1403/10/18
بسم الله الرحمن الرحیم
بحث ضد/ ضد عام/بیان مصلحت و مفسده حکم شرعی /بررسی ثمره بحث/بررسی دیدگاه شیخ بهائی
موضوع: بحث ضد/ ضد عام/بیان مصلحت و مفسده حکم شرعی /بررسی ثمره بحث/بررسی دیدگاه شیخ بهائی
مطلب مورد بحث، تلاش اصولیون برای کشف ملاک در صلات مزاحم با ازاله نجاست از مسجد میباشد. آنان میگویند این صلات دارای ملاک است و در نتیجه، اگر مکلف ترک ازاله کند و نماز بجا آورد، نمازش صحیح است، زیرا این نماز دارای ملاک صحت میباشد. یکی از راههای کشف ملاک، فرمایش مرحوم محقق نائینی رضوان الله تعالی علیه در محل بحث ماست.
کشف ملاک از طریق اطلاق ماده
در کتاب «اجود التقریرات»[1] ، مرحوم محقق نائینی میفرمایند که میتوان ملاک را از راه اطلاق ماده کشف کرد. برای این ماده که متعلق تکلیف قرار میگیرد، شما تاره ملاحظه میکنید که ماده مقید به قیدی است، مانند آنجا که مولا گفت: «صل مع الطهاره». در اینجا، از ما صلات با طهارت خواسته شده است. صلات همان ماده است و جناب مولا قیدی برایش ذکر کردهاند که این ماده باید همراه با طهارت باشد.
در این فرض که در لسان مولا ماده مقید شد، تردیدی نیست که ملاک در حالی وجود دارد که همین قید هم باشد، یعنی صلات به طور مطلق ملاک ندارد، بلکه صلات با طهارت ملاک دارد. تعبیرش این است که شک و تردیدی نیست که این قید دخیل در ملاک است. مثال دیگری که میتوان ذکر کرد، مسئله استطاعت شرعی در وجوب حج است. خود حج را مولا از ما طلب نکرده است، بلکه حجی که در آن استطاعت باشد، متعلق امر مولاست.
شرط وجوب
البته این استطاعت شرط وجوب است. در اینجا که استطاعت شرط وجوب است، یعنی زمانی وجوب هست که این استطاعت باشد. این شرط ارتباط به وجوب پیدا کرده و از روی تقیید وجوب به این قید استطاعت شرعی کشف میشود که حجی که در آن استطاعت نباشد، ملاک نیست. از راه اطلاق ماده، وجود ملاک را در این ماده، یعنی متعلق امر، کشف میکنیم. آنگاه که این ماده مقید شد، مانند «صل مع الطهاره»، خواهیم گفت که نفس صلات ملاک ندارد مگر آنگاه که با طهارت همراه باشد.
وجود ملاک
از اطلاق ماده در محل بحث، وجود ملاک را به دست میآوریم. صلات مأمور به است. این صلات، ماده است. قیدی برایش ذکر نشده است. بنابراین، در مورد صلات مزاحم با ازاله، این ماده وجود دارد و قیدی برایش ذکر نشده است. از اطلاق ماده، ما وجود ملاک را کشف میکنیم. وقتی هیئت به قیدی مقید شد، این تقیید هیئت، تقیید ماده را به دنبال دارد. هیئت همان وجوب است. وجوبی که از هیئت استفاده میشود، وقتی مقید به هر قید خاصی شود، مثلاً در این مثال، وجوب مقید به استطاعت شرعی شده است. از تقیید وجوب به استطاعت شرعی در مثال حج، تقیید ماده نتیجه گرفته میشود.
نقد مرحوم نائینی
مرحوم نائینی اشکال میکند که ماده مطلق نیست. به دنبال تقیید هیئت، ماده مقید است، یعنی این مصلحت در صرف صلات نیست، بلکه در صلاتی است که با آن قید همراه باشد. در صلات مزاحم با ازاله، که قدرت بر صلات نیست، لذا مولا به آن امر نکرده است. مرحوم نائینی میفرمایند که این حرف صحیح نیست که از راه تقیید هیئت بخواهید تقیید ماده را نتیجه بگیرید.
