« فهرست دروس
درس خارج اصول استاد سید مهدی نقیبی

1403/11/15

بسم الله الرحمن الرحیم

امربه شی مقتضی نهی از ضد /مسأله ضد خاص/مسأله ترتب /سقوط تکلیف در فرض عصیان

 

موضوع: امربه شی مقتضی نهی از ضد /مسأله ضد خاص/مسأله ترتب /سقوط تکلیف در فرض عصیان

بررسی امکان عصیان به عنوان شرط مقارن برای تکلیف به غیر اهم

موضوع مورد بحث این است که آیا می‌توان عصیان را به عنوان شرط مقارن برای تکلیف به غیر اهم معرفی کرد یا خیر. در ادامه، دو صورت از این بحث ارائه می‌شود که به تبیین این موضوع کمک می‌کند.

صورت اول: عصیان به عنوان شرط مقارن

در این حالت، وقتی مولا به عبد خویش می‌گوید که نگاهت به سمت راست باشد، این عمل به عنوان واجب بر عهده عبد است. حال اگر عبد به این دستور عمل کند، تکلیف به اتمام می‌رسد و در این صورت، تکلیفی دیگر برای او متوجه نخواهد بود.

اما اگر عبد به سمت راست نگاه نکند، مولا دستور می‌دهد که نگاهش به سمت چپ باشد. در اینجا، عصیان نسبت به تکلیف اول (نگاه به سمت راست) می‌تواند به عنوان شرط مقارن برای تکلیف به غیر اهم (نگاه به سمت چپ) مورد توجه قرار گیرد. این عصیان در زمانی تحقق پیدا می‌کند که عبد تصمیم می‌گیرد نگاهش را به سمت چپ بچرخاند.

نتیجه‌گیری از صورت اول

عصبانیت عبد نسبت به تکلیف اول، موجب می‌شود که حالا امر دوم (نگاه به سمت چپ) تحقق یابد. بنابراین، در این صورت می‌توان گفت که عصیان در واقع در تحقق واجب غیر اهم تأثیرگذار است.

صورت دوم: واجب اهم آنی‌الحصول نیست

در این حالت، واجب اهم ممکن است آنی نباشد. برای مثال، ازاله نجاست از مسجد که یک واجب اهم است، آنی نیست و نیاز به زمان دارد. در اینجا، واجب است که در اولین زمان ممکن، ازاله انجام شود.

اگر عبد نسبت به این ازاله تأخیر کند، به‌ویژه در این موارد که وجوب فوری است، عصیانی که از ناحیه عبد تحقق می‌یابد، موجب عقاب او خواهد بود. اما اگر مولا در کنار این واجب به او بگوید: «اگر عصیان کردی در ازاله، وظیفه تو خواندن نماز است»، در اینجا بدین معناست که عبد باید به مقداری که نماز زمان می‌برد، از انجام ازاله صرف‌نظر کند. بعد از آن، واجب ازاله هنوز به قوت خود باقی خواهد ماند.

ارتباط عصیان با تکلیف به غیر اهم

در این زمین، اگر عصیانِ حاصل از تأخیر در ازاله، به عنوان شرط مقارن برای واجب به غیر اهم (نماز) در نظر گرفته شود، در این صورت می‌توان گفت که مولا حاکی است که در صورتی که عبد عصیان کند و به وقت نماز نپردازد، وظیفه او در این زمینه معطوف به نماز خواهد بود.

به این ترتیب، تصوّر می‌شود که عصیان در هر دو حالت (شرط مقارن و شرط متقدم) بتواند در تحقق و فعلیت تکلیف به غیر اهم مؤثر باشد.

صورت سوم: واجبات تدریجی و عصیان به عنوان شرط متاخر

دو واجب است که به صورت تدریجی و در زمان‌های متعاقب انجام می‌شوند. مثال‌هایی مطرح خواهد شد که نشان می‌دهد آیا عصیان نسبت به واجب اهم می‌تواند به عنوان شرط متاخر برای واجب غیر اهم مطرح شود یا خیر.

مثال و تبیین

فرض کنیم مولا به عبد می‌گوید:

    1. «ساعت ۸ صبح به فلان جا برو.» (سفر اول: واجب مهم)

    2. «ساعت ۱۰ صبح به استقبال فلان آقا برو.» (سفر دوم: واجب اهم)

در اینجا، فرض بر این است که این دو سفر همزمان قابل انجام نیستند و سفر دوم (به استقبال آقا) اهمیّت بیشتری دارد.‌

سوال: آیا عصیان نسبت به واجب اهم می‌تواند متعلق تکلیف به غیر اهم قرار گیرد؟

جواب: بله، با این شرایط می‌توان گفت که عصیان به نحو شرط متاخر به این شکل تحقق می‌یابد. اگر عبد ساعت ۱۰ به استقبال نرود، باید در ساعت ۸ سفر اول را انجام دهد. این بدان معناست که اگر سفر دوم برای او از اهمیت بیشتری برخوردار است و او تصمیم بگیرد که به استقبال نرود، در این صورت باید به مولا احترام بگذارد و از انجام سفر اول صرف‌نظر کند.

توضیحات بیشتر:

     شرط متاخر: در این حالت، تکلیف به سفر دوم (اهم) زمانش بعد از تکلیف به سفر اول (مهم) است. بنابراین، تأخیر در انجام سفر اول می‌تواند به معنای عصیان نسبت به واجب اهم باشد.

     دخالت در واجب غیر اهم: مولا می‌تواند به عبد بگوید: «اگر نمی‌خواهی ساعت ۱۰ به استقبال بیایی، باید ساعت ۸ به سفر اول بروی.» در اینجا، سفر اول به عنوان یک شرط متاخر در نظر گرفته می‌شود که می‌تواند در تحقق سفر دوم تأثیرگذار باشد.

نظر استاد: و لکن آنچه که ماده نزاع و اختلاف را از بین میبرد یک چیزی دیگریست که اگر این شی دیگر را ملاحظه کردیم اساسا نزاع از بین برداشته میشود آن شی را جلسه آینده بیان خواهیم کرد.

 

logo