاملاً رها کردن آن باشد، به گونهای که دیگر واقعاً طلب و شوقی به آن نباشد و وجوب آن (کاری که باید انجام شود) هم نسخ شده باشد، این موضوع به وضوح باطل است. زیرا معنا ندارد که نسبت به چیزی که کاملاً مفید است، غافل شویم، در حالی که آن کار مهمتر است.
اگر منظور از تجاوز از کار مهم، این باشد که او میبیند امر به آن مؤثر نیست و نتیجهای از آن نمیگیرد، این به معنای نسخ وجوب نیست، بلکه به معنای قطع امید از نتیجه آن است. بنابراین، در مرتبه عصیان، تأثیری از امر کار مهمتر وجود ندارد و هیچ مانعی برای وجود امر به کار مهم در این وضعیت وجود ندارد، چون ممکن است مولی خواستهای برای تحریک به سمت کار مهم در این حالت که تأثیر آن امر مهمتر وجود ندارد، داشته باشد.
در مورد نکتهای که در آخر مطرح کردند مبنی بر اینکه عصیان از هر دو کار موجب میشود که دو بار مجازات شوند، ما این موضوع را قبول داریم زیرا فرض بر این است که هر دو امر مستقل هستند و هر کدام به یک کار ممکن و قابل انجام برای مکلف تعلق دارد. مخالفت با هر کدام شکی ندارد که مستحق مجازات است.
قابل درک است که مقدور بودن مهم مشخص است و مقدور بودن کار مهمتر از این جهت است که در حالتی است که زمان خالی از آن باشد و کار مهم در این زمان ممکن است.
پاسخ به اشکال آخوند خراسانی
نظر استاد نقیبی این است که در اینجا باید آیت الله بروجردی از این سخن آخوند خراسانی پاسخ بدهد، زیرا آخوند خراسانی این را دلیلی برای سوال بردن مسئله ترتب عنوان کرده است. پاسخی که ما از این اشکال میدهیم، این است که قبلاً عرض کردیم؛ مثلاً در مسئله قمار بازی در ظرف زمان انجام نماز واجب، یکی از آنها وجودی و دیگری عدمی است و هر دو قابل انجام هستند. یعنی در زمان واحد، باید قمار را ترک کند و نماز را انجام بدهد. آنچه که محال است، این است که هر دو وجودی باشند.
مثال ازاله نجاست
همچنین در بحث ازاله نجاست از مسجد و انجام صلات، برای اینکه بتوانیم امر صلات را مقدور مکلف قرار دهیم، باید به نوعی امر ازاله را از صحنه خارج کنیم. وگرنه، اگر ازاله وجود داشته باشد، مکلف مجبور به ترک صلات است و صلات مقدور او نیست و برای چیزی که مقدور او نیست، عقاب نمیشود. پس تعدد عقاب معنا ندارد.