« فهرست دروس
درس خارج اصول استاد سید مهدی نقیبی

1403/07/11

بسم الله الرحمن الرحیم

مقدمه واجب /مقدمه موصله /پاسخ به وجوه صاحب فصول /نظر استاد فلسفی

 

موضوع: مقدمه واجب /مقدمه موصله /پاسخ به وجوه صاحب فصول /نظر استاد فلسفی

وجوهی که ذکر شد برای فرمایش صاحب فصول که فرموده بود: مقدمه موصله واجب است. در جلسه قبل چهار وجه بیان شد

امروز از بیان صاحب کفایه (رض) وجوه اربعه رد می شود (اشکالاتی که صاحب کفایی به فرمایش صاحب فصول دارد):

جوابی که صاحب کفایه داده است: این جوابی است که در واقع جواب مشترک است، یعنی با این جواب آن چهار وجه رد می شود.

صاحب کفایه به صاحب فصول میگوید:

شما روی مقدمه موصله تاکید داشتید و گفتید که عقل حکم میکند به وجوب مقدمه موصله.

ما با شما یک تاملی داریم به این که عقل که حکمی کند به وجوب مقدمه موصله جهتش چیست؟

چرا عقل حکمی کند به وجوب مقدمه موصله؟ لابد جهتش این است که انجام مقدمه موصله موجب می شود حصول تمکن از اتیان ذی المقدمه را، به حیثی که اگر مقدمه موصله نباشد جناب مکلف تمکن ندارد از انجام ذی المقدمه. اگر نکته وجوب مقدمه موصله این است که گفتیم، این نکته و این علت در مقدمه غیر موصله هم جاریست، اگرچه ممکنه جناب مکلف به خاطر وجود مانعی از خارج یا از ناحیه خود مکلف، ذی المقدمه انجام نشود. تمام مقدمات را انجام داده، یکی از مقدمات را خودش انجام نمیدهد، بعد میبینید ذی المقدمه محقق نمی شود. یا احیانا وجود ذی المقدمه به مانعی برخورد می کند که باز ذی المقدمه انجام نمی شود.

بین این حالت که ذی المقدمه انجام نمی شود، با آن حالت که ذی المقدمه انجام می شد، ما می بینیم فرقی وجود ندارد و در واقع خاصیتی که در مقدمه موصله هست همون خاصیت و اثر در مقدمه غیر موصله هست و روی حرف خودش پا فشاری می کند و آن خاصیت و اثر تمکن داشتن از اتیان ذی المقدمه.

اگر این اثر مقدمه غیر موصله حاصل هست، آنچه که علت وجوب برای تو است، آن علت در من هم که هست

نتیجه: وجود ذی المقدمه، غرض از وجوب مقدمه نیست. و غرض از وجود مقدمه وجود ذی المقدمه نیست، اونطور که صاحب فصوب توهم کرده است. چون که گاهی ذی المقدمه حاصل نمی شود، با توجه به این که تمام مقدمات حاصل شده است.

نتیجه کلام صاحب کفایه: غرض از وجوب مقدمه، تمکن داشتن مکلف از اتیان ذی المقدمه هست.

پاسخ وجه دوم:

مولای حکیم، فعلی که انجام می دهد بر اساس غرض است. این حرف صحیح نیست که شما جناب صاحب فصول گفتید که مولا میتواند تصریح کند به این که مقدمه غیر موصله مطلوب نیست.

این طور فرمود دیگر نه جوابی که به فرمایشیشون داده می شود این حرف حرف درسته نیست که شما مولا تصریح کند به این که مقدمه غیر موصله مطلوب من نیست.

با توجه به این امر که وجوب غیری به تبعیت وجوب نفسیست، مولا اگر حکم کرد به این که لازم نیست مقدمه را اتیان کنی، این در زمانیست که جناب مولا از مقدمیت مقدمه غفلت دارد.

صاحب کفایه می فرماید: این تصریح به عدم مطلوبیت مقدمه در حالی است که التفات ندارد به این جهت که این مقدمه برای آن ذی المقدمه است.

جواب وجه سوم:

مطلب کلیدی: غرض از وجوب مقدمه، تمکن داشتن از اتیان ذی المقدمه است.

این حرف را اگر گرفتیم به عنوان مدنا که سابقفای فرمایش همین است آن وجوک همش دیگر رد می شود ایشان روی تماکن تمرکز کرد

صاحب فصول روی وجود ذی المقدمه تمرکز کرد.

صاحب کفایه: غرض از وجوب غیری، تمکن داشتن از اتیان به واجب نفسیست، نه نفس اتیان.

بعضی از ذی المقدمه مقدمات عدیده دارد، یک مقدمه اش انجام نشد ذی المقدمه منتفی است.

با این حساب شیئی که دارای مقدمات عدیده هست، غرض از وجوب آن مقدمات، همین است که برای جناب مکلف اتیان ذی المقدمه ممکن شود.

اشکال استاد فلسفی به صاحب کفایه و جواب آن:

صاحب کفایه: غرض وجوب مقدمه، امکان است، ولو اینکه آن امکان حاصل نشود، این ضرر به مطلوبیت مقدمه وارد نمی کند.

امکان در اینجا به معنی خودش منظور نیست. امکان در اینجا= ذی المقدمه حاصل نشود و وجود پیدا نکند.

شاید مراد صاحب کفایه از امکان همان تحقق ذی المقدمه باشد.

خلاصه اشکال: مگر مقدمه مطلویت نفسیه دارد که در وجه محمل کلام صاحب کفایه بگوییم منظور ایشان از امکان در اینجا، حصول ذی المقدمه است؟

لکن در این وقت لازم می آید که این ذی المقدمه دوتا وجوب داشته باشد: یک وجوب نفسی که از اول داشت به این که خطاب آمد کن على السطح. یک وجوب غیری هم پیدا کرد.

وجوب غیری اش مترشح از وجوبی بود که برای مقدمه آمده بود.

آیا این وجوب دوم تأکید وجوب اول قرار میگرد یا نه؟

گاهی آقایان در آن جا که دوتا وجوب هست، وجوب دوم را تأکید وجوب اول قرار میدهند.

در اینجا مرحوم استاد نظرشان این است که این وجوب دوم تأکید وجوب اول به حساب نمیاد.

روی نکته اش تامل کنید تا در جلسه آینده در مورد آن بحث کنیم.

 

logo