مسئله قصد قربت
در مسئله قصد قربت، اصولیون تعبیری دارند که چیزی که «لا يكاد يتَأتى إلّا من قبل الأمر بشيء» این دخیل در متعلق امر قرار نمیگیرد. اگر از روی امر پیدا میشود، چگونه در متعلق امر به صلات دخیل باشد؟ قصد امتثال امر از ناحیه امر پیدا میشود و اگر این را در متعلق امر دخیل کنید، ممکن نمیشود.
پاسخ مرحوم نائینی
مرحوم نائینی در پاسخ میفرمایند: آن چیزی که نمیآید مگر از ناهی، امر آن را نمیتوان در متعلق امر دخیل کرد. در مسئله قصد قربت، که به معنای قصد امتثال امر است، این قصد امتثال امر از خود امر پیدا میشود. صاحب کفایه به همین دلیل میگوید که وجوب قصد قربت شرعی نیست و وجوب آن عقلی است. بدین معنا که امکان ندارد قصد امتثال امر را مولا در متعلق امر دخیل کند، زیرا قصد امتثال از امر به دست میآید و ماده امر در رتبه متقدم بر امر است.
نتیجه فرمایش مرحوم نائینی
نتیجه فرمایش مرحوم نائینی این است که ما از راه اطلاق ماده، وجود ملاک را کشف میکنیم و لذا در محل بحث، اگر ترک ازاله کند و به سراغ نماز برود، نمازش صحیح است. به فرمایش ایشان، آقایان اصولیون اشکال کردند و گفتند که سخن ایشان تمام نیست. بر اساس همان حرفی که انتخاب شد، وجود ملاک و وجود مصلحت در ماده از طریق امری که به این ماده تعلق گرفته، کشف میشود.
نقد بر اشکال مرحوم نائینی
آقایان اصولیون به مرحوم نائینی التفات دارند که این صلاتی که مزاحم با ازاله است، امر ندارد، زیرا تکلیف به غیر مقدور میشود. نتیجه سخن این است که ما دلیلی نداریم که بگوید صلات دارای مصلحت لزومیه است و نتوان به این دلیل تمسک کرد. فرض این است که ما چنین دلیلی مستقلی نداریم که بگوید صلات دارای دو مصلحت لزومیه است که لازم است بر جناب مکلف آن مصلحت لزومیه را تحصیل کند.
تتمه مطلب
آیا امری که تعلق به صلات گرفته است، دلالت دارد بر اینکه ملاک به نحو مطلق است؟
پاسخ
خیر، این امر «أقيموا الصَّلاة» و یا «صل» دلالت برای این ندارد که ملاک به نحو مطلق باشد. ملاک به نحو مطلق یعنی هیچ قیدی برایش نباشد و در همه افراد صلات این ملاک وجود داشته باشد. این را نمیگوییم، زیرا جهتش این است که حکمی که مراد جدی مولا باشد، به امر غیر مقدور تعلق نگرفته است.
مراد استعمالی و جدی
مرحوم نائینی میفرمایند: دو نوع مراد داریم؛ مراد استعمالی و مراد جدی. در «أكرم العلما» یک مراد استعمالی است که این لفظ «العلماء» در عموم استعمال شده است و یک مراد جدی برای مولاست. اگر پس از این عام، تخصیصی وارد نشود، عدم ذکر مخصص کاشف از این است که مراد استعمالی با مراد جدی یکی است. مستعمل فیه این لفظ، عموم است و مراد جدی مولا نیز عموم میباشد.
اما اگر مخصصی آمد، مخصص تارتاً مخصص لفظی است، یعنی مخصص شرعی و بار دیگر مخصص لبّی است، یعنی مخصص عقلی. در محل بحث، مخصص عقلی وجود دارد، یعنی فرد غیر مقدور مراد جدی مولا نیست. مولا که میگوید «أقيموا الصَّلاة»، مراد جدی مولا این نیست که آن صلات غیر مقدور هم واجب باشد. اگر اراده جدی مولا به او تعلق نگرفته، پس دارای ملاک نیست. شاید دلیل اینکه اراده جدی مولا به او تعلق نگرفته به خاطر عدم وجود ملاک باشد.