1403/08/05
بسم الله الرحمن الرحیم
مقدمه واجب/واجب اصلی وتبعی/ثمرات بحث/خدشه بر ثمرات
موضوع: مقدمه واجب/واجب اصلی وتبعی/ثمرات بحث/خدشه بر ثمرات
تذنیبٌ که در عبارت صاحب کفایه آمده، در تذنیبٌ مرحوم آخوند، به ثمراتی که مربوط به مسئله ما نحن فیه است، اشاره می کند.
قولی به این که مقدمه واجب است چه ثمره ای دارد؟
اولین ثمره ای را که صاحب کفایه ذکر می کند و آن را می پذیرد این است:
1. چنانچه ما قائل به ملازمه بشویم و بگوییم ملازمه است بین وجوب ذی المقدمه و وجوب مقدمه شرعاً
یعنی آنگاه که شارع ذی المقدمه را واجب کرد بر اساس ملازمه ای که وجود دارد مقدمه هم واجب است شرعاً.
ولکن اگر ملازمه را قبول نکردیم مقدمه صرفا وجوب عقلی دارد. ولکن وجوب شرعی برای او ثابت نیست
الاینکه این ثمره مورد انکار بعضی از بزرگان است.
ظاهران مرحوم خویی این ثمره را قبول ندارد. بیان ایشان در رد ثمره:
در محل بحث مقدمه وجوب عقلی دارد، لابدیت عقلیه برای مقدمه قطعا ثابت هست. این که شما بیایید وجوب شرعی را برایش ثابت کنید چه اثری دارد؟ وقتی می گوییم مقدمه لزوم عقلی دارد معنایش این است که عقل وادار می کند عبد را به انجام مقدمه در صورتی که میخواهد ذی المقدمه را اتیان کند.
خدشه و تامل به این اشکال:
عده ای از انسان ها هستند به لابدیت عقلیه محل نمیدهند. اما تا پای شرع در بین باشد بسا گروهی از مردمان از بعث مولام نبعث بشوند.
برخی از بزرگان به فرمایش صاحب کفایه ایراد گرفتند:
ایرادشان از این جهت است که شما وجوب شرعی را برای مقدمه ثابت کردید بر اساس همین حرفی که زدید که ملازمه هست بین حکم حق را حکم شد و وجود ملازمه دلیل بر این است که حکم شرعی نسبت به مقدمه ثابت است.
مقدمات وجوب شرعی پیدا کردند. این بزرگ میگوید که وجوب شرعی مقدمه از سنخ وجوب شرعی غیری است و در جای خود ثابت شده است که واجبات غیریه مخالفتش عقاب ندارد و موافقتش ثواب ندارد. ثواب و عقاب مال واجب نفسی است.
اگر این وجوب غیری که ثابت شد برای مقدمه، موافقتش ثواب ندارد و مخالفتش عقاب ندارد. پس گویا ثمره ای در آن جا نیست.
پاسخ: سلمنا که واجبات غیری موافقت و مخالفتشون ثواب و عقاب ندارد ولکن عده ای از اهل ایمان هستند که در راستای اطاعت و امتثال اوامر و نواهی خدای متعال صرفا به ثواب و عقاب کاری ندارند.
نتیجه: پس میتوان به این ثمره ای که صاحب کفایه فرمود ملتزم شد.
2. ثمره دومی که صاحب کفایه نقل می کند ولی به عنوان ثمره مسئله اصولی قبول نمی کند، مسئله نذر است. که البته این ثمره در آن ثمرات بینه واجبه وجوب
مثل این که نذر کرد چنانچه مریضش خوب شد واجبی از واجبات را اتیان کند. اگر مقدمه او واجب باشد، به صرف این که مقدمه را انجام داد وفایی به نزد کرده.
و اگر گفتیم که مقدمه واجب، واجب نیست، این نذر کرده یک واجبی را اتیان کند. این مقدمه را که اتیان کرده واجب شمرده نمی شود.
اشکالات این ثمره:
1- این مسئله وفای به نذر، این ثمره مسئله اصولی به حساب نمی آید. این در واقع یک بحث مصداقی است که آیا با این اتیان مقدمه که انجام داد وفای به نذر محقق شد یا نشد؟
با این که ثمره مسئله اصولی یک چیز کلی باید باشد که قابل انطباق بر کثیرین باشد و در قیاسی که تشکیل می شود کبرای قضیه واقع شود.
2- این که بگوییم با اتیان مقدمه وفای به نذر محقق می شود یا نه، تابع نذر ناظر است که چگونه نذر کرده.
مرحوم ناینی و بعضی از بزرگان به تبعشان همین اشکال را ذکر کردند
اگر نظر کرده چنانچه مریضش خوب شود در روز جمعه، یک واجب نفسی اتیان کند. اگر نذر کرده اتیان واجب نفسی را به انجام مقدمه، وفای به نذر نکرده است، چون که واجب نفسی را نذر کرده و مقدمه که واجب نفسی نیست.