« فهرست دروس
درس خارج اصول استاد سید مهدی نقیبی

1403/06/28

بسم الله الرحمن الرحیم

واجب نفسی و غیری/مقدمه موصله /آخوند: مقدمه مطلقا واجب است/ادله کلام آخوند

 

موضوع: واجب نفسی و غیری/مقدمه موصله /آخوند: مقدمه مطلقا واجب است/ادله کلام آخوند

وجه دومی که مرحوم صاحب کفایه برای وجوب مقدمه علی نحو الاطلاق ذکر کرده:

دلیل: امر غیری که تعلق گرفته است به مقدمه . این امر غیری ثابت می شود آنگاه که مکلف مقدمه را اتیان کند. برای سقوط امر غیری لازم نیست ذی المقدمه اتیان شود.

مثال: نصب نردبان برای رفتن به بالای ساختمان واجب شد به وجوب غیری. مکلف که نردبان نصب کرد و هنوز پایش را بالای ساختمان نگذاشته. در اینجا وجوبی که برای نصب نردبان بود ساقط شد. این سقوط امر دلیل بر این است که آنچه متعلق امر بود همین نفس مقدمه بود و موصله بودن دلیلی بر مطلب نداشت.

عوامل سقوط تکلیف

    1. یا به امتثال تکلیف است.

    2. یا به عصیان است.

    3. یا به انتفاء موضوع است.

امتثال= مطابقت ماتی به با مامور به

در محل بحث ما، تکلیف نسبت به مقدمه، که وجوبش به نحو غیری بود که ساقط شد، این سقوطش به امتثال تکلیف است. از اینجا مشخص می شود متعلق امر وجوب غیری، نفس اتیان مقدمه بوده است. در نتیجه موصله بودن دخالتی نداشته است.

صاحب کفایه تحت عنوان «إن قلت» اشکالی را مطرح می کنند و جواب می دهند:

إن قلت: ممکن است گفته شود سقوط تکلیف در محل بحث به جهت رابعه است نه به این جهت که شما گفتید. یعنی یکی دیگر از مسقطاط تکلیف این است که امر و تکلیف ساقط می شود بخاطر حصول ملاک آن امر. بسا ملاک امر بوسیله امر غیر اختیاری حاصل شود.

بنحوی که آن امر غیر اختیاری مامور به هم نیست.

مثال: امر تطهر ثوبک لصلاه: این امر حاصل می شود آنگاه که شخص بدون اختیار در استخر یا حوض آبی قرار بگیرد. اما با این کار تطهیر لباس برای نماز ساقط شد.

جواب: شما می گویید ملاکی که در مقدمه موصله بود آن ملاک حاصل شد به مقدمه ای که موصله نیست. اگر ملاکی که در مقدمه موصله هست در مقدمه غیر موصله هم هست چرا آن واجب باشد و این واجب نباشد.

نتیجه: مقدمه به طور مطلق واجب است نه خصوص موصله.

نقد برخی بزرگان به کلام صاحب کفایه:

عقل یقینا حکم می کند به اینکه اتیان به متعلق امر، موجب سقوط امر است. سوال: از کجا تشخیص بدهیم که متعلق امر چیست؟ باید به ادله شرعیه مراجعه شود. از راه ظواهر ادله شرعی، متعلق امر را تشخیص می دهیم.

سوال آیا اینکه امر غیری تعلق گرفته به مقدمه مطلقا یا اینکه تعلق گرفته به مقدمه موصله. این نکته منوط به حکم عقل نیست. برای جواب این سوال باید به ظاهر الفاظ و ادله شرعی مراجعه کنیم.

بنابراین جای این سخن نیست که بگوید امر غیری ساقط شد به اتیان صرف مقدمه، ولو اینکه موصله هم نباشد.

حالا اینکه امر غیری ساقط می شود به اتیان مقدمه، گویا تکرار لازم نیست.

نتیجه سخن این بزرگ: قول به تکرار لازم ندارد قول به اعتبار وجوب مقدمه به نحو مطلق.

یعنی از راه عدم لزوم تکرار، نتیجه این نیست که بگویید مقدمه مطلق واجب است.

ممکن است با حفظ همین مطلب که تکرار لازم نیست، گفته شود که مقدمه موصله واجب است، نه مقدمه به طور مطلق.

جواب این اشکال:

این عدم لزوم تکرار، این یک جورایی مرحله دوم است. مرحله اولی این است: شما اساسا متعلق امر را مشخص کنید. تا برسیم به اینکه تکرار متعلق امر لازم نیست.

یک راه تشخیص مامور به همین است که بگوییم امر در کار نیست.

نظر استاد:

شاید به همین وجهی که صاحب کفایه فرمود برای تشخیص متعلق امر که عبارت شد از اینکه امر غیری ساقط است در محل بحث، ولو اینکه ذی المقدمه را نیاورده است این سقوط امر دلیل بر این تشخیص متعلق امر می تواند باشد. راه تشخیص متعلق امر، منحصرا ظواهر لفظ نیست.

 

logo